تفسیر امام حسن عسکری(ع)

پدیدآورمهدی لطفی

تاریخ انتشار1390/01/17

منبع مقاله

share 1052 بازدید
تفسیر امام حسن عسکری(ع)

مهدی لطفی

تَفْسیرِ اِمامْ حَسَنِ عَسْکَری (ع)، تفسیری منسوب به امام حسن عسکری (ع) (232-260ق/846-874م)، امام یازدهم شیعیان. تفسیر حاوی یک خطبه، تفسیر سورۀ حمد و تفسیر بخشی از سورۀ بقره است. قطعۀ اول تفسیر، شامل تفسیر استعاذه، بسم‌الله الرحمٰن الرحیم، سورۀ فاتحه و تفسیر سورۀ بقره تا پایان آیۀ 114 است (نک‍ : التفسیر…، 13-567). در قطعۀ دوم، تفسیر آیات 158 تا 179 (همان، 569-600) و در قطعۀ سوم، تفسیر آیات 198 تا 210 سورۀ بقره آمده است (همان، 601-633). قطعۀ چهارم (همان، 634-677) که آخرین بخش موجود از این تفسیر است، تفسیر آیۀ 282 سورۀ بقره را شامل می‌شود. میان قطعۀ اول و دوم این تفسیر 43 آیه، قطعۀ دوم و سوم 18 آیه و قطعۀ سوم و چهارم 71 آیه از سورۀ بقره مفقود است.
تفسیر حاوی اخبار و روایاتی از معصومین (ع) به نقل از امام حسن عسکری (ع) است. متن تفسیر به روایت یوسف بن محمد بن زیاد و علی‌بن محمدبن سیار از امام حسن‌عسکری (ع) در دست است (همان، 9)، ابن‌بابویه این تفسیر را از محمدبن قاسم مفسر استرابادی از دو فرد یادشده از امام حسن عسکری (ع) روایت می‌کند ( التفسیر، همانجا). بنا بر اظهارات دو راوی، تفسیر املای امام حسن عسکری(ع) بر این دو راوی است که 7سال زمان برده است (همان، 12-13). تفسیر آیات غالباً با شرح و توضیح مفاهیم آیه آغاز، و پس از آن روایاتی از معصومین (ع) در تفسیر آیات ذکر شده است. در مواردی نیز روایات شأن نزول با بخش تفسیری آیه در هم آمیخته است (برای نمونه، نک‍ : ص 477-479). معنای شیعه (ص 307-310)، معنای رافضی
(ص 310-311)، تقیه (ص 320-324)، فضایل برخی از صحابه از جمله خبّاب بن ارّت (ص 623-624) و عمار بن یاسر (ص 624-625)، بخشی از موضوعاتی است که در این تفسیر در حاشیۀ تفسیر آیات ذکر شده‌اند. برخی از نکات تفسیری از جمله تفسیر شجرۀ ممنوعه (بقره /2/35) به شجرۀ علم محمد(ص) و اهل بیت ایشان (ص 221-222) از اختصاصات این تفسیر است. علاوه بر این برخی از روایات این تفسیر مورد عنایت خاص علمای متأخر امامیه قرار گرفته است (برای نمونه، نک‍ : ص 299-301). نکات تأویلی (برای نمونه، نک‍ : ص 260، ذیل «و قولوا حطّة»)، توجه خاص به مقام حضرت علی(ع) و ذکر معجزاتی همپایۀ معجزات پیامبر(ص) (برای نمونه، نک‍ : ص 165-176، 192-194) از دیگر ویژگیهای این تفسیر است.
در منابع رجالی گزارشهای مختلفی از این تفسیر وجود دارد. ابن غضائری در کتاب الضعفاء خود، استرابادی را فردی ضعیف و کذاب معرفی می‌کند که ابن‌بابویه تفسیری را به نقل از او، از دو فرد مجهول به نامهای یوسف بن محمد بن زیاد و علی بن محمد بن سیار، از پدرانشان از ابوالحسن الثالث، روایت کرده است (نک‍ : قهپایی، 6/25؛ تفرشی، 328-329). ابن‌غضائری این تفسیر را متنی موضوع از سهل دیباجی از پدرش می‌داند که مشحون از روایات منکر است (همو، 329؛ نیز نک‍ : علامۀ حلی، 256، قس: نوری، 5/194).
هر چند که سند نام برده در کلام ابن‌غضائری با سند تفسیر موجود مطابقت دارد، اما برخی از اطلاعاتی که ابن‌غضائری از این تفسیر به دست می‌دهد، با اطلاعات موجود در تعارض است. از جمله آنکه وی تفسیر را به ابوالحسن الثالث(ع)، امام دهم (ع) انتساب می‌دهد (نوری، 5/195؛ خویی، 17/157؛ حرعاملی، 20/ 59). بر خلاف نظر ابن غضائری، در سلسله سند تفسیر موجود نامی از سهل دیباجی و پدرش نیامده است (همانجاها). اختلافات موجود میان گزارش ابن‌غضائری و تفسیر موجود و سیرۀ علما در عدم اعتماد بر تضعیفات وی (نک‍ : نوری، 5/194)، همچنین عدم اثبات انتساب کتاب الضعفاء به ابن‌غضائری (خویی، 17/156)، گزارش وی را بی‌اعتبار نشان می‌دهد.
گزارش دیگری از این تفسیر در معالم العلماء ابن‌شهر آشوب ثبت شده است. ابن‌شهر آشوب، تفسیری 120 جلدی به نام تفسیر العسکری به املای امام (ع) را از جملۀ کتابهای حسن بن خالد برقی معرفی می‌کند (ص 34). نوری گزارش ابن‌غضائری را حاکی از عدم انحصار سند این تفسیر در استرابادی می‌داند و
تفسیر موجود را از اجزاء تفسیر 120جلدی بر می‌شمارد (5/ 188، 196). برخلاف وی آقابزرگ تهرانی در الذریعه از دو تفسیر عسکری یاد می‌کند (4/283-293). وی تفسیر برقی را به ابوالحسن الثالث (ع) نسبت می‌دهد (4/283) و با ارائۀ دلایلی درصدد اثبات امکان روایت حسن بن خالد برقی از امام دهم (ع) و عدم امکان روایت وی از امام حسن عسکری(ع) است (همو، 4/283-284).
با توجه به اینکه تفسیر موجود دربردارندۀ بخش کوچکی از تفسیر کل قرآن است و ظاهراً اجزاء دیگر این تفسیر مفقود است، بعید به نظر نمی‌رسد که تفسیر موجود بخشی از تفسیر 120 جلدی باشد که ابن‌شهر آشوب آن را از جمله کتابهای حسن بن خالد می‌داند. ابن ‌شهرآشوب تنها فردی است که تفسیر عسکری را در 120 جلد گزارش می‌کند. منقولات وی از تفسیر موجود در مناقب نیز حاکی از آن است که وی نسخۀ تفسیر موجود را در اختیار داشته است (1/92-94). از این‌رو قطعاً در صورت تعدد تفاسیر، وی گزارشی از آنها ثبت می‌کرد. مؤید دیگری که این نتیجه را تقویت می‌کند و عدم ارائۀ دلیلی قانع‌کننده بر تعدد تفاسیر از سوی طرفداران این نظر است. دلایل آقابزرگ (4/283-284) در اثبات حضور حسن بن خالد در محضر ابوالحسن الثالث (ع) برای حضور وی در محضر امام حسن عسکری(ع) نیز کفایت می‌کند.
انتساب تفسیر به امام‌حسن عسکری(ع) در میان علمای امامیه به سبب ضعف سند و متن آن مورد اختلاف است. در کتب رجالی، به استثنای الضعفاء ابن‌غضائری (نک‍ : قهپایی، تفرشی، همانجاها) و الرجال علامۀ حلی (همانجا) نصی بر توثیق یا تضعیف راویان این تفسیر وارد نشده است. استرابادی نیز که ابن‌بابویه از او به عنوان شیخ حدیثی خود یاد می‌کند (من‌لایحضره...، 4/100)، در منابع رجالی نصی بر توثیق وی وارد نشده است، حتى ابن‌بابویه نیز در آثار خود به توثیق وی نپرداخته است. با این‌همه، کثرت منقولات ابن‌بابویه از استرابادی و تعابیر مختلف وی از استرابادی در آثار خود (به عنوان نمونه، نک‍ : التوحید، 47، 230، معانی...، 4، 24) و ذکر عبارات «رضی‌الله عنه»، یا «رحمه‌الله» پس از نام وی (همانجاها)، حاکی از احترام و اعتماد ابن‌بابویه بر استرابادی است.
ابن‌بابویه در کتابهای مختلف خود دو طریق از استرابادی به این تفسیر را آورده است. وی در برخی از کتب خود از استرابادی از یوسف بن محمد بن زیاد و علی بن محمد بن سیار از پدرانشان از امام حسن عسکری(ع) روایت می‌کند (به عنوان نمونه، الامالی، 148، عیون...، 1/ 208، 220)، اما در برخی دیگر از کتب خود نیز روایاتی از این تفسیر به نقل از استرابادی از یوسف بن محمدبن زیاد از پدرش از امام حسن عسکری (ع) نقل می‌کند (نک‍ : النبوة، 167، 325، الخصال، 2/484). در دو طریق یادشده لفظ «ابویهما» و «ابیه» در سند روایات آمده است؛ در حالی که در خطبۀ آغازین التفسیر (نک‍ : ص 9-13) و در قسمتهایی از متن آن (به عنوان نمونه، ص 316، 363، 475) تصریح به روایت بی‌واسطۀ یوسف بن محمدزیاد و علی‌بن محمد ابن سیار از امام (ع) شده است. آقابزرگ (4/292-293) لفظ «ابویهما»ی موجود در سند تفسیر را از اضافات استرابادی می‌داند که آن را به هدف وصف ولادت دو فرزند بر تشیع افزوده است. آقابزرگ (4/293) بر این باور است که ابن بابویه، با درک مراد استرابادی از این عبارت، آن‌گونه که شنیده، روایت کرده است. ولی راویان پس از ابن‌بابویه، پنداشته‌اند که مراد استرابادی از این عبارت، روایت دو فرزند از پدرانشان است. از این‌رو لفظ «ابویهما» را در تمام سندهای روایات ابن‌بابویه از این تفسیر افزوده‌اند. اما شوشتری این نظر را تکلف‌‌آمیز می‌داند و با اشاره به کثرت وجود این لفظ در روایات ابن‌بابویه از این تفسیر، التزام به این نظر را ممکن نمی‌داند (1/213-214). طبرسی با زیادت پنداشتن لفظ «ابویهما»، آن را از سند روایاتش از این تفسیر حذف کرده است (نک‍ : 1/6 بب‍ ‌).
علمای امامیه، پس از ابن‌بابویه، برخی با استناد به ضعف سند این تفسیر، آن را بی‌اعتبار شمرده‌اند (به عنوان نمونه، نک‍ : علامۀ حلی، 256-257؛ شوشتری، 1/152 بب‍ ‌)، برخی نیز با استناد به اعتماد ابن‌بابویه بر این تفسیر و راویان آن، این تفسیر را صحیح و قابل استناد دانسته‌‌‌اند (به عنوان نمونه، نک‍ : مجلسی، محمدتقی، 14/250؛ مجلسی، محمدباقر، 1/ 28؛ حرعاملی، 20/ 59-60).
با این‌همه، آنان که صحت این تفسیر را پذیرفته‌اند، وجود برخی مطالب خلاف مسلمات تاریخی در این تفسیر را تأیید می‌کنند (نوری، 5/197).
تفسیر مزبور توجه مفسران تفاسیر اثری را به خود جلب کرده است. مفسرانی همچون بحرانی (1/31)، فیض کاشانی (1/ 48)، بروجردی (1/171، 216-217، 229، جم‍ ‌) با پذیرش صحت انتساب این تفسیر، آن را جزو منابع تفسیری خود قرار داده‌اند. حویزی نیز بدون اشاره به نام این تفسیر به نقل از منابع دیگر، از این تفسیر روایاتی را نقل کرده است (1/90-91، 107-109، جم‍ ‌). به رغم اعتماد متأخران به این تفسیر، در تفاسیر همعصر آن همچون علی بن ابراهیم قمی و عیاشی، اشاره‌ای به این تفسیر یا مضامین خاص آن نشده است. همچنین این تفسیر توجه و اقبال دیگر تفاسیر را نیز جلب نکرده است.
این تفسیر اولین بار در 1268ق در تهران به چاپ رسیده است. چاپ اخیر این تفسیر نیز در قم (1409ق) صورت گرفته است. از این تفسیر ترجمه‌های متعددی به زبان فارسی در دست است. آقابزرگ ترجمه‌های میرزا ابوالقاسم حسینی ذهبی
شیرازی، مشهور به میرزا بابا، عبدالله بن نجم‌الدین مشهور به فاضل قندهاری و علی بن حسن زواری را گزارش کرده است (4/ 89-90). علاوه بر این نیز ترجمه‌ای از محمدباقر یزدی از این تفسیر با نام جواهر الایمان (چ 1318ق) در دست است.

مآخذ:

آقابزرگ، الذریعة؛ ابن‌بابویه، محمد، الامالی، بیروت، 1400ق/1980م؛ همو، التوحید، به کوشش هاشم حسینی تهرانی، تهران، 1387ق؛ همو، الخصال، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، 1403ق؛ همو، عیون اخبار الرضا، نجف، 1390ق/1970م؛ همو، معانی الاخبار، تهران، 1361ش؛ همو، من لایحضره الفقیه، به کوشش علی آخوندی، تهران، 1390ق؛ همو، النبوة، تهران، 1381ش؛ ابن‌شهر آشوب، محمد، معالم العلماء، به کوشش محمدصادق آل بحر العلوم، نجف، 1380ق/1961م؛ همو، مناقب آل‌ابی‌طالب، قم، انتشارات علمیه؛ بحرانی، هاشم، البرهان، به کوشش محمود موسوی زرندی، تهران، 1334ش؛ بروجردی، ابراهیم، تفسیر جامع، تهران، 1375ق؛ تفرشی، مصطفى، نقدالرجال، قم، انتشارات الرسول المصطفى؛ التفسیر، منسوب به امام حسن عسکری(ع)، قم، 1409ق؛ حرعاملی، محمد، وسائل الشیعة، بیروت، 1391ق؛ حویزی، عبد علی، نورالثقلین، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، انتشارات علمیه؛ خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت، 1403ق/1983م؛ شوشتری، محمدتقی، اخبارالدخیلة، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، 1401ق؛ طبرسی، احمد، الاحتجاج، به کوشش ابراهیم بهادری و محمد هادی به، تهران، 1413ق؛ علامۀ حلی، حسن، الرجال، به کوشش محمدصادق بحرالعلوم، نجف، 1381ق/1961م؛ فیض کاشانی، محسن، الصافی فی تفسیر القرآن، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، 1384ق؛ قرآن مجید؛ قهپایی، عنایت‌الله، مجمع الرجال، به کوشش علامۀ اصفهانی، قم، 1364ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، 1403ق/1983م؛ مجلسی، محمدتقی، روضة‌المتقین، قم، 1399ق؛ نوری، حسین، خاتمة مستدرک الوسائل، قم، 1416ق.