share 1164 بازدید
حيض

علي نبي الهي

كلمات كليدي :

قرآن، حيض، قُروء، اعتزال، طُهر، جماع، عّده، ازدواج و بارداري
"حیض" در اصل به معنى جمع شدن خون[1] و جریان یافتن[2] آن است و حوض را نیز به همین ارتباط حوض میگویند که آب در آن جمع میشود.[3]
و در اصطلاح فقهی، "حیض" خون سیاه و غلیظى است كه هنگام بلوغ زن، غالباً همراه با سوزش و حرارت، از رحم وى خارج مىشود كه به تناسب طبیعت وى در زمانهاى بعد، به صورت عادت [ماهانه] درمىآید.[4]
واژهی "حیض" در قرآن به کار نرفته، ولی مشتق آن به صورت مصدر (محیض)[5] و  فعل (یحَِضْنَ)[6] به کار رفته است. در ضمن چون "حیض" مختص زنان بوده، لذا در زبان عربی اسم فاعل آن نیز مذكر ‏آورده شده و مى‏گویند: "امرأة حائض" یعنی زنی كه در ایام عادت ماهانه به سر میبرد؛ چنانكه به زن باردار نیز "امرأة حامل" گفته میشود.[7]

ماهیت حیض از منظر قرآن

خداوند متعال در اینباره میفرماید:
«وَ یسئَلُونَكَ عَنِالْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى...»[8]
«و از تو دربارهی خون حیض سؤال مى‏كنند، بگو: چیز زیانبار و آلوده‏اى است‏!...»
"اذی" حالتى را گویند كه به سبب رسیدن امور ناملائم و ناخوشایند برای انسان حاصل گردد؛ البته گاهی به دلیل مبالغه در آن امر، به خود آن أمر ناخوشایند نیز لفظ "اذی" اطلاق مى‏شود.[9] همچنین "أذى" در آیهی شریفه، به منزلهی تعلیل و علت برای حكم نیز هست؛ به عبارت دیگر "اذی" در اینجا به معنی ضرری است كه از جهت آلودگی و نجاست به انسان میرسد.[10]
قرآن "حیض" را به عنوان "اذى" (چیز آلوده و زیان‏آور) معرفى کرده که در واقع فلسفهی حكم اجتناب از آمیزش جنسى را با زنان، در حالت حیض نیز بیان نموده كه در ادامهی آیه به صراحت، به احکام آن پرداخته است.[11]

احکام حیض

1. عدم نزدیکی با زن حائض:

شریعت اسلام مقاربت و نزدیكی در حال حیض را به شدت تحریم كرده و در این رابطه فرموده است:
«وَ یسئَلُونَكَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاءَ فىِالْمَحِیضِ وَ لَاتَقْرَبُوهُنَّ حَتىَ‏ یطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ...»[12]
«و از تو دربارهی خون حیض سؤال مى‏كنند، بگو: چیز زیانبار و آلوده‏اى است‏؛ از اینرو در حالت قاعدگی، از زنان کنارهگیری کنید؛ و با آنها نزدیکی ننمایید، تا پاک شوند. و هنگامی که پاک شدند، از طریقی که خدا به شما فرمان داده، با آنها آمیزش کنید...»
"اعتزال"‏ از مادّهی "عزل" بوده و "عزل" به معنى كنار رفتن و جدا شدن از موضوعی است كه شخص در محیط جریان آن میباشد و "اعتزال" اختیار کردن عزل است؛[13] پس منظور از "فَاعْتَزِلُوا ..." كنایه از ترك جماع و نزدیکی است، چنانکه مجامعت (همبسترى) و مقاربت (نزدیكى) كنایه از نكاح هستند‏.[14]
براین اساس "قرب" بهمعنى مطلق نزدیكى به جهت التذاذ بوده و اسلام در این ایام خاص، دستور به تعدیل روابط با زنان حائض را داده است؛ چراكه آمیزش جنسى در چنین حالتى، علاوه بر اینكه تنفرآور است، عوارض ناگوارى در زن و مرد و فرزند به وجود میآورد كه طب امروز نیز آن را اثبات كرده است. از جملهی این زیانها، احتمال عقیم شدن مرد و زن، ایجاد یك محیط مساعد براى پرورش عوامل بیماریهاى آمیزشى، التهاب اعضاء تناسلى زن و وارد شدن خون آلوده به داخل عضو تناسلى مرد و....[15] البته غیر از جماع، دیگر لذتها حلال است. [16]

2. عدهی طلاق:[17]

خداوند باری تعالی عدهی طلاق زن را به کمک حیض مشخص فرموده است:
«وَ الْمُطَلَّقَاتُ یترََبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ...»[18]
«زنان مطلقه، باید به مدت سه مرتبه عادت ماهانه دیدن (و پاك شدن) انتظار بكشند! [=عده نگه دارند]...»
"طلاق" در اصل به معناى آزاد و رها شدن از قید و بند است؛ ولى در اینجا به عنوان استعاره در رها كردن زن از قید ازدواج استعمال شده و به خاطر كثرت استعمال، در همین معنا حقیقت یافته است.[19]
و كلمهی "تربص"، به معناى انتظار و حبس مى‏آید و در آیهی مورد بحث، مقید به قید "بانفسهن" شده كه چیستی عدهی طلاق را میفهماند؛ چون زن مطلقه در مدت عدّه، خودش را در خانه حبس کرده و از ازدواج و تمكین به مردان حفظ میکند و در نتیجه از اختلاط نطفهها بر حذر میماند.[20]
كلمهی "قروء"، جمع" قُرء" است و "قُرء" لفظى است كه دو معناى ضد هم دارد؛ یعنی هم معناى حیض را مى‏دهد و هم معناى طُهر(پاكى). اما معناى اصلى این واژه "جمع كردن" است؛ جمعى كه دگرگونگى و تفرقه را به دنبال داشته باشد. بنابراین بهتر آن است كه بگوئیم معنایش در اصل پاكى بوده، چون در حال پاكى رحم، خون در حال جمع شدن در رحم است و سپس در حیض هم استعمال شده، چون حیض حالت بیرون ریختن خون بعد از جمع شدن آن در رحم زن میباشد.[21]
بنابراین حیض میزان و معیاری برای مدت عدّهی بانوان بوده و بیان آیه به صورت خبری، تأکید بر این امر است که زنان باید این مدت را انتظار بكشند و صبر كنند.[22]
از امام باقر –علیهالسلام- نیز نقل شده كه واژهی "قُرء" در این آیه بمعناى "طُهر" است.[23]

ایام حیض و عدّه

1. فلسفه و حكمت تشریع عدّه:

اصل حكمت در تشریع عدّه براى آن است كه آب و نطفهی مردان با یكدیگر مخلوط نشده و در نتیجه نسب‏ها فاسد نگردد. البته این حكمت لازم نیست كه در تمامى موارد موجود باشد، چون قوانین و احكام، همیشه بستگی به حكمت‏هاى غالبى دارد، در نتیجه اگر زن عقیم هم طلاق داده شد، وی نیز باید عده را نگه دارد.[24]

2. بازگشت مرد به همسر:

مرد میتواند به همسر خود در طول ایام عده رجوع کند و زندگی سابق خود را با این زن از سر بگیرد:[25]
«...وَ بُعُولَتهُُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فىِ ذَلِك‏ إِنْ أَرَادُواْ إِصْلَاحًا» [26]
«...و همسرانشان، براى بازگرداندن آنها (و از سرگرفتن زندگى زناشویى) در این مدت، (از دیگران) سزاوارترند؛ در صورتى كه (براستى) خواهان اصلاح باشند»

3. حجیت قول زن در حیض، پاکی و حامله بودن:

«وَ لایحِلُّ لَهُنَّ أَنْیكْتُمْنَ ماخَلَقَ اللَّهُ فِی أَرْحامِهِنَّ...»[27]
«براى آنها حلال نیست كه آنچه را خدا در رحمهایشان آفریده، كتمان كنند»
خداوند اعلام آغاز و پایان ایام عده را ـ كه معمولا خود زن مى‏فهمد نه دیگرى ـ بر عهدهی زن گذاشته و گفتار او را در این زمینه سند قرار داده است؛ لذا امام صادق –علیهالسلام- در تفسیر آیهی فوق مى‏فرماید:
«قَد فَوِِِّضَ اللَّهُ اِلىالنّساءِ ثَلاثَةُ اَشیاءٍ: الحَیضُ وَ الطّهرُ وَ الحَملُ»[28]
«خداوند سه چیز را به زنان واگذار نموده است: اطلاع دادن از عادت ماهانه، پاك شدن از حیض و باردار بودن.»
بنابر عقیدهی جمعى از مفسران جمله "ماخَلَقَ اللَّهُ فِیأَرْحامِهِنَّ" مى‏تواند دو معنى را در برداشته باشد: اول "فرزند" و دیگری "عادت ماهانه"؛ چراکه خداوند هر دو را در رحم زن آفریده است. بنابر احتمال اول، زن نباید حمل خود را از دیگران پنهان نموده و ادعای ایام عادت ماهانه را داشته باشد، تا مدت عده را كمتر كند! زیرا عدهی زن باردار وضع حمل است؛[29] و بنابر احتمال دوم، زن در مورد عادت ماهانهی خود نیز از حیث شروع و پایان باید واقعیت را بیان كند. [30]

پی نوشت ها:

[1]. طريحى، فخرالدين؛ ‏مجمعالبحرين‏، تحقيق: حسينى،‏ سيداحمد؛ تهران‏، كتابفروشى مرتضوى‏، 1375ش‏‏، چاپ سوم، ج‏4، ص202.
[2]. مصطفوى، حسن‏؛ التحقیق فی كلمات القرآن الكریم‏، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360ش ، ج‏2، ص329.
[3]. مجمع البحرین، همان.
[4]. نجفی، محمدحسن؛ جواهرالكلام فی شرح شرائع الاسلام، تهران، دارالكتب الاسلامیة، 1367ش، چاپ سوم، ج 2، ص381.
[5] . بقره/222.
[6] . طلاق/4.
[7]. طباطبایى(علامه)، سیدمحمدحسین‏؛ المیزان فى تفسیرالقرآن‏، قم‏، جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1417ق‏، چاپ پنجم، ج‏2، ص207.
[8]. بقره/222.
[9]. مصطفوى، حسن؛ تفسیر روشن، تهران‏، بنگاه ترجمه و نشر كتاب‏، 1380ش‏، چاپ اول‏، ج‏3، ص150.
[10]. مغنیه، محمدجواد؛ تفسیر كاشف‏، تهران‏، دارالكتب الإسلامیة، 1424ق، چاپ اول، ج‏1، ص337 و ‏گنابادى‌، سلطان‌محمد؛ تفسير بيان السعادة فى مقامات العبادة، بيروت‏، مؤسسة الأعلمي‏، 1408ق، چاپ دوم، ج‏1، ص199.
[11]. مكارم شیرازى، ناصر و همکاران؛ تفسیر نمونه‏، تهران، دارالكتب الإسلامیة، 1374ش، چاپ اول، ج‏2، ص138.
[12]. بقره/222.
[13]. تفسیر روشن، ج‏3، ص151.
[14]. تفسير بيان السعادة في مقامات العبادة، ج‏1، ص 199 و ج‏3، ص 6.
[15]. تفسیر نمونه،‏ ج2، ص138 و طالقانى، سیدمحمود؛ پرتوى از قرآن‏، تهران، شركت سهامى انتشار، 1362ش، چاپ چهارم، ج‏2، ص 133.
[16]. شیخ طوسى، محمدبنحسن،‏ التبیان فى تفسیرالقرآن‏، بیروت‏، دار احیاءالتراث العربى‏، بیتا، ج‏2، ص221.
[17]. عده، مدت زمانی است که زن در طول آن، نمیتواند دویاره ازدواج کند ولی پس از اتمام آن در ازدواج مجدد آزاد است.
[18]. بقره - 228
[19]. راغب اصفهانى، حسینبنمحمد، المفردات فی غریبالقرآن‏، دمشق بیروت‏، دارالعلم الدارالشامیة، 1412ق،‏ چاپ اول، ص523.
[20]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص230.
[21]. همان.
[22]. طبرسى، فضلبنحسن، ‏مجمعالبیان فى تفسیرالقرآن‏، تهران، ناصر خسرو، 1372ش، چاپ سوم‏، ج‏2، ص574.
[23]. فيض كاشانى، ملامحسن، ‏تفسير الصافى‏، تحقيق: حسين اعلمى،‏ تهران‏، صدر، 1415ق‏، چاپ دوم، ج‏1، ص257.
[24]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏2، ص230.
[25]. البته این در صورتی است که طلاق رجعی باشد. برای توضیح بیشتر در این زمینه و اطلاع از انواع طلاق به رساله های عملیه مراجع عظام مراجعه شود.
[26]. بقره/228.
[27]. همان.
[28]. عروسى حويزى، عبدعلى بن جمعه؛ ‏تفسير نورالثقلين‏، تحقيق: سيد هاشم رسولى محلاتى،‏ قم‏، اسماعيليان‏، چاپ چهارم، 1415ق، ج‏1، ص222 و مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج‏2، ص574.
[29] . طلاق/4.
[30]. تفسیر نمونه، ج‏2، ص156.

مقالات مشابه

مجامعت با حائض از منظر قرآن و طب

نام نشریهمجله دانشگاه علوم پزشكی زنجان

نام نویسندهزینب‎السادات حسینی, صدیقه اسماعیل‌زاده