در شماره گذشته با توجه به مسلّم بودن وجوب پوشش و حجاب کامل برای بانوان، به یک مورد از استثناهای مشروط اشاره شد و اینک مورد دوّم و سوّم:
در استثنای اوّل همچنانکه تقدیم خوانندگان ارجمند گردید، از لحاظ مواضع، محدود به صورت و دستها (بدون زینت) و از لحاظ افراد، همه(نامحرمان) را شامل میشد. اما مورد دوم، یعنی موردی که زنان میتوانند حجاب خود را تا حدودی برگیرند و مقداری از زینت پنهان خود را آشکار سازند. قرآن مجید، در این آیه به 12 مورد اشاره میکند آنجا که بعد از جمله «..و لا یُبدین زینتهنّ الاّ...»: «...آنها نباید زینت خود را آشکار سازند...»، میفرماید:
1. الاّ لبُعولتهنّ» مگر برای شوهران خود.
2. «أو آبائهنّ» یا پدران خود.
3. «أو آباء بُعولتهنّ» یا پدران شوهرانشان.
4. «أو أبنائهنّ» یا پسرانشان.
5. «أو أبناء بُعولتهنّ»: یا پسران همسرانشان.
6. «أو إخوانهنّ» یا برادرانشان.
7. «أو بنی إخوانهنّ» یا پسران برادرانشان.
8. «أو بنی اخواتهنّ» یا پسران خواهرانشان.
9. «أو نسائهنّ» یا زنان همکیشان خود.
10. «أو ما ملکت أیمانهنّ» یا بردگان(کنیزانشان).
11. «أو التابعین غیر اُولی الإربةِ من الرّجال» یا پیروان و طُفیلیانی که تمایلی به زن ندارند (افراد سفیه و ابلهی که میل جنسی در آنها وجود ندارد).
12. «أو الطفل الّذین لم یظهروا علی عورات النّساء» یا کودکانی که از امور جنسی آگاه نیستند.
1. از جمله «نسائهنّ» استفاده میشود که تنها در برابر زنان مسلمان میتوانند حجاب برگیرند نه در برابر زنان غیر مسلمان زیرا زنان یهودی و نصرانی (آنچنانکه از احادیث برمیآید)، آنچه از زنان مسلمان دیدهاند، برای همسران خود توصیف میکنند. (البته برای زنان مسلمان نیز لازم است برای شوهران خود در باره دیگر زنان چه از لحاظ قیافه و اندام؛ و چه از لحاظ زینت و سایر صفاتی که موجب فساد شود، توصیف نکنند). چنانکه امام صادقعلیه السلام میفرماید:
«لا ینبغی للمرأةِ أن تنکشف بین یدی الیهودیّة و النّصرانیّة فانّهنّ یصفنَ ذلک لأزواجهنّ»:«سزاوار زن مسلمان نیست که در برابر زن یهودی یا نصرانی برهنه شود
زیرا که آنها آنچه را دیدهاند، برای شوهرانشان توصیف میکنند»(1)
2. گرچه ظاهر جمله «أو ما ملکت أیمانهنّ» معنی گستردهای دارد که پیش غلام هم میتواند حجاب خود را زمین بگذارد، ولی از بعضی از روایات استفاده میشود که منظور آیه کنیزان است هرچند مسلمان هم نباشند و غلام را شامل نمیشود چنانکه امیرمؤمنان علیعلیه السلام میفرماید: «لا ینظُرُ العبدُ إلی شعرِ سیّدته»:«غلام نباید به موی سر زنی که مولای اوست، نگاه کند»(2).
3. در معنی اُولی الإربة مفسران، گفتگوی زیادی دارند که از جمله به پیرمردانی که خواجه و خنثی و همانند زنان از کار افتاده هستند، معنا کردهاند ولی طبق احادیث و نظر خیلی از مفسران، به مردانی گفته میشود که ابله هستند و هیچ احساس جنسی ندارند و معمولاً از آنها در کارهای ساده و خدمتکاری استفاده میشود و تعبیر به التابعین هم این مطلب را تقویت میکند(3).
همچنین امام باقرعلیه السلام در پاسخ سؤالی که در این مورد شده میفرماید:
«الأحمقُ الّذی لا یأتی النّساء»:«منظور ابلهی است که از امور جنسی زنان آگاه نیستند». و از امام صادقعلیه السلام نیز شبیه این عبارت آمده است(4).
4. مورد آخر یعنی دوازدهمین بند(أو الطِّفل..)، مشخص است که منظور کودکانی هستند که نه توانائی جنسی دارند و نه آگاهی جنسی. پس بنابراین اگر به سنّی برسند که این آگاهی و توانائی در آنها بیدار شود، بانوان مسلمان باید در برابر آنها نیز رعایت حجاب را بنمایند و فکر نکنند این کودک دیروز است، بلکه کودک دیروز، امروز مرد شده است. چرا که وقتی حس جنسی (حتی در بچه ممیّز) بیدار شد، مانند سایر مردان، نامحرم خواهند بود. و طبق آیه شریفه، حفظ حجاب لازم و واجب است.
5. همچنین نکتهای که در اینجا به نظر میرسد این است که چرا خداوند متعال دائی و عمو را جزو محارم دوازدهگانه در آیه به حساب نیاورده است، در صورتی که مسلماً محرم هستند.
شاید به خاطر این است که کلام خدا در نهایت فصاحت و بلاغت است در اینجا هم به خاطر اینکه از پسر برادر و پسر خواهر اسم برده نشاندهنده این است که عمه و خاله انسان به او محرم هستند پس عمو و دائی یک زن به طریق اولی بر او محرم هستند. به عبارت دیگر: محرمیت دو جانبه است یعنی در صورتی که پسران برادر و خواهر محرم شدند، محرمیّت عمو و دائی مسلّم است(5).
6. و همچنین خداوند متعال در این آیه نسبت به محرمیّت داماد به مادر زن و عروس نسبت به پدر شوهر اسمی به میان نیاورده است زیرا به محض جاری شدن صیغه عقد، داماد به مادر زن و عروس به پدر شوهر محرم میشوند(6) و همانند پسر و دختر انسان میباشند و به فرزندان نیز در آیه تصریح شده است دیگر نیازی نیست که قرآن اسم از داماد و عروس هم بیاورد. علاوه بر اینکه خداوند متعال در این زمینه در آیه دیگر با تعبیر «..بناتالأخ و بنات الأُخت...»، محرمیّت عمو و دائی را بیان فرموده است. و با تعبیر «...و أُمّهات نِسائِکُم....» محرمیّت داماد، و با تعبیر «..و حَلائِلُ أبنائِکُم الَّذِینَ مِن أصلابِکُم...»، محرمیّت عروس را بیان میفرماید. جالب اینکه قرآن مجید خیلی واضح و در اوج فصاحت و بلاغت به محرمیّت همسران پسران صلبی انسان تصریح میکند تا پسرخواندهها استثنا شوند چنانکه از جمله «مِن أصلابکُم» استفاده میشود که همسران پسرانی که از صلب خود انسان به دنیا آمده باشند، محرم هستند نه پسر خواندهها. و اینک آیهای که در رابطه با محرمیّت افراد، مردان را مورد خطاب قرار میدهد تقدیم خوانندگان محترم میشود چرا که در آیه 31 سوره نور زنان مورد خطاب آیه بود. اما در این آیه مردانمورد خطاب قرآن میباشد. چنانکه میفرماید:
«حُرِّمَتْ علیکُم أُمّهاتکُم و بناتِکُم و أخواتکم و عمّاتکم و خالاتکم و بناتالأخِ و بناتُ الأُختِ و أُمّهاتکمُ اللاَّتی أرْضَعْنَکُم و أخواتکُم مِن الرِّضاعَةِ و أُمّهات نِسائِکُم و رَبائِبکُمُ اللاَّتی فِی حُجُورِکُم مِن نسائِکُم اللاَّتی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فإِنْ لم تَکُونوا دخلتُم بِهنَّ فلا جُناحَ عَلیکُم و حَلائِلُ أبنائِکُم الَّذِینَ مِن أصلابِکُم....»(7).
«حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دخترانتان، و خواهرانتان، و عمّهها، و خالهها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانی که شما را شیر دادهاند، و خواهران رضاعی شما، و مادران همسرانتان، و دختران همسرانتان که در دامان شما پرورش یافتهاند از همسرانی که با آنها آمیزش جنسی داشتهاید -و چنانچه با آنها آمیزش جنسی نداشتهاید (دختران آنها)
برای شما مانعی ندارد- و (همچنین) همسرهای پسرانتان که از نسل شما هستند(-نه پسرخواندهها-)....».
اما سوّمین و آخرین استثنائی که خداوند متعال تا حدودی رخصت برگیری قسمتی از حجاب را داده، درباره زنان پیر و از کارافتادهای است که در آیه 60 سوره نور میفرماید:
«وَالقواعِدُ مِن النّساء اللاَّتی لا یرجُونَ نکاحاً فلیس علیهِنَّ جُناحٌ أن یَضعنَ ثِیابَهُنَّ غَیرَ مُتَبرِّجاتٍ بِزِینَةٍ»:
«و زنان از کارافتادهای که امید به ازدواج ندارند گناهی بر آنها نیست که لباسهای(روئین) خود را بر زمین بگذارند به شرط اینکه در برابر مردم خودآرائی نکنند و اگر خود را بپوشانند، برای آنها بهتر است..».
البته ممکن است بعضی از زنهای ازکارافتاده میل به ازدواج داشته باشند، ولی کسی به ازدواج با آنها رغبت نشان نمیدهد. (به قول تفسیر نمونه): هرچند ممکن است بهطور نادر چنین زنانی اقدام به ازدواج بنمایند.
اگر در استثناء اوّل اختلاف زیاد است، ولی در اصل استثنای سوم اختلافی نیست، تنها اختلافی که هست در خصوصیات آن است که آیا فقط چادر را میتواند زمین بگذارد یا روسری و یا لباسهای دیگر را...
آنچنانکه از دستهبندی روایات استفاده میکنیم، این است که چادر و روسری، مورد اتّفاق است نه سایر لباسها چنانکه محمد بن یعقوب از امام صادقعلیه السلام درباره «أن یضعن ثیابهنّ» سؤال میکند، امام میفرماید:
«....الخمار و الجلباب. قلت: بین یدی من کان؟ فقال: بین یدی من کان غیر متبرّجةٍ بزینةٍ فإن لم تفعل، فهو خیرٌ لها»:«...چادر و روسری، راوی میگوید از امام پرسیدم: در برابر هرکس که باشد؟ فرمود: در برابر هر کس که باشد، اما خودآرائی و زینت نکند»(8).
نتیجه اینکه اگر خداوند متعال برای بانوان در مواردی اجازه برگیری قسمتی از حجاب و یا آشکار کردن زینت و اندام خود داده، به خاطر روبهرو نشدن با مشکلات و مشقّتها و اجتنابناپذیری آن است. و الاّ اصل اولیّه پوشاندن اندام و آشکار نکردن زینتها است.
و اگر رعایت پارهای از مصالح اجتماعی، زن و مرد را مقیّد به روش خاصی در معاشرت نماید و دستور دهد که انسان طوری رفتار نماید یا راه برود که آرامش دیگران را برهم نزند، در واقع در جهت حفظ حیثیت و شرافت جامعه بخصوص زنان است چنانکه خداوند متعال در ادامه آیه 31 سوره نور میفرماید: «..ذلک أزْکی لهُم...». برخلاف کسانی که تصوّر میکنند حجاب موجب سلب آزادی است، بردگی یا زندانی کردن آنان است. چنانکه راسل مسأله حجاب و پوشش را یک «تابو»(9) میداند و در کتاب «در تربیت» از جمله چیزهائی که «اخلاق بیمنطق» و به اصطلاح «اخلاق تابو» میشمارد، همین مسأله پوشانیدن..... است که میگوید: «چرا پدران و مادران ... خود را از فرزندان میپوشانند....!!»(10).
1) نورالثقلین، ج3، ص 593 - وسائل الشیعه، ج20، ص 184، ابواب مقدمات نکاح، باب 98، ح1، چاپ آل البیت.
2) همان، ص225، ح8.
3) تفسیر نمونه، ج14، ذیل آیه.
4) وسائل، همان، باب 111، ح 1 و 2.
5) تفسیر نمونه، با تلخیص مختصر.
6) رسائل عملیه مراجع تقلید.
7) سوره نساء: 23.
8) وسائل الشیعه، همان، باب 110، ح2.
9) تحریم بیمنطق.
10) به نقل مرحوم شهید مطهری، مسأله حجاب، ص 125.