رهنمودهایی از تفسیر المیزان (4): چگونگی دلالت معجزه بر صدق نبی

پدیدآورحسین سوزنچی

نشریهرشد آموزش معارف اسلامی

شماره نشریه59

تاریخ انتشار1390/01/17

منبع مقاله

share 599 بازدید
رهنمودهایی از تفسیر المیزان (4): چگونگی دلالت معجزه بر صدق نبی

حسین سوزنچی

مقدمه

در ادامه‏ی سلسله مباحث«رهنمودهایی از تفسیر المیزان»، در این شماره به بحثی مهم درباره‏ی معجزه می‏پردازیم.در این‏ بحث،علامه طباطبایی نشان می‏دهد که معجزه،نه دلیلی عامیانه، بلکه برهانی بر حقانیت رسالت است و چگونگی این دلالت را تبیین‏ می‏کند.این مقاله بخشی از مباحث اعجاز است که در تفسیر آیه‏ی‏ شریفه‏ی
«و ان کنتم فی ریب مما نزّلنا علی عبدنا فأتوا بسورة من‏ مثله و ادعو شهدائکم من دون الله ان کنتم صادقین،فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی و قودها الناس و الحجارة اعدت‏ للکافرین» 1ارائه شده است.لازم به ذکر است،ترجمه‏ی فارسی‏ این بخش از المیزان(ج 1،ص 135-129)،با استفاده از ترجمه‏ی سید محمد باقر موسوی همدانی و با مراجعه به متن‏ عربی المیزان صورت گرفته است،و در نتیجه،با ترجمه‏ی منتشر شده به فارسی کاملا مطابقت نمی‏کند.
یکی از سؤالات در خصوص اعجاز این است که:چه رابطه‏ای‏ بین معجزه و حقانیت ادعای رسالت وجود دارد؟ظاهرا عقل تلازمی‏ بین صدق رسول در دعوتش به خدای سبحان و این‏که امر خارق العاده‏ای از او صادر شود،نمی‏یابد.درحالی‏که ظاهر قرآن‏ شریف بر وجود چنین تلازمی دلالت دارد؛خصوصا در مواردی که‏ داستان‏های جمعی از پیامبران،نظیر هود،صالح،موسی،عیسی و محمد(صلی الله علیه و آله و سلم)را نقل می‏کند.قرآن کریم توضیح‏ می‏دهد،هنگامی که این پیامبران دعوتشان را آشکار کردند،از آن‏ها [معجزه‏]خواسته شد و آن‏ها نیز نشانه‏هایی را ارائه کردند.و چه بسا این معجزات در ابتدای بعثت آن‏ها و قبل از تقاضای مردم نیز مطرح‏ شده باشند،چنان‏که مثلا در داستان«موسی و هارون»،خداوند معجزه‏ی عصا و ید بیضا را به موسی داد و گفت:
«اذهب انت و اخوک‏ بآیاتی و لاتنیا فی ذکری.» 2و از حضرت عیسی نقل می‏کند که:
«أنّی قد جئتکم بآیة من ربکم انّی اخلق لکم من الطین کهیئة الطیر فأنفخ فیه فیکون طیرا باذن الله،و ابرئ الأکمه و الأبرص‏ باذن الله و احی الموتی باذن الله و أنبّئکم بما تاکلون و ما تدّخرون‏ فی بیوتکم ان فی ذلک لآیة لکم ان کنتم مؤمنین»
3و همین‏طور اعطای خود قرآن به عنوان معجزه به پیامبر اکرم(ص).
خلاصه این‏که باید دید،چه تلازمی بین صدق نبی و صدور امر خارق العاده از او وجود دارد؛به علاوه که اصلا معارفی که انبیا آورده‏اند،منطبق بر برهان‏های واضح و محکمی است که هر انسان‏ عالم و بصیری را از معجزه بی‏نیاز می‏کند.با توجه به این امکانات، برخی گفته‏اند که اساسا معجزه برای قانع کردن عوام است که توان‏ درک و فهم حقایق و معارف عقلی را ندارند،اما خواص اصولا در پذیرفتن معارف آسمانی نیازی به معجزه ندارد.
در این‏باره باید گفت که پیامبران هیچ‏گاه معجزه را برای اثبات معارف‏ خود نیاوردند و نمی‏خواستند با آوردن معجزه،توحید و معاد را اثبات‏ کنند،بلکه برای اثبات این حقایق به حجت عقل اکتفا می‏کردند. مثلا،قران کریم در استدلال بر«توحید»می‏فرماید:
«قالت رسلهم‏ أفی الله شک فاطر السموات و الارض» 4و در اثبات«معاد»می‏فرماید:
«و ما خلقنا السمأ و الارض و بینهما باطلا ذلک ظن الذین کفروا فویل للذین کفروا من النار،ام نجعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات‏ کالمفسدین فی الارض ام نجعل المتقین کالفجّار؟»
5پس آوردن‏ معجزه برای اثبات این معارف نبوده است،بلکه برای این بوده که‏ مردم به حقانیت ادعای ارتباط آن‏ها با خدا پی ببرند.کسی که ادعا می‏کند فرستاده‏ی خداست و خدا از طریق وحی با وی سخن‏ می‏گوید،ادعای انجام امری خارق العاده را نیز می‏کند.زیرا دریافت‏ وحی و ارتباط با فرشتگان از سنخ ادراکات ظاهری و باطنی عمومی‏ انسان‏ها نیست،بلکه ادارکی متفاوت است.و اگر این ادعا،یعنی‏ دریافت وحی و ارتباط با فرشتگان،صحیح باشد،معلوم است که‏ از غیب و ماورای طبیعت تصرفاتی در نفس پیامبران می‏شود و به‏ همین دلیل با واکنش جدی از جانب مردم مواجه می‏شوند.
پیامبران هیچ‏گاه معجزه را برای اثبات معارف‏ خود نیاوردند و نمی‏خواستند با آوردن معجزه‏ توحید و معاد را اثبات کنند،بلکه برای اثبات‏ این حقایق به حجت عقل اکتفا می‏کردند

واکنش اول مردم در مقابل دعوت پیامبران:انکار

عده‏ای در مقابل این دعوت پیامبران از ابتدا موضع مخالف گرفتند و سعی کردند،با انواع احتجاجات ادعای پیامبران را رد کنند.آن‏ها می‏گفتند:
«ان انتم الا بشر مثلنا تریدون ان تصدونا عما کان یعبد آبائنا.» 6 یعنی:شما هم مثل سایر مردمید و مردم در خودشان آنچه شما ادعا می‏کنید،نمی‏یابند،و اگر چنین چیزی بر شما ممکن بود،باید برای‏ بقیه‏ی مردم نیز ممکن باشد.پیامبران هم پاسخ می‏دادند:
«ان نحن الاّ بشر مثلکم و لکن الله یمن علی یشاء من عباده.» 7یعنی این‏ اثبات را می‏پذیرفتند،منتها می‏گفتند،این‏که خداوند برخی از نعمت‏های خاص را به عده‏ی ویژه‏ای از انسان‏ها بدهد نیز،امری عادی‏ است و منافاتی با مشابهت کلی انسان‏ها باهم ندارد.نبوت هم یکی از این نوع اختصاصات است که خدا به انبیا داده؛هرچند می‏توانست به‏ عده‏ای دیگر دهد و آن‏گاه آن‏ها نبی می‏شدند.
شبیه این احتجاج از سوی کافران علیه رسول اکرم(ص)نیز مطرح‏ شده است.قرآن احتیاجات آن‏ها را چنین نقل می‏کند:
«اانزل علیه‏ الذکر من بیننا.» 8یا: «لولا نزل هذا القرآن علی رجل من القریتین‏ عظیم.» 9یا این احتیاج را چنین مطرح کرده‏اند که:
«و قالوا مالهذا الرسول یأکل الطعام و یمشی فی السواق لولا انزل الیه ملک فیکون‏ معه نذیرا أو یلقی الیه کنز او تکون له جنة یاکل منها» 10چون خواسته‏اند بگویند،ادعای رسالت ایجاب می‏کند که شخص رسول مانند ما مردم‏ نباشد؛چرا که حالاتی مانند وحی دارد که در ما نیست.با این حال‏ چرا این رسول طعام می‏خورد و در بازارها راه می‏رود تا روزی‏اش را به‏ دست آورد؟او برای این‏که محتاج کاسبی نباشد،باید گنجی داشته‏ باشد یا باغی داشته‏باشد که از آن ارتزاق کند.و دیگر این‏که باید فرشته‏ای‏ همراهش باشد تا در کار انذار کمکش کند.
میان ادعای نبوت،و قدرت برآوردن معجزه‏ ملازمه هست و معجزه دلیل بر صدق دعوی‏ پیامبر دارد و در این دلالت،فرقی بین عوام و خواص نیست
خداوند احتجاجات آن‏ها رد می‏کند و می‏فرماید:
«انظر کیف‏ ضربوا لک الأمثال فضلّوا فلا یستطیعون سبیلا...و ما ارسلنا قبلک‏ من المرسلین الاّ انهم لیأکلون الطعام و یمشون فی الأسواق و جعلنا بعضکم لبعض فتنة أتبصرون و کان ربک بصیرا.» 11در مورد این‏که‏ می‏گفتند باید فرشته‏ای نازل شود،می‏فرماید: «و لو جعلناه ملکا لجعلناه رجلا و للبسنا علیهم ما یلبسون.» 12و در جای دیگر:
«و قال الذین لا یرجون لقائنا لولا انزل علینا الملائکة او نری ربنا لقد استکبروا فی انفسهم و عتوا عتوا کبیرا.» 13زیرا با این توقع که خودشان ملائکه یا خدا را ببیند،خواسته‏اند دعوی رسالت پیامبر را رد کنند و بگویند:ما هم که مثل اوییم،پس چرا خودمان ملائکه و خدا را نبینیم؟و خداوند چنین پاسخ گفته است که:
«یوم یرون الملائکة لا بشری یومئذ للمجرمین و یقولون حجرا محجورا.» 14یعنی:این کفار با این وصفی که دارند،ملائکه را نمی‏بینند؛مگر در حال مردن.و در جای دیگر نیز همین اشکال و پاسخ مطرح شده است:
«و قالوا یا ایها الذی نزل علیه الذکر انک لمجنون لوما تأتینا بالملائکة ان کنت‏ من الصادقین،ما ننزّل الملائکة الا بالحق و ما کانوا اذا منظرین.» 15 چند آیه‏ی اخیر،علاوه بر وجه استدلالی فوق،نکته‏ی دیگری‏ هم دارند:کافران با راستگو بودن رسول خدا اعتراف داشته‏اند،اما می‏گفتند،او خودش نمی‏داند که این گفته‏هایش وحی نیستند،بلکه- نعوذ بالله-هذیان‏هایی هستند که بیماری جنون در او پدید آورده است. چنان‏که در جای دیگری گفته شده است:
«و قالوا مجنون و ازدجر.» 16 خلاصه،واکنش اول این بود که بگویند تو هم مثل مایی،پس وحی در کار نیست و پیامبران پاسخ دادند،شباهت انسان‏ها باهم دلیل نمی‏شود که خداوند برخی را بر دیگران،در برخی امور برتری نبخشد.

واکنش دوم مردم در مقابل پیامبران:طلب دلیل

عکس العمل دومی که برخی دیگر از مردم در مقابل پیامبران نشان‏ دادند،این بود که گفتند:برای این‏که ما ادعای شما را-که به شما وحی‏ می‏شود-قبول کنیم،باید شاهد و دلیلی بیاورید.این ادعای نبوت، یعنی وحی و سخن گفتن با خدا و ملائکه،امری است خلاف روال‏ عادی طبیعت(خارق العاده)و لازمه‏اش این است که نبی با ماورای‏ طبیعت ارتباط داشته و نیرویی الهی پشتوانه‏اش باشد.وقتی پیامبری‏ دارای چنین نیرو و ارتباطی است که عادت را خرق می‏کند،باید بتواند معجزه‏ی موردنظر مارا هم بیاورد.چون از نظر خلاف عادت بودن، فرقی بین این دو کار نیست.به بیان دیگر،اگر خدا می‏خواهد هدایت‏ مردم از طریق خارق العاده(یعنی وحی و نبوت)انجام شود،باید وجود این وحی و نبوت را با کار خارق العاده‏ای دیگری تأئید کند،تا مردم آن را بپذیرند[و باور کنند که قرار است با این سنت خدا(سنت هدایت از طریق امر خارق العاده)هدایت شوند].پس بدین علت است که‏ امت‏های انبیا،از پیامبران خود معجزه می‏خواستند تا تصدیق‏کننده‏ی‏ نبوت آنها باشد؛نه این‏که با معجزه بخواهند صدق معارفی را که او عرضه کرده است،بررسی کنند،چرا که آن معارف،مانند توحید و معاد،همگی برهانی هستند[و اصلا صدقشان ربطی به انجام کار خارق العاده از جانب یک نفر ندارد].

تمثیل

مسأله‏ی درخواست معجزه از پیامبران مانند آن است که مردی‏ از طرف بزرگ یک قوم-که اکنون به دلیلی در میان آن‏ها نیست- پیامی را برای آنها بیاورد که در این پیام،دستورات آن بزرگ هست‏ و مردم هم مطمئنند،بزرگشان با این دستورات فقط خیر و صلاح‏ آن‏ها را می‏خواهد.در چنین فرضی،کافی است پیام آورنده،احکام‏ و دستورات بزرگ قوم را برای قوم بیان کند و برای آن‏ها برهانی بیاورد، تا مردم به حقانیت و صدق آن دستورها یقین کنند.ولی آن برهان‏ها برای اثبات این‏که او واقعا از طرف بزرگ قوم آمده است،کافی نیستند [زیرا ممکن است خودش شخصا به آن مطلب عقلی و برهانی رسیده‏ باشد].برای همین،مردم اول از او شاهد و دلیل می‏خواهند که از کجا معلوم،بزرگ ما تو را فرستاده است.باید یا دست‏خط او را بیاوری،یا مهر او زیر نامه‏ات باشد،یا علامت دیگری بیاوری که ما بشناسیم.داستان انبیا و معجزه خواستن قومشان،عینا نظیر این مثال‏ است.در نتیجه،قرآن کریم از مشرکان مکه نیز حکایت می‏کند که‏ گفتند:
«حتی تنزّل علینا کتابا نقرؤه.»17
پس از آنچه گفته شد،نتیجه می‏شود که:
اولا،میان ادعای نبوت،و قدرت برآوردن معجزه،ملازمه‏ هست و معجزه دلیل بر صدق دعوی پیامبر دارد و در این دلالت، فرقی بین عوام و خواص نیست.
ثانیا،وحی که انبیا از غیب می‏گیرند،از سنخ مدرکات ما و آنچه ما با حواس و عقل نظری خود درک می‏کنیم،نیست.

زیر نویس

(1).بقره 2/23-24:و اگر در آنچه که بر بندگانمان نازل کرده‏ایم،تردید دارید، پس اگر راست می‏گویید-سوره‏ای مانند آن بیاورید و گواهان خود را-غیر خدا -فراخوانید.پس اگر نکردید-و هرگز نمی‏توانید کرد-از اتشی که سوختش مردمان‏ و سنگ‏ها هستند و برای کافران آمده شده،بپرهیزید.
(2).طه 20/42:تو و برادرت معجزه‏های مرا ببرید و در یاد کردن من سستی نکنید.
(3).آل عمران 3/49:و[او را به عنوان‏]پیامبر به سوی بنی اسرائیل‏[می‏فرستد تا به آنان بگوید]:در حقیقت من از جانب پروردگارتان برایتان معجزه‏ای آورده‏ام. من از گل برای شما[چیزی‏]به شکل پرنده می‏سازم.آن‏گاه در آن می‏دهم،پس‏ به اذن خدا پرنده‏ای می‏شود.و به اذن خدا،نابینای مادرزاد و پیش را بهبود می‏بخشم و مردگان را زنده می‏کنم و شما را از آنچه می‏خورید و در خانه‏هایتان‏ ذخیره می‏کنید،خبر می‏دهم.مسلما در این‏[معجزات‏]برای شما-اگر مؤمن‏ باشید-نشانه‏ای هست.
(4).ابراهیم 14/10:پیامبرانشان گفتند،آیا در خدا شکی هست؛[خدایی که‏] پدیدآوردنده‏ی آسمان‏ها و زمین‏[است؟]
(5).ص 38/28:و آسمان‏ها و زمین و آنچه بین این دو است،به باطل‏ نیافریدیم؛این گمان کافران است و وای بر کافران از آتش.آیا کسانی را که ایمان‏ آورده‏اند و اعمال صالح انجام دادند،مانند مفسدین فی الارض می‏گردانیم یا پرهیزکاران را همانند پرده‏دران قرار می‏دهیم؟
(6)ابراهیم 14/10:شما جز بشری مانند ما نیستید.می‏خواهید ما را از آنچه‏ پدرانمان می‏پرستیدند،باز دارید؟
(7).ابراهیم 14/11:پیامبرانشان به آن‏ها می‏گفتند:ما جز بشری مثل شما نیستیم،ولی خدا بر هریک از بندگانش که بخواهد،منت می‏گذارد.
(8).ص 38/8:آیا از میان ما،قرآن بر او نازل شده است؟
(9).زخرف/31:چرا این قرآن بر مرد بزرگی از این دو محل نازل نشد؟
(10).فرقان 25/8:این چه پیامبری است که غذا می‏خورد و در بازارها راه‏ می‏رود؟چرا فرشته‏ای بر او نازل نمی‏شود که همراه او به انذار بپردازد یا گنجی به‏ او داده نمی‏شود یا باغی که از آن ارتزاق کند؟
(11).فرقان 25/9 و 20:بنگر که چگونه برایت مثل‏هایی زدند و گمراه شدند، در نتیجه نمی‏توانند راهی بیابند...و پیش از تو پیامبران را نفرستادیم،جز این‏که‏ آنان نیز غذا می‏خوردند و در بازارها راه می‏رفتند.و برخی از شما را برای برخی‏ دیگر وسیله‏ی آزمایش قرار دادیم.آیا صبر می‏کنید؟و پروردگارت همواره‏ بیناست.
(12).انعام 6/9:و اگر او را فرشته‏ای قرار می‏دادیم،حتما وی را به صورت‏ مردی درمی‏آوردیم و امر را بر آنان مشتبه می‏ساختیم.
(13).فرقان 25/21:و کسانی که امید به دیدار ما ندارند،گفتند:چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند یا پروردگارمان را نمی‏بینیم؟قطعا در مورد خود تکبر ورزیدند و سخت سرکشی کردند.
(14).فرقان 25/22:روزی که فرشتگان را ببیند،روز خوبی برای مجرمان‏ نخواهد بود و می‏گویند دور و ممنوع‏[از رحمت الهی هستید].
(15).حجر/8:و گفتند:ای کسی که ذکر بر او نازل شده،تو دیوانه‏ای.اگر راست می‏گویی،چرا فرشتگان را پیش ما نمی‏آوری؟فرشتگان را جز به حق فرو نمی‏فرستیم و در آن هنگام دیگر مهلت نیابند.
(16).قمر/9:و گفتند:دیوانه‏ای است که اجنه او را آزار می‏دهند.
(17).اسری/93:تا آن‏که نوشته‏ای‏[از آسمان‏]برای ما بیاوری که بخوانیمش.

مقالات مشابه

نقش غرر آيات در تفسير الميزان با تكيه بر آيات 82و83 سوره «يس»

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهعلی حاجی‌خانی, کاووس روحی برندق, محمد آسنجرانی

تفسير الميزان و قرائات غيرمتداول

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهسیدرضا مؤدب, علی خوشنویس

روش شناسى اجتهادى تفسير قرآن به قرآن در الميزان

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهعلی راد, علی محمد سویزی

بررسي ديدگاه تفسيري علامه طباطبايي در تفسير آيه تبيان

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهعلی نصیری, سیدمصطفی مناقب, سیدکریم خوب‌بین خوش‌نظر

ديدگاه تفسيري علامه طباطبايي پيرامون روابط بين‌الملل

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهفتحیه فتاحی‌زاده, مرضیه محصص

بررسي برداشت‌هاي تفسيري علامه‌طباطبايي درباره آيات مربوط به لوح محفوظ

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهسیدمرتضی حسینی شاهرودی, محمدعلی وطن‌دوست

چگونگي نقد آراء فخررازي در تفسير الميزان

نام نشریهمطالعات تفسیری

نام نویسندهعباس مصلایی‌پور, امان‌الله ناصری کریم‌وند