قرآن، قنوت، خضوع، اطاعت، قانتين، مردان و زنان، پاداش، بهشت، پديده هاي هستي
قنوت از مادهی "قنو" است که در لغت به معنای به دست آوردن چیزی و خوشهی خرما آمده و در اصطلاح قرآنی یعنی طاعت و پرستش همراه با خضوع و فروتنی؛[1] که در واقع به معنای به دست آوردن حالت خضوع در عبادت به صورت قیام، سجده و ركوع بعد از تحقق ایمان میباشد.[2] البته "قنوت" در اصطلاح فقه دعا و ثنا در پیشگاه خداوند متعال در موضع خاصی از نماز است؛[3] و كیفیت آن در نزد امامیه، بلند كردن دستها تا مقابل صورت بوده، بهطوریكه كف دستها رو به آسمان و در حال خواندن دعا باشد.[4]
واژهی قنوت با تعابیر مختلف 13 بار در قرآن كریم ذکر شده که در تمام موارد معنای خضوع، طاعت و فرمانبرداری منظور است؛ اما قنوت به معنای اصطلاح فقهی در قرآن بیان نشده است.[5]
هدف از آفرینش مخلوقات رسیدن به كمال و عبودیت خداوند است؛[6] و نماد بارز عبودیت در حالت قنوت و خضوع تجلی میشود:
«حَافِظُواْ عَلىَ الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلَوةِ الْوُسْطَى وَ قُومُواْ لِلَّهِ قَانِتِین»[7]
«در انجام همهی نمازها، (به خصوص) نماز وسطى [نماز ظهر] كوشا باشید! و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا بپاخیزید.»
دستور قرآن به حفاظت بر نماز و انجام آن با خشوع، خضوع و توجه كامل است، و نباید گرفتاریهای دنیوی، مشكلات مالی، فرزندان و... بندگان را از این امر مهم باز دارد.[8] ارزش قانت بودن به حدی است كه خداوند به بندگان صالح و خاص خود، از جمله حضرت مریم(س) دستور قنوت؛ یعنی اطاعت، قیام به عبادت و خاضع بودن را داده،[9] و همچنین حضرت ابراهیم(ع) که به عنوان یک امت و جماعت معرفی شده، از جملهی امتیازاتش، قانت و خاضع بودن[10] است.[11]
قنوت که در بیانات نورانی قرآن به معنای خاضع و مطیع بودن و همچنین قیام نمودن به عبادت الهی است، به زیباترین شکل در قرآن بیان شده است:
قنوت همان حالت خضوع برای طاعت الهی است که قرآن به آن امر فرموده:
«...وَ قُومُواْ لِلَّهِ قَانِتِین»[12]
«...و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا بپاخیزید.»
"لام" در این جملهی شریفه برای غایت است، به این معنا که بندگان الهی باید با خضوعشان، متصف به اطاعت خدای سبحان باشند، درحالیکه خود را برای خدا خالص کردهاند.[13]
در روایتی از امام باقر و امام صادق -علیهماالسلام-[14] این امر به قنوت نماز تعبیر شده؛ یعنی دعاء در حال قیام نماز که قبل از ركوع ركعت دوم صورت میگیرد.[15] از امام صادق(ع) در مورد قانتین این آیهی شریفه سوال شد، حضرت فرمودند: یعنی قنوت در حال قیام نماز که در آن دعا خوانده میشود.[16]
قرآن انسان مشرك، فراموشكار، گمراه و جاهل را با انسان بیداردل، نورانى، با صفا و اهل علم به صورت مقایسهای مطرح نموده و میفرماید:
«أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ ءَانَاءَ الَّیلِ سَاجِدًا وَ قَائمًا یَحذَرُ الأخرَةَ و یرجوُا رحمةَ ربَّهُ قُلْ هَلْ یسْتَوِى الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَایعْلَمُونَ...»[17]
«(آیا چنین كسى با ارزش است) یا كسى كه در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام از عذاب آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو: آیا كسانى كه مىدانند با كسانى كه
نمىدانند، یكسانند؟!...»
"قانت" از مادهی "قنوت" به معنى ملازمت اطاعت توأم با خضوع است؛ یعنی بندهای كه در دل شب در حالیکه چشم غافلان در خواب بوده، پیشانى بر درگاه دوست گذارده و با خوف و رجاء پروردگار احدیت را مىخواند، قطعاً با دیگران قابل مقایسه نیست که خدای تبارک این قضاوت را به خود انسانها سپرده است! همچنین تكیه بر "ءَانَاءَ الَّیلِ" نموده، چون در آن ساعات، حضور قلب بیشتر و آلودگى به ریا از هر زمان كمتر است؛ و اینکه امام باقر –علیهالسلام- این آیه را به نماز شب تفسیر نموده،[18] از قبیل بیان مصداق روشن است و مفهوم آیه را محدود به نماز شب نمىكند؛[19] یعنی از باب جری و تطبیق است، نه تفسیر.[20]
قرآن کریم صالحان و مؤمنان حقیقی و حتی پدیدههای هستی را اهل قنوت خوانده که همان خاضع و مطیع بودن آنهاست؛ و از برخی نام برده است:
«إِنَّ إِبْرَاهِیمَ كاَنَ أُمَّةً قَانِتًا لِّلَّهِ حَنِیفًا وَ لَمْیكُ مِنَالْمُشْرِكِین»[21]
«ابراهیم (به تنهایى) امّتى بود، مطیع فرمان خدا، خالى از هر گونه انحراف و از مشركان نبود»
تمام زندگی حضرت ابراهیم با طاعت و عبادت خداوند بود، و این مطیع محض بودن همانند طبیعت ذاتی در وجود ایشان دوام و استمرار داشت.[22]
«وَ مَرْیمََ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتىِ أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا... وَ كاَنَتْ مِنَ الْقَانِتِین»[23]
«و همچنین به مریم دختر عمران كه دامان خود را پاك نگه داشت... از مطیعان فرمان خدا بود!»
مریم –سلامالله علیها- از زمرهی مردمى بود كه در تمام حالات مطیع خدای متعال و خاضع در برابر او بود؛ و اینكه "قانتین" را جمع مذكر آورده، درحالیکه حضرت مریم زن هست، بدین جهت كه بیشتر "قانتین" مردان هستند؛ و مؤید این کلام که قنوت به معنای مطیع و خاضع بودن است، آیهى دیگر از زبان ملائكه خطاب به مریم است که وی را ندا دادند:[24]
«یا مَرْیمُ اقْنُتِی لِرَبِّكِ وَاسْجُدِی وَارْكَعِی مَعَ الرَّاكِعِینَ»[25]
«اى مریم! (به شكرانه این نعمت) براى پروردگار خود، خضوع كن و سجده بجا آور! و با ركوعكنندگان، ركوع كن!»
از جمله صفات مردان و زنانی که از مؤمنان حقیقی هستند، قانت و اهل خضوع بودن آنهاست:
«إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ ...ِ أَعَدَّاللَّهُ لهَُم مَّغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِیمًا»[26]
«بیقین، مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا،... خداوند براى همهی آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است»
در معنای قانت بودن مردان و زنان مؤمن از جمله تفسیری که مفسران بیان نمودهاند، اینست که مداومت بر اعمال صالح دارند؛[27] همان تواضع کنندگان هستند؛[28] همان اصحاب قنوت، یعنی اهل طاعت و عبادت برای خداوند هستند که در آیات قبل همین سوره به آن امر شده بودند:[29]
«وَ مَنْ یقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ...»[30]
«و هر كس از شما براى خدا و پیامبرش خضوع كند...»
تمام موجودات آسمانی و زمینی از آن خداست؛ او آفریننده و مالك آنهاست و همه در برابر او فرمانبردارند و هیچ یك از مخلوقات از تقدیر، تكوین و مشیت الهى سرپیچى نمىكنند:[31]
«...بَل لَّهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ كلٌُّ لَّهُ قَانِتُون»[32]
«...بلكه آنچه در آسمانها و زمین است، از آن اوست و همه در برابر او خاضعند!»
یکی از صفات برجستهی همسران و زنان صالح در قرآن، قانت بودن آنان است:
«...فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ...»[33]
«...و زنان صالح، زنانى هستند كه متواضعند،...»
طبیعت و صفت ملازم بر مؤمن و صالح بودن افراد به حکم ایمان و عمل صالحی که دارد، اینست که قانت و مطیع باشد؛ و قنوت به این معناست که اطاعت ایشان از روی اراده، توجه، رغبت و محبت باشد؛ لذا قرآن "قانتات" فرمود و "طائعات" نگفت؛ چون مدلول قانت بودن، نفسی است و عزتشان در زندگی با فراخ و شایسته است؛ بنابراین همچون زنانی لایق آرامش، مودت، پوشش و صیانت بین دو رکن نفس واحده هستند که زن و مرد باشد.[34]
خدای سبحان در مقابل زنان غیرمطیع را تهدید نموده و مورد سرزنش قرار داده است به حدی که همسران غیرمطیع پیامبر را تهدید به طلاق نموده و در بیان جایگزینی زنان دیگر به جای آنان، از جمله صفاتی که برایشان شمرده، قانت بودن آنهاست:
«عَسىَ رَبُّهُ إِن طَلَّقَكُنَّ أَن یبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَیرًْا مِّنكُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائبَاتٍ عَابِدَاتٍ...»[35]
«امید است كه اگر او شما را طلاق دهد، پروردگارش به جاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد، همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبهكار، عابد،...»
خداوند در واقع خطاب به همسران پیامبر اكرم –صلیالله علیه وآله- مىفرماید: با اینکه شما همسر پیامبر هستید، اما این سمت نزد خداوند كرامتی ندارد، بلكه این تقواست كه نزد خدا اجر و قرب دارد؛ لذا میفرماید: اگر پیامبر شما را طلاق دهد، خداوند به ایشان زنانی بهتر از شما عنایت میکند؛ زنانی كه مسلمان، مؤمن، قانت(خاضع و مطیع) و... باشند؛ پس اطاعت از ایشان كه اطاعت خداوند هم در آن است، همان اهل قنوت بودن است كه برخی از همسران رسول خدا فاقد آن بودند.[36]
علت اینكه خداوند همسران پیامبر اسلام را اینگونه تهدید کرده و خواست خدا اینست که آن حضرت را از شر آنها رهایی بخشد، این تهدیدات در واقع راجع به عایشه و حفصه است [37] كه در ماجرای افشای سرّ پیامبر و آزار ایشان نقش اساسی داشتند و به حضرت در حفظ اسرار خیانت كرده بودند.[38]
خضوع در طریق بندگی و عبودیت و مداومت بر آن، یكی از صفات ممتاز افراد باتقواست[39] كه پاداش فراوانی در قرآن برای اهل خضوع و قنوت ذكر شده از جمله پاداشی که نسبت به زنان قانت پیامبر اسلام بیان شده است:
«وَ مَن یقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صَالِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَینِ وَ أَعْتَدْنَا لهََا رِزْقًا كَرِیمًا»[40]
«و هر كس از شما براى خدا و پیامبرش خضوع كند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو چندان خواهیم ساخت، و روزى پرارزشى براى او آماده كردهایم»
قنوت یعنی مداومت بر عمل برای خدا و مطیع بودن که عامل آن مستحق پاداش و ثواب دو چندان میشود؛ چنانکه در صورت انجام معصیت، عذاب مضاعف برای آنها خواهد بود که در آیهی قبل بیان شد؛ و رزق کریم همان ثوابی است که به مثل آن احسان نشده بود؛[41] پس رزق کریم معنى گستردهاى دارد كه تمام مواهب معنوى و مادى را دربرمىگیرد، و اختصاص آن به بهشت به این دلیل است كه بهشت كانون تمام این مواهب الهی است؛[42] البته این رزقی که در بهشت عنایت میشود، غیر از اجر مضاعف است و اجر دو مرتبه، یک مرتبه به خاطر طاعت خداست و مرتبهی دوم به خاطر به دست آوردن رضایت نبی اکرم است؛ امام باقر –علیهالسلام- میفرمایند: تمام این اجرهای مضاعف در آخرت است، همچنانکه تمام عذاب مضاعف در آخرت هست.[43]
در حقیقت افرادی که اهل خضوع و عمل صالح باشند، به درگاه خدا نزدیكند، و خداوند برایشان احترام قائل است.[44]
[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، بیروت، دارالمعرفة، 1426ق، چاپ چهارم، ص684.
[2]. مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی كلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1360ش، ج9،ص360.
[3]. شریفی اشكوری، الیاس؛ فقرات فقهیه، قم، آل ایوب، 1381ش، چاپ اول، ج1، ص581.
[4]. روح الله، موسوی(امام خمینی)؛ آداب الصلاة، قم، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1370ش، چاپ اول، ص373-374.
[5]. خرمشاهی، بهاءالدین؛ دانشنامۀ قرآن و قرآن پژوهی، قم، ناهید، 1377ش، چاپ دوم، ج2، ص1778.
[6]. ذاریات/56.
[7]. بقره/238.
[8]. مكارم شیرازی، ناصر و همکاران؛ تفسیرنمونه، تهران، دارالكتب الإسلامیة، 1374ش، چاپ اول، ج2، ص206.
[9]. آل عمران/43.
[10]. نحل/120.
[11]. گنابادی، سلطان محمد؛ تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، بیروت، مؤسسة الاعلمی، 1408ق، چاپ دوم، ج1، ص262 و ج2، ص428.
[12]. بقره/238.
[13]. طباطبایى(علامه)، سیدمحمدحسین؛ المیزان فى تفسیر القرآن، قم، اسلامى، 1417ق، چاپ پنجم، ج2، ص246.
[14]. بحرانى، سیدهاشم؛ البرهان فى تفسیر القرآن، تهران، بنیاد بعثت، 1416ق، چاپ اول، ج1، ص498 و طبرسى، فضل بن حسن؛ جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1377ش، ج1، ص132.
[15]. طیب، سیدعبدالحسین؛ اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، اسلام، چاپ دوم، 1378ش، ج2، ص487.
[16]. طبرسى، فضل بن حسن؛ جوامع الجامع، ج1،ص132.
[17]. زمر/9.
[18]. کلینی، محمد بن یعقوب؛ کافی، تحقیق علیاکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1376ش، ج3، ص444، حدیث 11.
.[19] تفسیرنمونه ،ج19،ص393-394.
[20]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج17، ص245.
[21]. نحل/120.
[22]. فضل الله، سیدمحمدحسین؛ تفسیر من وحى القرآن، بیروت، دارالملاك، 1419ق، چاپ دوم، ج13، ص319.
[23]. تحریم/12.
[24]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج19، ص345 و 346.
[25]. آل عمران/43.
[26]. احزاب/35.
[27]. طبرسى، فضل بن حسن؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تحقیق با مقدمه محمدجواد بلاغى، تهران، ناصر خسرو، 1372ش، چاپ سوم، ج8، ص561.
[28]. تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج3، ص246.
[29]. ابن عاشور، محمد بن طاهر؛ التحریر و التنویر، بیروت، موسسة التاریخ، 1420ق، چاپ اول، ج21، ص252.
[30]. احزاب/31.
[31]. تفسیر جوامع الجامع، ج1، ص74.
[32]. بقره/116.
[33]. نساء/34.
[34]. سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی، فی ظلال القرآن، بیروت- قاهره، دارالشروق، 1412ق، چاپ هفدهم، ج2، ص252.
[35]. تحریم/5.
[36]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج19، ص333.
[37]. صادقى تهرانى، محمد؛ الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، قم، فرهنگ اسلامى، 1365ش، چاپ دوم، ج28، ص438.
[38]. تفسیر نمونه، ج5، ص228.
[39]. آل عمران/17.
[40]. احزاب/31
[41]. طوسی، محمدبنحسن؛ التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد حبیب قصیر، نجف اشرف، امین، بیتا، ج8، ص338.
[42]. تفسیر نمونه، ج17، ص284.
[43]. فیض كاشانى، ملامحسن،؛ تفسیر صافى، تحقیق حسین اعلمى، تهران، صدر، 1415ق، چاپ دوم، ج4، ص186 و قمی، علی بن ابراهیم؛ تفسیر قمی، تحقیق طیب موسوی، قم، دارالکتاب، 1404ق، چاپ سوم، ج2، ص193.
[44]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج16، ص308.