ایام الله، ایام مخصوصی است که نعمت و رحمت و یا عذاب و کیفر الهی در آن ظاهر میشود. نسبت دادن این روزها به خدا با اینکه همه ایام و همه موجودات از آن خداست، به خاطر حوادث مهمی است که در آن رخ داده و یا خواهد داد، مانند روز قیامت که در آن سلطنت آخرتی خدا هویدا میگردد و روز قیام مهدی که در آن، حکومت عدل بر گستره جهان سیطره پیدا میکند. بعضی از ایام الله در روایت ذیل معرفی شده است:
«عَنْ مُثَنَّی الْحَنّاطِ قالَ: سَمِعْتُ اَبا جَعْفَرٍ یَقُولُ: اَیّامُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ ثَلاثَةٌ: یَوْمٌ یَقُوُمُ الْقائِمُ، وَ یَوَمُ الْکَرَّةِ، وَ یَوَمُ الْقِیامَةِ؛(1) ایام الله سه روز است؛ روز قیام مهدی علیهالسلام ، روز رجعت و روز قیامت.»
نوشتار کوتاهی که پیش رو دارید به بررسی اجمالی شباهتهای دو مورد از ایام الله ـ یعنی روزگار قیام حضرت مهدی و روز رستاخیز ـ پرداخته است.
یکی از وجوه مشترک بین رستاخیز آخرت و قیام مهدی علیهالسلام ، وقوع حوادث و رخدادهای بزرگ است که قبل از شروع آن دو، تحقق پیدا میکند.
«یَوْمَ تُرْجُفُ اْلاَرْضُ وَ الْجِبالُ»(1)؛ «روزی که زمین و کوهها به لرزه درآیند.»
«وَ حُمِلَتِ اْلاَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُکَّتا دَکَّةً واحِدَةً»؛(2) «و زمین و کوهها از جای خود برداشته شوند و یکباره درهم کوبیده گردند.»
«یا اَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ اِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَیءٌ عَظیمٌ.»(3)؛ «ای مردم از پروردگارتان پروا کنید؛ چرا که زلزله رستاخیز امری بزرگ است.»
«اِذا رُجَّتِ اْلاَرْضُ رَجّا»(4)؛ «چون زمین با تکان [سختی] لرزانده شود.»
«اِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَ اِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ»(5)؛ «آنگاه که خورشید به هم درپیچد، و آنگاه که ستارگان تیره شوند.»
«وَ خَسَفَ القَمَرُ وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ»(6)؛ «و ماه بی نور گردد و خورشید و ماه یک جا، جمع شوند.»
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «یُنادی مُنادٍ مِنَ السَّماءِ اَوَّلَ النَّهارِ؛ یَسْمَعُهُ کُلُّ قَوْمٍ بِأَلْسِنَتِهِمْ؛(7) در ابتدای روز، گویندهای در آسمان ندا میدهد، به گونهای که هر قومی با زبان خود، آن ندا را میشنود.»
«اِذا نادی مُنادٍ مِنَ السَّماءِ اَنَّ الْحَقَّ فی آلِ مُحَمَّدٍ فَعِنْدَ ذلِکَ یَظْهَرُ الْمَهْدِیُّ عَلی اَفْواهِ النّاس ِوَ یَشْرَبُوْنَ حُبَّهُ وَ لا یَکُونُ لَهُمْ ذِکْرُ غَیْرِهِ؛(1) هر گاه گویندهای از آسمان صدا بزند که حق با اولاد محمد صلیاللهعلیهوآله است، در آن هنگام، ظهور مهدی علیهالسلام بر سر زبانها میافتد، به گونهای که دل را به محبت او سیراب میکنند و غیر او را یاد نمیکنند.»
از نشانههای ظهور، کسوف در نیمه ماه رمضان و خسوف در آخر و یا اول همان ماه است.
کسوف در روزهای نخست و روزهای آخر ماه و خسوف در روزهای میانی ماه، طبیعی و عادی است و در طول تاریخ، بارها و بارها، رخ داده و از نظر علمی، خسوف و کسوف در روزهای یاد شده، پدیده عادی به حساب میآید و از دیرباز، منجمان، بر اساس محاسبههای دقیق ریاضی و نجومی، زمان گرفتن خورشید، یا ماه را در طول سال، پیش بینی میکردهاند، ولی خورشید گرفتگی در وسط ماه یا ماه گرفتگی در اول و یا آخر آن، امری غیرعادی است. البته در خود روایات هم، به غیرعادی بودن تحقق این نشانه، تصریح شده است.(2)
از امام باقر علیهالسلام نقل شده است که: «آیَتانِ تَکُونانِ قَبْلَ الْقائِمِ لَمْ تَکُونا مُنْذُ هَبَطَ آدَمُ علیهالسلام اِلَی اْلاَرْضِ، تَنْکَسِفُ الشَّمْسُ فِی النِّصْفِ مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ وَ الْقَمَرُ فی آخِرِهِ، فَقالَ رَجُلٌ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ تَنْکَسِفُ الشَّمْسُ فی آخِرِ الشَّهْرِ وَ الْقَمَرُ فِی النِّصْفِ؟ فَقالَ اَبُو جَعْفَر علیهالسلام : اِنّی لأََعْلَمُ بِما تَقُولُ وَ لکِنَّها آیَتانِ لَمْ تَکُونا مُنْذُ هَبَطَ آدَمُ علیهالسلام ؛(3) پیش از قیام مهدی علیهالسلام دو نشانه پدید خواهد آمد که از زمان هبوط آدم علیهالسلام در زمین بی سابقه است؛ گرفتن خورشید در نیمه ماه رمضان و گرفتن ماه در آخر آن. مردی به امام عرض کرد: ای پسر رسول خدا! کسوف در وسط و خسوف در آخر ماه؟! حضرت فرمود: همانا من به آنچه میگویی داناترم، این دو از آیتهای الهی هستند که واقع شدن آنها از زمان هبوط آدم علیهالسلام تاکنون سابقه ندارد.»
به نظر میرسد وقوع این دو پدیده به صورت غیرعادی، به خاطر آن است که اهمیت مسأله ظهور، نمایان شود و مردم از خواب غفلت بیدار شوند و خود را مهیّای مشارکت در آن نهضت عظیم سازند.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «اِنَّ قُدّامَ الْقائِمِ لَسَنَةٌ غَیْداقَةٌ یَفْسُدُ التَّمْرُ فِی النَّخْلِ فَلا تَشُکُّوا فی ذلِکَ؛(1) در آستانه قیام مهدی علیهالسلام سالی پر باران خواهد بود که در اثر آن، خرما بر روی نخل میپوسد. پس در این امر، تردیدی به خود راه ندهید.»
البته برای قیام امام مهدی علیهالسلام علائم و نشانههای بسیاری بیان شده که به ذکر عناوین برخی از آنها اکتفا میکنیم:
اجرای عدالت و تحقق آن، یکی از وجوه مشترک بین قیامت کبری و قیامت صغری (ظهور مهدی علیهالسلام ) است.
«وَ نَضَعُ الْمَوازینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیمَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفسٌ شَیْئا وَ اِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَ کَفی بِنا حاسِبینَ»؛(3) «ترازوهای عدل را در روز رستاخیز قرار میدهیم، پس هیچ کس [در] چیزی ستم نمیبیند. و اگر [عمل] هموزن دانه خردلی باشد آن را میآوریم وکافی است که ما حساب کننده باشیم.»
«فَمَنْ یَعَمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ»؛(1) «پس هر کس هموزن ذرهای نیکی کند آن را خواهد دید و هر کس هموزن ذرهای بدی کند آن را خواهد دید.»
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میفرمایند: «... اَلتّاسِعُ مِنْهُمْ قائِمُ اَهْلِ بَیْتی، مَهدِیُّ اُمَّتی، اَشْبَهُ النّاسِ بی فی شِمائِلِه وَ اَقْوالِهِ وَ اَفْعالِهِ، یَظْهَرُ بَعْدَ غِیبَةٍ طَویلَةٍ وَ حَیْرَةٍ مُضِلَّةٍ، فَیُعْلِنُ أَمْرَ اللّهِ وَ یُظْهِرُ دینَ اللّهِ... فَیَمْلأَُ اْلاَرضَ قِسْطا وَ عَدْلاً، کَما مُلِئَتْ جَوْرا وَ ظُلْما؛(2) نهم آنان (امامان) قائم خاندان من، مهدی امتم میباشد. او در سیما و گفتار و کردار شبیهترین مردم به من است. پس از غیبت طولانی و سردرگمی گمراه کنندهای ظاهر میشود، آنگاه امر خدا را اعلان و آئین خدا را آشکار میسازد... پس زمین را از عدل و داد لبریز میکند.»
امام باقر علیهالسلام میفرماید: «... وَ کَذلِکَ القائِمُ اِذا قامَ یُبْطِلُ ما کَانَ فِی الْهُدْنَةِ مِمّا کانَ فِی اَیْدِی النّاسِ وَ یَسْتَقْبِلُ بِهِمُ الْعَدْلَ؛(3)
همچون پیامبر صلیاللهعلیهوآله آنگاه که قائم علیهالسلام قیام کند، آنچه را از راه و روشهای غلط میان مردم در زمان قبل از ظهور رایج است زیر پا مینهد، و آیین دادگری را برپا میدارد.»
جناب حکیمه خاتون چنین روایت میکند: آن امام بزرگ در لحظات نخستین پس از تولد، لب به سخن گشود و [همچون پیامبران که در آغاز کودکی توان سخن گفتن دارند] به یکتائی خداوند و رسالت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله و امامت امام علی علیهالسلام و دیگر امامان گواهی داد، سپس چنین فرمود: «اَللّهُمَّ أَنْجِزْ لی ما وَعَدْتَنی، وَ أَتْمِمْ لی اَمْری، وَ ثَبِّتْ وَطْأَتی، وَامْلَأِ اْلاَرْضَ بی عَدْلاً وَ قِسْطا؛ خداوندا! به آنچه به من وعده دادی وفا کن، و امر مرا (حکومت عدالت گستر جهانی) به کمال برسان، و گامهای مرا استوار بدار، و زمین را به دست من آکنده از عدل و دادساز.»
از شباهتهای دیگری که بین این دو قیام میتوان ذکر کرد، اقتدار در حاکمیت است.
اقتدار حاکمیت در قیامت کبری
یکی از مهمترین منزلگاههای قیامت که اقتدار خداوند را به منصه ظهور میرساند، مرحله رسیدگی به حساب خلایق در دادگاه عدل الهی با حضور شاهدان مختلف، و سنجش اعمال در ترازوی مخصوص است. دادگاهی که همه را غرق در وحشت و اضطراب میکند، دادگاهی که قاضی و داورش خدای مقتدر و قوی است.
«فَما یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدّینِ، اَلَیْسَ اللَّهُ بِاَحْکَمِ الْحاکِمینَ»؛(1) «پس چه چیز تو را بعد از این به تکذیب جزا وا میدارد، آیا خداوند، بهترین حکم کنندگان نیست.»
«اَلا لَهُ الْحُکْمُ وَ هُوَ اَسْرَعُ الْحاسِبینَ»؛(2) «آگاه باشید که حکم و داوری مخصوص اوست، و او سریعترین حسابرسان است.»
«اَللّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فیما کُنْتُم فیهِ تَخْتَلِفُونَ»؛(3) «خدا در روز قیامت در مورد آنچه با یکدیگر در آن اختلاف میکردید، داوری خواهد کرد.»
امام مهدی علیهالسلام ، در اجرای حدود و احکام الهی و مبارزه با ستمگران، قاطعیتی خدائی دارد، چشم پوشی و مسامحه در راه و روش او نیست. از ملامت ملامت گران ابایی ندارد و از هیچ مقام و قدرتی نمیهراسد. قاطعیت وسازش ناپذیری، خصلت همه رهبران راستین الهی است، و در امام مهدی علیهالسلام این خصلت در حد اوج و کمال است.
امام علی علیهالسلام میفرماید:
«وَ لَیُطَهِّرَنَّ اْلاَرْضَ مِنْ کُلِّ غاشٍ؛(4)] امام مهدی علیهالسلام ] زمین را از هر چه باعث فریب و گمراهی مردم شود، پاک میسازد.»
از امام باقر علیهالسلام نقل شده که فرمودند: «لَیْسَ شَأنُهُ اِلاّ بِالسَّیْفِ، لا یَسْتَتیبُ اَحَدا، وَ لا یَأْخُذُهُ فِی اللّهِ لَوْمَةُ لائِمٍ؛(5) شیوه [حضرت مهدی علیهالسلام ] تنها با شمشیر است و توبه کسی را نمیپذیرد و در راه اجرای احکام الهی، از ملامت هیچ ملامتگری نمیهراسد.»
مهدی علیهالسلام ، به خاطر اهمیتشان، مورد بشارت و نوید همه انبیا و اولیای الهی قرار گرفته، بلکه وجه مشترک همه ادیان الهی است. به خصوص قیام مصلح جهان، که در برخی مکاتب غیر الهی نیز مورد توجه بوده است.
«وَ اِلی مَدْیَنَ اَخاهُمْ شُعَیْباً فَقالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْیَوْمَ اْلآخِرَ»؛(1) «و به سوی [مردمِ] مدین، برادرشان شعیب را [فرستادیم]. گفت: ای قوم من، خدا را بپرستید و به روز بازپسین امید داشته باشید.»
«اِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ لَیْسَ لِوَقْعَتِها کاذِبَةٌ»؛(2) «زمانی که آن واقعه وقوع یابد، [که] در وقوع آن هیچ دروغی نیست.»
«یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ»؛(3) «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا دارید، و هر کسی باید بنگرد که برای فردا[ی خود] از پیش چه فرستاده است.»
در تمام ادیان و مذاهب مختلف جهان به مصلحی نوید داده شده است که در آخر زمان ظهور خواهد کرد و به جنایتها و خیانتهای انسانها خاتمه خواهد داد و شالوده حکومت واحد جهانی را بر اساس عدالت و آزادی، استوار خواهد کرد. نوید آن مصلح بزرگ جهان، علاوه بر قرآن مجید، در کتابهای آسمانی چون انجیل، تورات و زبور آمده است.(4)
«وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ اَنَّ اْلاَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ»؛(5) «و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد.»
ـ «خداوند بر ابراهیم ظاهر گشته گفت: تمام این زمین را که میبینی به تو و ذریه تو تا به ابد خواهم بخشید.... به سوی آسمان بنگر و ستارگان را بشمار، هرگاه توانی آنها را شمرد.... ذریت تو نیز چنین خواهد بود.... من هستم یهوه که تو را از کلدانیان بیرون آوردم تا این زمین به ارثیت تو بخشم.»(6)
ـ «اگر چه تاخیر نماید، برایش منتظر باش، زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد... بلکه جمیع امتها را نزد خود جمع میکند و تمامی قومها را برای خویش فراهم میآورد.»(1)
ـ «همچنان که برق از مشرق،ساطع شده تا به مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد...آن گاه علامات پسر انسان در آسمان پدیدگردد. و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوّت و جلال میآید.»(2)
ـ «کمرهای خود رابسته، چراغهای خود را افروخته بدارید. و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را میکشند، که چه وقت از عروسی مراجعت کند، تا هر وقت آید و در را بکوبد بی درنگ برای او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد .... پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که گمان نمیبرید پسر انسان میآید.»(3)
ـ «مردی بیرون آید از زمین تازیان، از فرزندان هاشم، مردی بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق، و بر دین جدّ خویش باشد، با سپاه بسیار، روی به ایران نهد و آبادانی کند و زمین را پر از داد کند.»
ـ «پیامبر عرب آخرین فرستاده است که از میان کوههای مکه ظاهر شود...از فرزندان پیامبر شخصی در مکّه پدیدار خواهد شد که جانشین آن پیامبر است و پیرو دین جدّ خود میباشد.... از عدل او گرگ با میش آب میخورند و همه جهانیان به آئین مهر آزمای [محمد] خواهندگروید.»(4)
در قیامت کبری و صغری، مردان مؤمن و زنان مؤمنه در ناز و نعمت زندگی میکنند و هیچ گونه نگرانی و ترسی آنها را تهدید نمیکند.
«وَ مَنْ یُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا اْلاَنْهارُ ...»؛(1) «و هر کس از خدا و پیامبر او اطاعت کند، وی را به باغهایی درآورَد که از زیر [درختانِ] آن نهرها روان است.»
«اِنَّ الاَْبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَاْسٍ کانَ مِزاجُها کافُورا»؛(2) «همانا نیکان از جامی نوشند که آمیزهای از کافور دارد.»
«اوُلئِکَ لَهُم جَنّاتُ عَدْنٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهِمُ الْاَنْهارُ یُحَلَّوْنَ فیها مِنْ اَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ یَلْبَسُونَ ثِیاباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ اِسْتَبْرَقٍ مُتَّکِئینَ فیها عَلَی اْلاَرائِکِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقا»؛(3) «آنها کسانی هستند که بهشتهای جاودان برای آنان است، از زیر [قصرها] شان جویبارها روان است. در آنجا با دستبندهایی از طلا آراسته میشوند و جامههایی سبز از حریر نازک و ضخیم میپوشند. در آنجا بر سریرها تکیه میزنند. چه خوش پاداش و نیکو تکیه گاهی.»
در سلام به حضرت مهدی آمده است: «اَلسَّلامُ عَلی رَبیعِ اْلاَنامِ، وَ نَضْرَةِ اْلاَیّامِ؛(4) سلام بر بهاران زندگی مردمان و طراوت روزگاران.»
رسول گرامی اسلام میفرماید: «یَتَنَعَّمُ اُمَّتی فی زَمَنِ الْمَهْدِی علیهالسلام نِعْمَةً لَمْ یَتَنَعَّمُوا قَبْلَها قَطُّ یُرْسِلُ السَّماءُ عَلَیْهِمْ مِدْرارا وَ لا تَدَعُ اْلاَرْضُ شَیْئاً مِنْ نَباتِها اِلاّ اَخْرَجَتْهُ؛(5) امت من در زمان مهدی علیهالسلام به نعمتی دست یابند که پیش از آن و در هیچ دورهای دست نیافته بودند. [در آن روزگار] آسمان باران فراوان دهد، و زمین هیچ روییدنی را در دل خود نگاه ندارد.»
یکی از موضوعاتی که وجه شباهت بین دو قیام است، بر ملا شدن باطن و درون انسانها است، البته برملا شدن باطنها، در قیامت کبری با قیامت صغری متفاوت است. در قیامت کبری، آشکار شدن درون، کلی و فراگیر است ولی در رستاخیز مهدی علیهالسلام ، ظاهر شدن درون مردم، برای حاکم و والی عادل ـ یعنی امام زمان علیهالسلام ـ تحقق پیدا میکند. پس به طور کلی میتوان ظهور باطنها را یکی از وجوه مشترک بین دو قیام دانست.
«یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِرُ»؛(1) «آن روز که رازها [همه] فاش میشود.»
«یَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا یَخْفی عَلَی اللّهِ مِنْهُمْ شَیءٌ»(2)؛ «آن روز که آنان ظاهر گردند، چیزی از آنها بر خدا پوشیده نمیماند.»
«وَ اِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ»(3)؛ «و آنگاه که نامهها گشوده شوند.»
ابان میگوید از امام صادق علیهالسلام شنیدم که میفرمود: «لا تَذْهَبُ الدُّنْیا حَتّی یَخْرُجَ رَجُلٌ مِنّی رَجُلٌ یَحْکُمُ بِحُکُومَةِ داوُدِ(4) وَ لا یَسْئَلُ عَنْ بَیِّنَةٍ یُعْطی کُلَّ نَفْسٍ حُکْمَها؛(5) دنیا به آخر نمیرسد تا مردی از من (حضرت مهدی علیهالسلام ) قیام کند و آن مرد شبیه حکم حضرت داود حکم خواهد کرد و از شاهد سؤال نمیکند و حکم هر کس را به او میدهد.»
حسن بن ظریف میگوید: در ذهن خود دو سؤال داشتم، آنها را برای امام عسکری علیهالسلام نوشتم و چنین سؤال کردم:
«اِذا قامَ الْقائِمُ وَ اَرادَ اَنْ یَقْضی اَیْنَ مَجْلِسُهُ الَّذی یَقْضِی فیهِ بَیْنَ النّاسِ؟ فَجاءَ الْجَوابُ: سَأَلْتَ عَنِ الْقائِمِ، فَاِذا قامَ یَقْضِی بَیْنَ النّاسِ بِعِلْمِهِ، کَقَضاءِ داوُد، وَ لا یَسْأَلُ الْبَیِّنَةَ؛(6)
وقتی حضرت مهدی علیهالسلام قیام کرد، از چه مقام و جایگاهی بین مردم حکم خواهد کرد؟ جواب آمد [و امام در آن جواب فرمود]: سؤال از قائم کردی، پس هر گاه [مهدی علیهالسلام ] قیام کند، در بین مردم به علم خود قضاوت میکند، شبیه قضاوت حضرت داوود و از شاهد و بینه سؤال نمیکند.»
از دیگر وجوه مشترک بین قیامت کبری و رستاخیز مهدی علیهالسلام ، زنده شدن انسانهاست که در قیامت کبری انسانها برای بهرهمند شدن از جزاء و پاداش الهی زنده میشوند و در قیام مهدی علیهالسلام ، مؤمنین به خاطر لذت بردن و مشارکت در حکومت عدل، و کافرین به جهت زجر کشیدن از مشاهده حکومت الهی زنده میشوند.
«ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ اُخْری فَاِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ»؛(1) «سپس بار دیگر در آن [صور] دمیده میشود و به ناگاه آنان [برپای] ایستاده مینگرند.»
«وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْنا هُمْ جَمْعاً»(2)؛ «و [همین که] در صور دمیده شود، همه آنها را گرد خواهیم آورد.»
«وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَاِذا هُمْ مِنَ اْلاَجْداثِ اِلی رَبِّهِمْ یَنْسِلُونَ»(3)؛ «و در صور دمیده خواهد شد، پس به ناگاه از گورهای خود شتابان به سوی پروردگار خویش میروند.»
چنانکه در ابتدای مقاله بیان شد، روز رجعت یکی از ایام الله است. در روایات، اقرار و ایمان به رجعت از نشانههای مؤمن ذکر شده است.
برقی از امام صادق علیهالسلام نقل میکند: «مَنْ اَقَرَّ بِسَبْعَةِ اَشْیاءَ فَهُوَ مُؤمِنٌ وَ ذَکَرَ مِنْهَا اْلایمانَ بِالرَّجْعَةِ؛(4) کسی که به هفت چیز معترف باشد، پس او مؤمن است و از جمله آن هفت چیز، ایمان به رجعت را ذکر فرمود.»
زنده شدن در رستاخیز مهدی علیهالسلام که به رجعت معروف است، مثل قیامت کبری کلی و فراگیر نیست، بلکه جزئی و نسبی است.
امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «اِنَّ الرَّجْعَةَ لَیْسَتْ عامَّةً، وَ هِیَ خاصَّةٌ لا یَرْجِعُ اِلاّ مَنْ مَحَّضَ اْلایمانَ، اَوْ مَحَّضَ الشِّرْکَ مَحْضاً؛(1) رجعت، عمومی نیست، بلکه جنبه خصوصی دارد، تنها گروهی بازگشت میکنند که ایمان خالص یا شرک خالص دارند.
آیاتی از قرآن کریم نشانگر این است که تاکنون در این دنیا رجعت صورت گرفته است. برخی از این آیات را در ذیل میآوریم.
«فَقالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُوا ثُّمَ اَحیاهُمْ»(2)؛ «پس خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپارید، آنگاه آنان را زنده ساخت.»
«ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُروُنَ»(3)؛ «سپس شما را پس از مرگتان حیات بخشیدیم، شاید شکر نعمت [او را] بجا آورید.»
این آیه درباره بنی اسرائیل است که گروهی از آنها بعد از تقاضای مشاهده خداوند گرفتار صاعقه مرگباری شدند و مردند، دوباره زنده شدند.
«فَاَماتَهُ اللّهُ مِأَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ»(4)؛ «پس خداوند، او را (به مدت) صد سال میرانده، آنگاه او را برانگیخت.»
این آیه در مورد پیامبری است که از کنار یک آبادی عبور میکرد، در حالی که دیوارهای آن فرو ریخته بود و اجساد و استخوانهای اهل آن در هر سو پراکنده شده بود، از خود پرسید چگونه خداوند اینها را پس از مرگ زنده میکند، خدا او را یکصد سال میراند و سپس زنده کرد و به او گفت: چقدر درنگ کردی؟ عرض کرد یک روز یا قسمتی از آن، فرمود: بلکه یکصد سال بر تو گذشت.(5)
انتقام گرفتن از ستمگران و ظالمان به طور مشترک در قیامت کبری و رستاخیز مهدی علیهالسلام مطرح است. در قیامت کبری و قیام مهدی علیهالسلام ، انسانهای مؤمن، به پاداش و رحمت الهی میرسند، و انسانهای کافر و ظالم، به عذاب و کیفر الهی دچار میشوند.
«فَیَوْمَئِذٍ لا یُعَذِّبُ عَذابَهُ اَحَدٌ، وَ لا یُوثِقُ وَثاقَهُ اَحَدٌ»(1)؛ «پس در آن روز هیچ کس چون عذاب کردن او، عذاب نمیکند و هیچ کس چون در بند کشیدن او، در بند نمیکشد.»
«اِنَّا اَعْتَدْنا لِلظّالِمینَ ناراً اَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُهَا وَ اِنْ یَسْتَغیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ»(2)؛ «ما برای ستمگران آتشی آماده کردهایم که سرا پردهاش آنان را دربرمی گیرد، و اگر فریاد رسی جویند، به آبی چون مس گداخته یاری میشوند.»
«اِنَّ جَهَنَّمَ کانَتْ مِرْصاداً، لِلطّاغینَ مَأبا، لابِثینَ فیها اَحْقابا، لایَذُوقُونَ فیها بَرْدا وَ لاشَرابا، اِلاّ حَمیما وَ غَسّاقاً»؛(3) «[آری [جهنم [از دیرباز[ کمین گاهی بود، [که [برای سرکشان بازگشتگاهی است، روزگاری دراز در آن درنگ کنند، در آن جا نه خنکی چشند و نه شربتی، جز آب جوشان و چرکابهای.»
امام باقر علیهالسلام در بیان شباهتهای حضرت مهدی علیهالسلام با پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «فَخُرُوجُهُ بِالسَّیْفِ وَ قَتْلُهُ اَعْداءَ اللّهِ وَ اَعْداءَ رَسُولِهِ وَ الْجَبّارینَ وَ الطَّواغیتَ؛(4) قیام با شمشیر و کشتن دشمنان خدا و پیامبر، و جباران و سرکشان [از وجوه شباهت او [است.»
1 ـ شیخ صدوق، خصال، ج 1، ص 108.
1 ـ مزمل/14.
2 ـ حاقه/14.
3 ـ حج/1.
4 ـ واقعه/4.
5 ـ تکویر/1.
6 ـ قیامت/7.
7 ـ شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 453؛ بحارالانوار، ج 52، ص 288.
1 ـ تاریخ ما بعد الظهور، ص 176.
2 ـ چشم به راه مهدی، جمعی از نویسندگان، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، ص 299.
3 ـ شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 251؛ غیبت نعمائی، ص 250.
1 ـ شیخ مفید، ارشاد، ج 1، ص 370.
2 ـ چشم به راه مهدی، همان، ص 273.
3 ـ انبیاء/47.
1 ـ زلزله / 8 و 7.
2 ـ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 257.
3 ـ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 52، ص 381؛ شیخ طوسی، تهذیب، ج 6، ص 156.
1 ـ تین/ 8 و 7.
2 ـ انعام/62.
3 ـ حج/69.
4 ـ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص 120.
5 ـ همان مدرک، ج 52، ص 354.
1 ـ عنکبوت/36.
2 ـ واقعه/ 1 و 2.
3 ـ حشر/18.
4 ـ مهدی پور علی اکبر، او خواهد آمد، ص 93.
5 ـ انبیاء/105.
6 ـ سفر پیدایش: فصل 12، بند 7؛ فصل 13، بند 15 و فصل 15، بندهای 5 ـ 8 .
1 ـ کتاب حیقوق نبی: فصل 2، بندهای 3 ـ 5.
2 ـ انجیل متّی: فصل 24، بندهای 27، 30، 35، 37 و 45.
3 ـ انجیل لوقا: فصل 12، بندهای 35 - 36.
4 ـ رک، او خواهد آمد، علی اکبر مهدی پور؛ جاماسب نامه.
1 ـ نساء/13.
2 ـ دهر/5.
3 ـ کهف/ 31.
4 ـ مفاتیح الجنان، ص 531.
5 ـ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 51، ص 83.
1 ـ طارق/9.
2 ـ غافر/16.
3 ـ تکویر/10.
4 ـ طبق نقل روایات حضرت داود به باطن مردم آگاه بوده و بر اساس آن با مردم برخورد میکرده و حکم صادر میکرده است.
5 ـ الصفار القمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد علیهالسلام ، نشر مکتبة آیة الله مرعشی نجفی، ص 285.
6 ـ طوسی، محمد، الثاقب فی المناقب، موسسه انصاریان، ص 565.
1 ـ زمر/68.
2 ـ کهف/99.
3 ـ یس/51.
4 ـ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 53، ص 121.
1 ـ همان، ص 39.
2 ـ بقره/243.
3 ـ تفسیر نمونه، ج 15، ص 557.
4 ـ بقره/259.
5 ـ تفسیر نمونه، ج 15، ص 556.
1 ـ فجر/ 25 ـ 26.
2 ـ کهف/29.
3 ـ نباء/ 21 ـ 25.
4 ـ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 327.