در قرآن کریم،در دو جای نام اصحاب الرس ذکر شده است.یکی در سوره فرقان(25)آیه 38
«و عّادا و ثمود و اصحاب الرّس و قرونا بین ذلک کثیرا وکلا ضربنا له الامثال و کلا تبّرنا تتبیرا»
(قوم عاد و ثمود و اصحاب رس و مردمان انبوهی را که در میانه آنها بودند عذاب کردیم و برای همه ایشان مثلها زدیم و بسوی حق دعوتشان کردیم(ولی نپذیرفتند)و همه را نابود ساختیم.»دیگری در سوره ق(50)آیه 12
«کذّبت قبلهم قوم نوح و اصحاب الرّس و ثمود»
(پیش از مردم مکّه قوم نوح و اصحاب رس و ثمود همه پیغمبران را تکذیب کردند و شایسته عذاب من شدند).
مفسران اسلامی درباره اصحاب رس نظریات گوناگون ابراز داشتهاند.بعضی رس را نام چاه معروفی میدانند که گروهی بتپرست آنجا فرود آمدند و خدای تعالی شعیب را بایشان فرستاد ولی آنقوم دعوت حق را نپذیرفتند و سرانجام بعذاب الهی گرفتار شدند.برای اطلاع بیشتر درباره اینگونه تفسیرها،به لغتنامهء دهخدا«اصحاب رس»مراجعه شود.دایرة المعارف اسلامی چاپ استانبول تمام تفسیرهای انجام شده را خیالی و عاری از ارزش تاریخی قلمداد کرده است.
ابن حوقل،آنگاه که از رودخانه ارس بحث میکند،شهرها و آبادیهای ویران شده دو سوی رود ارس را باصحاب رس نسبت داده و چنین مینگارد:«این همان«رس»است که خداوند متعال عذاب خود را درباره آنقوم ذکر میکند و اگرکسی در این موضوع دقت کند و از دو سوی رود ارس از شهر ورثان درآید و بالا و پائین برود،آثار شهرهائی میبیند فرو ریخته و واژگون شده و زیرورو گردیده در بدترین وضع،چنانکه خداوند فرمود:عادا و ثمود و اصحاب الرس و قرونا بین ذلک کثیرا وکلا ضربنا له الامثال و کلا تبرنا و تتبیرا.»1ظاهرا این قدیمیترین منبع اسلامی است که در آن از اصحاب رس بحث شده و تعیین محل گردیده است.
کلمه«رأس»که در زبان عربی بمعنای:سر-سرکله-رئیس-بلندی سرکوه بکار میرود از کلمه رش Ras
اکدی ریشه گرفته و در تمام لهجههای سامی از قبیل عربی-آشوری-سریانی و آرامی و فنیقی و مندانی و عبری با مختصر تغییری متداول گشته است2.
در دایرة المعارف اسلامی چاپ استانبول ذیل کلمه«راس العین»میخوانیم که این شهر قدیمی را آشوریها Res Ayna
مینامیندد.در زبان سریانی نیز Res
Ayna
نوشته میشد و از آنجا بزبان عربی راه یافته و بصورت«رأس العین»معروف گردیده است.
در زمان ساسانیان جماعتی از قوم یهود تحت ریاست رش گالوتا Res
galuta
صاحب تشکیلاتی بوده،اخبار و احادیث یهود را نعلیم و ترویج میکردند.این اصطلاح را بفارسی و عربی«رأس الجالوت»ترجمه کردهاند.3
در الفهرست ابن ندیم ترجمه رضا تجدد صفحه 446 مطالبی درباره اصحاب الرأس درج شده است.
داستان«رسیدن اسکندر به عرض جنوب و ده سرپرستان»نظامی گنجوی که در اقبالنامه آمده است،با توجه به نوشته ابن الندیم تنظیم یافته و در آن منظومه واژه «سرپرستان»بمعنی اصحاب رأس بکار رفته است.
بدین ترتیب،جای شبهه باقی نمیماند که کلمه رس صورت تغییر یافته «رش»قبل از اسلام است که در اکثر زبانهای سامی معمول و متداول گشته است،و برای تحقیق درباره پیروان رش(اصحاب الرس)باید ارتباط این کلمه را با امور دینی دنیای قدیم،بویژه مردمان آسیای غربی تحت بررسی قرار داد.
نظر باینکه،اکثر داستانهای تاریخی قرآن مأخوذ از تورات میباشد.از اینرو با توجه به نوشتههای کتاب مزبور که بیش از 70 بار از«مکانهای بلند و پیروان آن»بحث کرده است،بنظر نگارنده،اصحاب الرس گروندگان و زائران زیگوراتها یعنی مردمان آشور و بابل بودند که با قوم یهود مبارزات وسیع مذهبی داشتند و سرگذشت آنان به تفصیل در تورات درج شده است.
برای اقامه دعوی و ارائه دلیل،توجه خوانندگان را بمطالب زیر معطوف میدارد.قدیمیترین نوشتههای تاریخی و مذهبی بزبانهای سومری و اکدی تنظیم یافته،و طبقهبندی تاریخی ادوار باستانی براساس بررسیهای سرزمین بین النهرین و همسایگانش،و رسوم و آداب مردمان آن دیار صورت میگیرد.از اینرو،در تحقیق این اصطلاح نیز از مطالعه مذاهب بین النهرین و پیرامونش بهرهیابی کرده و بحث را آغاز مینماید.
سومریان و بابلیان انواع خدایان را میپرستیدند،برای مجمع خدایان طبقاتی قائل شده مراتب و درجات،و مناقب و مراسمی را بدانها اختصاص داده بودند. شامخترین درجات و رفیعترین مقام به«آنو»خدای آسمان اختصاص داشت.بعد از آنو«انلیل»رب النوع هوا و زمین و«انکی»رب النوع آب و حکمت در درجات ثانی قرار گرفته و سایر خدایان را در مراتب بعدی میپرستیدند.این طبقهبندی مجمع خدایان و تعیین و تخصیص مقام آنان،نه تنها در سومر و بابل،بلکه در مصر و شمال بین النهرین بین کنعانیان و هی تیتها نیز مرسوم بوده است.4همانند طبقهبندی مقامات،پرستش گاههای خدایان نیز ویژگیهائی داشته و در شهرهای مختلف بنام هر یک معابدی برپا میداشتند.در نیپور معبدی بنام«انلیل»خدای زمین بنا کرده و در اروک پرستشگاهی بنام«آنو»خدای آسمان و خدای خدایان.
به پیروی از این سنتهای دیرینه،آشوریان و بابلیان نیز معابد رفیعی را بنام زیگورات که سمبول کوه بشمار میرفت،بنا کرده و در بالاترین مکان آن مجسمههای خدایان متعدد را در جایگاههای مخصوص قرار میدادند و پرستش میکردند.در این نیایش گاههای سر برافراشته که دارای طبقات مختلف بوده،رفیعترین محل به آنو- خدای خدایان اختصاص داشت و اینجایگاه را معبد رش Res Temple
مینامیدند. مراسم ویژهای بنام«آنو»در این حریم مقدس انجام میدادند که برجستهترین قسمت این مراسم،پس از نثار خدایان و هدیه قربانیها-افروختن آتش و برافراشتن مشعلها بوده که علاوه بر معابد،مردم در شهرها و خانههای خود نیز در روزهای برگزاری آئینها،همین مراسم آتشافروزی را انجام میدادند و جشنها برپا میداشتند.آگاهی از آئینهای این پرستشگاهها،اطلاعات جالبی درباره تاریخ تقدیس آتش و تداوم آتشپرستی در شرق نزدیک،به خواننده عرضه میدارد.و از طرفی به قدمت باور داشتهای مغان و آئینهای پیروان زرتشت،سابقه تاریخی میبخشد.
آداب و رسوم و اوراد مذهبی اکدیان را دانشمند سرشناس فرانسوی ترو دانگین جمعآوری و در کتاب خود بنام: Rituels Accadiens
انتشار داده است.جمس پریچارد،قسمتهائی از این آئینهای معبد رش را در کتاب معروف خود بنام:«متون باستانی شرق نزدیک»درج کرده است.برای اطلاع خوانندگان،ترجمه قسمتهائی از آئینهای باستانی مربوط به معبد رش را ذیلا درج نموده و سپس با نوشتههای تورات به بحث و بررسی خواهد پرداخت.
«دعا و مراسم معبد که در روزهای 16 و 17 یکی از ماهها(معلوم نیست کدام ماه)در اورک انجام میشد.
پس از گردهمآیی ایزدان و ایزد بانوان،و استقرار هریک در محل و مقام خود، کاهن«مشمش»شراب و روغنهای خوب را بهم آمیخته مراسم نثار بجای میآورد. در آستانه درگاه متعال«معبد آنو»و دروازه خدایان،شراب و روغن افشانده و سپس مقداری از مایعات را به لولا و پاشنه درهای معبد میمالید.کاهن یک گاو و یک گوسفند را بپاس آنو و سایر خدایان قربانی میکند و سپس مجمر و طبقهای زرین را پر کرده و بدون وقفه غذای شام خدایان را عرضه داشته و آنان را تغذیه میکند.وی شب را در معبد بسر میبرد.در این شب درب پرستشگاه نباید بسته شود.
در نخستین ساعات شب،هنگامی که ستارگان بهشتی«آنو و آنتو»در بام رفیع برج زیگورات (Res Tempel)
در منطقه البروج ظاهر میشوند،مشمش با خواندن اوراد مذهبی بنام:شلم بانو S?alam Banu'
مراسم را آغاز میکند.نخست طبقی زرین همراه با آب جهت شستشوی دستان آنو و آنتو مهیا میسازد،سپس سینی پر از گوشتهای قربانی گاو و گوسفند و مرغ پیش میآید،آبجو اعلا و شراب مصفا عرضه میشود،انواع میوهها و محصولات باغها در طبقها چیده و انباشته میگردد.روی یکی از مجمرهای زرین،گرد عود5و رزین سدرمیپاشند.بعد از این آئین،روی هفت سینی بزرگ طلائی از سبوهای زرین شراب ناب میافشانند و بدین ترتیب غذای خدایان را مرتب کرده،شراب گوارا و آبجو و انواع میوهها،برای سایر ایزدان فراهم میشود و مراسم تغذیه انجام میپذیرد.بار دیگر روی هفت مجمر طلائی صمغ سدر و گرد عود نثار میکنند و از سبوهای رزین(به اکدی (sappu
بادهافشانی تجدید میشود.
بعد از این مراسم،کاهن دیگری با لقب ماخو Mahhu
کمربند میبندد و با نفت که مقداری ادویه بدان افزودهاند،مشعل بزرگی را روشن مینماید.در برابر آن مشعل فروزان سینی بزرگی قرار داده آئین دهانشوئی خدایان با اوراد شخص روحانی آغاز میشود.پس از پایان مراسم دهنشوئی،سینی بزرگ برداشته میشود.
سپس کاهن دیگری بنام اریبیتی eribiti
مشعل را در دست گرفته و در بین سایر کاهنان میایستد و باتفاق آنان سرودخوانان زیگورات (Temple Tower)
را ترک کرده و از دروازه حریم مقدس که در پشت معبد قرار دارد،خارج میشوند و به محوطه درگاه متعال وارد شده در پشت خدای خدایان«آنو»کوزه دهنگشادی را میشکنند و ادعیه و اوراد میخوانند.اریبیتی و همراهانش مشعلهای خدایان: پاپسوکال papsukal
(وزیر ایزدان)نوسکو Nusku
(ایزد آتش)شا Sha
و پیسانگونوگ pisangunugu
را در دست گرفته بسوی حریم مقدس ایزد بانو«آنتو» رهسپار میشوند و در حضور او کوزه دهنگشاد دیگری را میشکنند.در ادامه این مراسم،تندیسهای خدایان فوق الذکر با مشعلها در مقابل«حریم سرنوشت»که در بالاترین مکان معبد در جوار مجمع خدایان قرار گرفته،مستقر میشوند و در حضور آنان یک گاو قربان میکنند.در تالار انجمن خدایان،از مشعلهای فروزان،روی مجمری پر از آتش،ران و پوست قربانی را بریان کرده در سمت چپ و راست آتش قرار میدهند.حاملین مجسمههای خدایان مقرب(پاپوکال-شا-نوسکو-پیسانگونوگ) با مشعلهای مربوطه از تالار و دروازه بزرگ بیرون میآیند و نیایش گاه را دور میزنند، سپس هریک از دروازه مخصوصی وارد زیگورات شده و کاهنان در حضور آنان مشعل دیگری روشن مینمایند و تا برآمدن خورشید شب را در پرستشگاه بسر میبرند.
در این شب«شانزدهم ماه»تمام کاهنان معابد اروک و مشابه آن باید همچو مشعلهائی را برافراشته و در پرستشگاهها فروزان نگه دارند و مراسم دعا و نیایش «شلم بانو»را انجام دهند و در مقابل در معابد آتش روشن نمایند.
در همین شب که مراسم«معبد رش»انجام میشود مردم سرزمینهای مجاور در خانههای خود آتش افروخته و بزمهای شادمانی برقرار میکنند و بخاطر خدایان سرود میخوانند.نگهبانان شهرها نیز به آتشافروزی در کوچهها و چهارراهها و گذرگاهها میپردازند.در سمت چپ و راست دروازه شهر نیها را بشکل ستون روی هم انباشته آتش روشن میکنند و این آتشافروزی تا صبح ادامه پیدا میکند.در روز هفدهم ماه نیز مراسم دعا و قربانی را بجای میآورند.
در روز هفدهم ماه،با مراسم خاصی در معبد مشعلها را با آئینهای قربانی و بادهافشانی خاموش میکنند و پیکرههای خدایان را در پردهها و پوششهای کتانی پوشیده و در جایگاه ویژه نگه میدارند.»6
علاوه بر مراسم روزهای 16 و 17 ماه که در بالا شرح داده شد،آئینهای دیگری نیز در معبد رش انجام میگرفت که در صفحات 339 تا 345 کتاب:«متون باستانی شرق نزدیک»مفصلا درج شده است.در پایان این متون باستانی یادآوری شده است که:«این لوحهها رونوشتی است از الواحی که نبوپلاسر آنها را بعنوان غنیمت از شهر اروک بتاراج برده است و حالی که یکی از شهروندان اروک بنام کیدینانو kidinanu
کاهن«مشمش»آنو و آنتو ورثه اکورزاکیر Ekurzakir
کاهن معبد رش.در سرزمین ایلام آنها را دیده و در زمان سلطنت پادشاهان سلوکوس آنتیوخوس از آنها رونوشت برداشته و به شهر اروک آورده است.»7
از اطلاعیه فوق چنین استنباط میشود زیگورات چغازنبیل ایلام یک معبد رش بوده و در حمله سال 640 ق م آشور بانیبال ویران گشته و اموالش بغارت رفته بود،در زمان بنوپلاسر با تصرف شهر اروک و غارت اموال آن،لوحههای معابدش به ایلام حمل و در چغازنبیل نگهداری میشد.و از همین الواح در زمان سلوکیدها که بمعابد قدیم خیلی توجه داشتند،رونویسی بعمل آمده است.
در بابل زیگوراتی وجود داشته بنام ازاژیل Esagil
که بپاس مردوخ خدای بابل بنا شده بود.از تاریخ بنای این برج Templ Tower
اطلاعی در دست نیست، یک متن اسطورهای درباره ساختمان آنچنین میگوید:«خدایان بپاس پیروزی مردوخ بر تیامت خانه ابدی برای او ساختند بنام ازاژیل که همطراز و هم فراز معبد آبسو Apsu بوده است.»8
آقای دکتر احمد بهمنش،در کتاب«تاریخ ملل قدیم آسیای غربی»در این مورد مینویسد:«برای مردوخ معبد بزرگ و باشکوهی موسوم به«معبد سرفراز»ساخته شده بود که در حدود دو هزار سال همچنان باقی ماند و باصطلاح کعبه تمام مردم بین النهرین و پادشاهان آن بود.چون همه قدرت و اختیار سلاطین مستقیما از طرف مردوک بآنها تفویض میشد.»9
نام همین زیگورات ازاژیل در وقایعنامههای بابلیان،ضمن لوحه شماره 32235 موزه بریتانیا که مربوط به دوران سلوکوس اول است،«بیت رش ẓBit Res
یعنی خانه سرفراز هم نوشته شده است.10
قبل از تشکیل دولت ماد قوم اسرائیل قرنها در معرض تاختوتاز دولت آشور قرار گرفته بود.بین آنان همواره تبلیغات مذهبی و مبارزات جدی صورت میگرفت. آنگاه که آشوریان تسلط پیدا میکردند به تخریب معابد و غارت شهرهای یهود پرداخته و بجای معابد معدوم زیگوراتها ایجاد کرده و مردم را مجبور به ستایش از خدایان آشور و بابل میکردند.در مقابل،به محض اینکه قوم اسرائیل قدرت و حکومت را بدست میگرفت بتخانهها و مکانهای بلند(معابد رش را ویران ساخته،کاهنان و پیروان آنان را قتل عام میکردند.تورات،بویژه«کتاب اول و دوم پادشاهان»سرتاسر از این جنگ و جدلها و کشت و کشتارها سخن میراند.برای نمونه،قسمتهائی را ذیلا عرضه میدارد.
«پادشاه آشور سلمناسر سامره را فتح کرد و اسرائیل را به آشور به اسیری برد. این بلا بخاطر خشم خدای یهوه بود که بفرمان او گوش ندادند و بنی اسرائیل بخلاف یهوه خدای خود کارهائی را که درست نبود سرا بعمل آوردند و در جمیع شهرهای خود از برجهای دیدهبانان تا شهرهای حصاردار مکانهای بلند برای خود ساختند و در آن جایها مثل امتهائی که خداوند از حضور ایشان رانده بود در مکانهای بلند بخورسوزانیدند و اعمال زشت بجا آورده خشم خدا را به هیجان آوردند.»کتاب دوم پادشاهان-باب 17.
«منشی دوازده ساله بود که پادشاه شد پنجاه و پنج سال در اورشلیم سلطنت نمود و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود موافق رجاسات امتهائی که خداوند آنها را از حضور بنی اسرائیل اخراج کرده بود عمل نمود.زیرا مکانهای بلند را که پدرش خرقیا خراب کرده بود بار دیگر بنا کرد و مذبحها برای بعمل بنا نمود و اشیره را بنوعی که اخاب پادشاه اسرائیل ساخته بود ساخت و به تمامی لشگر آسمان سجده نمود و آنها را عبادت کرد و مذبحها در خانه خداوند بنا نمود.
.....بعد از منسی پسرش آمون پادشاه شد.آمون 22 ساله بود که پادشاه شد و دو سال در اورشلیم سلطنت نمود و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود موافق آنچه پدرش منسی کرد عمل نمود.و بتمامی طریقی که پدرش بآن سلوک نموده بود رفتار کرد و بتها را عبادت کرد.»
«بعد از یوشیا یهوآخار پادشاه شد.او آنچه را که در نظر خداوند ناپسند بود هر آنچه پدرش کرده بودند بعمل آورد.بعد از او یهویاقم پادشاه شد او هم آنچه را که در نظر خداوند ناپسند بود موافق آنچه پدرانش کرده بودند بعمل آورد.در ایام یهویاقم نبوکدنصر پادشاه بابل آمد.بعد از او یهویاکین پادشاه شد او هم آنچه را که در ناپسند بود موافق هرآنچه پدرش کرده بود بعمل آورد.در زمان آنان نبوکدنصر به اورشلیم آمد و تمام خزاین خانه خداوند و خزانه پادشاه را غارت کرد و تمام ساکنان اورشلیم را اسیر کرده ببابل برد،پادشاه و حرم او اسیر شدند.بعد از او صدقیا پادشاه شد و او هم آنچه را که در نظر خداوند ناپسند بود مانند پدرانش بعمل آورد صدقیا با نبوکدنصر آشورید و در جنگ اسیر شد،پسرانش را کشتند و خودش را کور کردند.نبوکدنصر نبوزردان را به اورشلیم فرستاد.او خانه خداوند را سوزانید و تمام اموالش را غارت کرد. همه ساکنان شهر را اسیر کرده به بابل برد.کاهنان و کارکنان خانه خداوند را به بابل برده و تمامی را کشت.»کتاب دوم پادشاهان خلاصه بابهای 24 و 25
«آخار تمثالها برای بعلیم ریخت.بر مکانهای بلند و تلها و زیر هر درخت سبز قربانیها گذرانید و بخور سوزانید.آخار خانه خداوند و خانههای پادشاه و مردان را تاراج کرده و به پادشاه آشور داد.آخار اسباب آلات خانه خدا را خرد کرد و درهای خانه خداوند را بسته مذبحها برای خود در هر گوشه اورشلیم ساخت و در هر شهری از شهرهای یهود مکانهای بلند ساخت تا برای خدایان غریب بخور بسوزانند.»کتاب دوم تواریخ ایام-باب 28
نمونههای فوق،از نوع اقدامات آشوریان و طرز رفتار پیروان معابد سرفراز و گسترش دامنه نفوذ آئینهای غیر یهود،سخن میراند.حال بهبینیم اسرائیلیان در برابر این تهاجم و ویرانگری مخالفان،چگونه به مقابله و مبارزه برمیخاستند،و نسبت به آئینهای مذهبی غیریهود چه عکس العملی داشتند.
در کتاب ارمیانبی چنین آمده است:«خداوند میگوید:من آنانیرا که در مکانهای بلند قربانی میگذرانند و برای خدایان بخور میسوزانند از موآب نابود خواهم کرد.»
باب 48 آیه 35
تورات چنین میگوید:
....ییهوو باتفاق یهوناداب بسامره رسید.تمامی باقیماندگان اخاب را که در سامره بودند کشت بحدیکه اثر او را نابود ساخت برحسب کلامی که خداوند به ایلیا گفته بود.پس ییهو تمام قوم را جمع کرده بایشان گفت اخاب بعمل را پرستش قلیل کرد اما ییهو او را پرستش کثیر خواهد نمود.پس الان جمع انبیای بعل و جمیع پرستندگانش را و جمیع کهنه او را نزد من بخوانید و احدی از ایشان غایب نباشد زیرا قصد ذبح عظیمی برای بعل دارم هرکه حاضر نباشد زنده نخواهد ماند.اما ییهو این را از راه حیله کرد تا پرستندگان بعل را هلاک سازد.و ییهو گفت محفلی مقدس برای بعل تقدیس نمائید و آنرا اعلان کردند و ییهو نزد تمامی اسرائیل فرستاد و تمامی پرستندگان بعل آمدند و احدی باقی نماند که نیاید و بخانه بعل داخل شدند و خانه بعل سرتاسر پر شد.و بناظر مخزن لباس گفت که برای پستندگان بعل لباس بیرون آور و او برای ایشان لباس بیرون آورد.ییهو و یهود ابن رکاب بخانه بعل داخل شدند و به پرستندگان بعل گفت تفتیش کرده دریافت کنید که کسی از بندگان یهوه در اینجا با شما نباشد مگر بندگان بعل و بس.پس داخل شدند تا ذبح و قربانیهای سوختنی بگذرانند و ییهو
هشتاد نفر برای خود بیرون درگماشته بود و گفت اگر یکنفر از اینانیکه بدست شما سپردم رهائی یابد خون شما بعوض جان او خواهد بود.و چون از گذرانیدن قربانی سوختنی فارغ شدند ییهو بشاطران و سرداران گفت داخل شده و ایشان را به کشید و کسی بیرون نیاید.پس ایشان را بدم شمشیر کشتند و شاطران ایشانرا بیرون انداختند. پس بشهر بیت بعل رفتند و تماثیلی را که در خانه بعل بود بیرون آورده آنها را بسوزانیدند و تمثال بعل را شکستند.و خانه بعل را منهدم ساخته آنرا تا امروز مزبله ساختند.پس ییهو اثر بعل را از اسرائیل نابود ساخت.»کتاب دوم پادشاهان-باب دهم.
«در سال سوم هوشع بن ایله پادشاه اسرائیل خرقیا ابن آخار پادشاه یهود آغاز سلطنت نمود.او بیست و پنجساله بود که پادشاه شد.29 سال در اورشلیم سلطنت کرد و آنچه در نظر خداوند پسند بود موافق هرچه پدرش داود کرده بود بعمل آورد.او مکانهای بلند را برداشت و تماثیل را شکست و اشیره را قطع نمود.»کتاب دوم پادشاهان-باب 18
در کتاب دوم تواریخ ایام باب 19 نیز آمده است که خرقیا و اطرافیانش در شهرهای یهودا تمثالها را شکسته و مکانهای بلند و مذبح را منهدم ساختند.در زمان خرقیا سناخریب به یهودا آمد و به یهوه توهین نمود و عدم یاری خدا را نسبت به اسرائیل اعلام کرد.از سناخریب منشوری بجا مانده است که امروزه در موزه دانشگاه شیکاکو نگهداری میشود.11در این منشور سناخریب حمله لکشریان آشور را به اورشلیم شرح میدهد و از قتل عام پادشاه و اشراف اکرون و آویزان کردن جسد آنان در ستونهای شهر-غارت اموال مردم و خزائن پادشاه-و از اسارت یهودیان و بردن آنان به آشور سخن میراند.12
مثال دیگر.«آسامذبحهای غریب و مکانهای بلند را برداشت و بتها را بشکست و اشوریم را قطع نمود.و یهودا را امر فرمود که یهوه خدای پدران را بطلبند و شریعت او را نگاه دارند،مکانهای بلند و تماثیل شمس را از جمیع شهرهای یهودا دور کرد.پسرش یهوشافاط نیز پیرو پدر بود و مکانهای بلند را برداشت.»کتاب دوم تواریخ ایام-باب 14.
باب بیست و سوم کتاب دوم پادشاهان،سراسر از انهدام مکانهای بلند و سوزاندن تمثالها-کشتن جمیع کاهنان و درآوردن اجساد مردگان از گور و سوزاندن آنها در سامره وسیله یوشیا به تفصیل سخن میراند.
نوشتههای فوق الاشعار مربوط بزمانی است که تورات تدوین یافته است. تخریب مکانهای بلند یا ایجاد پرستشگاهها در مکانهای بلند 70 فقره در تورات بازگو شده است که در قران کریم پیروان همین مکانهای بلند با عنوان:«اصحاب رس» معرفی شده است.
نگاهی به تاریخ نشان میدهد که بعد از تدوین تورات نیز همین مبارزات مذهبی بین یهودیان و آشوریان و فرمانروایان بابل-یا بازماندگان و پیروان آئینهای دینی آنان،بویژه یونانیان،بهمان شدت و حدت پیش برقرار بوده،و قوم یهود و یکتاپرستان بین النهرین شمالی تا ظهور مسیحیت،همواره مورد تاختوتاز و تعدی «اصحاب رس»یا پیروان«زیگوراتها»بودهاند.در این باره نکات زیر درخور اعتنا میباشد.
در کاوشهای اخیر باستانشناسی،از آرشیو متون خطی اروک مربوط به دوره سلوکیدها،25 قطعه الواح امور بازرگانی سلسله خاندان ننا ایدن Nana Jddin
بدست آمده است که تاریخ آنها را از 304 تا 168 قبل از میلاد تعین کردهاند.لوحه شماره Vas 1548
بتاریخ 210 ق م و شماره Vas 1531
بدون تاریخ مربوط به خرید و فروش زمینهای اطراف معبد رش Res Templ
متعلق به«آنو»در اروک میباشد که بین شاهزادگان و اعضای خاندان سلطنتی معامله شده است.13
در مجموعه مقالات محققین روسی،مربوط به«بین النهرین قدیم»که توسط دیاکونوف گردآوری و چاپ شده است،آقای گالیک سرکیسیان مرقوم میدارند: «آنتیوخوس اول ضمن القاب و عناوین متعدد،از روی تفاخر و تقرب،خویشتن را پاسدار زیگورات ازاژیل(برج بابل)معرفی میکرد.همین نویسنده با استفاده از متون میخی،اظهار میدارد که در دوران آنتیوخوس اول بسال 275 ق م زمانیکه شهر سلوکیه در کنار دجه بنا میشد،در بابل نیز کارگران شهر و حومه،خشتهای بزرگی را برای تعمیر و تزیین معبد ازاژیل تهیه میکردند.در مقاله آقای سرکیسیان از خدمات آنتیوخوس دوم به معبد بزرگ بابل نیز مطالبی درج شده است.14
همین سلوکیدها و اخلاف آنتیوخوس،که سرسپرده معبد ازاژیل و سوداگران زمینهای پیرامون معبد رش بودند،پیوسته سرزمینهای یهود را تاراج و قتل عام کرده و معابد آنان را ویران میساختند.به ذکر نمونه کوچکی از آنها اکتفا نموده گرفتار را پایان میدهد.
«ملنوس ظروف طلای معبد اورشلیم(خانه خدا)را فروخت و به آنتیوخوس داد.آنتیوخوس در سال 169 ق م مردم اورشلیم را قتل و غارت نموده تمام اثاثیه گرانبها و طلاهای آنرا به یغما برد.در سال 168 ق م اوپولینوس یونانی 40000 نفر را قتل عام کرد.در معبد اورشلیم خوک قربانی کرد و خون آنرا بر قربانگاه پاشید و با گوشت آن تورات را آلوده ساخت و مجسمه ژوپیتر را در معبد یهود مستقر کرد،دستور تغییر مذهب یهودیان را داده و کنیسهها را ویران و توراتها را از بین بردند.»15
از قرار معلوم،در آغاز ظهور اسلام،برای شناسائی(اصحاب رس)تنها ویرانههای شهرهای آنان«نشانه و اثر تاریخی»محسوب میشد و در بین مردم شهرت پیدا کرده بود که ابن حوقل بدان روایات و نشانهها توسل جسته،آثار شهرهای ویران شده کرانه ارس(نزدیک ورثان)را به اصحاب رس نسبت داده است.هرگاه مورخ نامبرده این انتساب را به شهرهای کهنسال و ویران شده آشور و بابل واقع در اطراف موصل مانند:نینوا-آشور-کالخ-خرسآباد-نمرود،میداد؛قضیه تا حدی روشن شده و سوابق و سنتهای تاریخی مردمان آن سرزمین معنی و مفهوم اصحاب رس را به نحوی که در قرآن کریم آمده است به ایضاح میرسانید....
(1)-ابن حوقل.صورة الارض.ترجمه جعفر شعار ص 92 و 93
(2)-برای اطلاع بیشتر به کلمه(رأس)در فرهنگ تطبیقی عربی با زبانهای سامی و ایرانی،تألیف دکتر محمد جواد مشکور مراجعه نمایند.
(3)-فرهنگمعین-آرتور کریستن سین،ایران در زمان ساسانیان-ترجمه رشید یاسمی ص 54.
(4)-برای کسب اطلاعات بیشتر به کتاب:
مراجعه فرمائید.
(5)-در متن انگلیسی عین کلمه اکدی مشخاتو Mas?hatu
بکار برده شده است.این لغت همان مسقاتون است که در فرهنگها عود هندی ترجمه میشود.
(6)-
(7)-مأخذ فوق ص 345.
(8)-
(9)-مأخذ یاد شده ص 94.
(15)-حبیب لوی-تاریخ یهود ایران.تهران.بروخیم جلد دوم ص 19 و 20.