نکات قرآنی «دعا»

پدیدآورحسن عزیزی

نشریهعلوم و معارف قرآنی

شماره نشریه5

تاریخ انتشار1390/01/17

منبع مقاله

share 1434 بازدید
نکات قرآنی «دعا»

حسن عزیزی

مقدّمه

دعا و نیایش، قبل از آنکه ابزار زندگی باشد، ابراز بندگی است و بیش از آنکه خواهش تن را ادا کند، حاجت دل را روا می‏کند و برتر از آنکه سفره نان را فراخی بخشد، گوهر جان را فربهی دهد. دعا، فقط صحنه خواندن خدا نیست؛ عرصه شناخت او هم هست. در این مکالمه و مخاطبه، هم انس حاصل می‏شود، هم شناخت؛ هم پالایش روح می‏شود، هم تقویت ایمان؛ هم دل خرسند می‏گردد، هم خرد. در دعا، هم از احتیاج عاشق سخن می‏رود، هم از اشتیاق معشوق؛ هم از انس، هم از خوف؛ هم از محبت، هم از معرفت؛ هم از توجه و انابت، هم از کرم و اجابت؛ هم از حاجات معیشتی و زمینی، هم از مطلوبات آرمانی و آسمانی؛ هم از تسلیم، هم از تعلیم.
و چیست جز دعا که این همه نعمت و برکات از دامان آن، سخاوتمندانه فرو ریزد و آن همه خدمات و حسنات که کریمانه از دست او برخیزد؟
متأسفانه فرهنگ عامیانه ما روح اصلی دعا را بازگو نمی‏کند. در نظر بسیاری، دعا کردن به معنای خواستن حل مشکلات دنیایی و رفع تلخیها و رنجهای زندگی است؛ اما وقتی به ادعیه اولیای دین می‏نگریم، می‏یابیم که چنین نیست. دعای عرفه امام حسین علیه‏السلام یک محبت‏نامه است؛ یک سرود عاشقانه است؛ عشقی که معشوق در دل عاشق افکنده؛ یعنی، رابطه دوطرفه است. همان‏گونه که در قرآن آمده است: «یُحبّهم و یُحبّونه»(1)
سخن گفتن با خداوند، جسمی دارد و روحی و عارفان، واجد آن روحند و ذوق دعا را می‏یابند. در حقیقت، دعاگو ابتدا خدا را نمی‏خواند؛ بلکه خدا او را می‏خواند و سپس او هم به نیایش می‏افتد. در فقره‏ای از مناجات شعبانیه که از مهمترین و شیواترین مناجاتهای ائمه علیهم‏السلام است، گفته می‏شود: «إلهی و اجعلنی ممّن نادیته فأجابک و لاحظتَه فصعق لجلالک فناجیته سرا و عمل لک جهرا.»
پروردگارا مرا از کسانی قرار ده که تو صدایشان زدی و آنها به ندای تو پاسخ دادند. تو در آنها نظر کردی و آنها از فرط جلال تو بیهوش افتادند. تو با آنها نهانی سخن گفتی و آنها آشکارا بدان عمل کردند(2).
آری، از افتخارات شیعه، برخورداری از منابع غنی دعاهاست. به تعبیر امام راحلمان قدس‏سره : «ما مفتخریم که ادعیه حیاتبخش که او را قرآن صاعد می‏خوانند، از ائمه معصومین ماست»(3)
در این مختصر، نگارنده کوشیده است تا برخی از لطایف و نکات زیبای قرآنی رادرباره اهمیت دعا و راز و نیاز با معبود، جمع‏آوری نماید. امید است که مقبول درگاه حق و مفید برای خواننده محترم واقع گردد.

دوست، نزدیکتر از من به من است

برخی، از پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏پرسیدند: آیا خداوند به ما نزدیک است تا آهسته با او مناجات کنیم و یا دور است که با صدای بلند او را بخوانیم؟
در پاسخ آنان، آیه 186 سوره بقره نازل شد:
وَ إذَا سَأَلَکَ عِبَادَی عَنِّی فَإنِّی قَرِیبٌ اُجِیبُ دَعوَةَ الدّاعِ إذَا دَعَانِ فَلْیَستَجِیبُوا لِی وَ لیُؤمِنُوا بِی لَعَلَّهُم یُرشِدُونَ
(ای پیامبر!) هنگامی که بندگان «من» از تو درباره «من» سؤال می‏کنند، «من» نزدیکم، دعای دعاکننده را هنگامی که «مرا» می‏خواند، اجابت می‏کنم. بنابراین بندگان «من» باید این دعوت «مرا» بپذیرند و به «من» ایمان داشته باشند (که قادر به اجابت دعای آنان هستم) باشد که راه رشد و کمال را بیابند و به مقصد برسند(1).
این آیه در افاده مضمونش، بهترین اسلوب و زیباترین معنی را برای دعا دارد و دارای نکات دقیقی است که به بعضی از آنها اشاره می‏شود(2):
1. در این آیه، خداوند هفت مرتبه با ضمیرهای متکلم، به ذات اقدس خود اشاره می‏کند و هفت بار نیز به بندگان خود اشاره می‏کند و این، نهایت قرب و ارتباط و توجه خاص خدا را نسبت به بندگان می‏رساند.
2. تعبیر به «عبادی» فرموده است، نه به «ناس» و این غایت رأفت را می‏رساند.
3. سؤال در مورد خدا با واسطه (پیامبر) شده و اقتضای کلام این بود که گفته شود: إذا سألک عبادی عنّی فَقُل إنّی قریب ... امّا خداوند متعال در جواب سؤال بندگان، بدون واسطه و مستقیما خود، جواب بندگان را داده است و البته این فقط مورد دعاست. در آیات دیگر چنین نیست:
«یَسأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُم قُل أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ ...»(1)؛ «یسئلونک عن الأنفالِ قلِ الأنفالُ للّه‏ و الرَّسُولِ ...»(2)؛ «و یقولون متی هو قل عسی أن یکون قریبا»(3).
4. جمله «إنّی قریب» جمله اسمیّه و مؤکد به «إنّ» است و از طرفی موضوع قُرب با وصف قریب آمده نه با فعل و اینها همه دلالت بر ثبوت و دوام قرب الهی به بندگان دارد.
5 . «فاء» در «فإنّی قریب» در اصطلاح نحو «فا»ی تعقیب است و دلالت می‏کند بر اینکه بعد از دعا، بلافاصله اجابت است.
6. وعده اجابت، با فعل مضارع «أُجیب» آمده است که دلالت بر تجدد و استمرار اجابت دارد؛ یعنی من همیشه پاسخگوی بندگانم هستم و لطف من نسبت به آنها دائمی است؛ نه موسمی و موقّت.
7. خداوند، دعای هر کس را به شرط خالصانه بودن، اجابت می‏کند: «أُجیبُ دعوة الداعِ إذا دعانِ»؛ یعنی، دعاکننده آنگاه که خدا را بر حسب علم فطری و غریزیِ خود می‏خواند، باید بطور حقیقی بخواند و زبانش با دلش همراه باشد و همین است معنای «إذا دعان» در آیه مزبور.
8 . «فَلْیستَجیبُوا» فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد؛ یعنی، دعا باید پیوسته و همراه با اصرار باشد تا نتیجه بدهد.
9. بندگان باید به اجابت دعا از سوی پروردگار، باور و یقین داشته باشند؛ «و لیؤمنوا بی».
امام صادق علیه‏السلام در تفسیر «و لیؤمنوا بی» می‏فرمایند: «أیْ وَ لْیتحقّقوا أنّی قادرٌ علی إعطائهم ما سألوه»(4)؛ یعنی، تحققا بدانند که من بر عطا کردن آنچه از من بخواهند، توانایم.
10. رشد و کمال انسان در اتصال به سرچشمه هستی (خداوند) و کشتن روح استکبار و منیّت از طریق دعاست: «لعلّهم یرشدون».
11. از مجموع آیه استفاده می‏گردد که در حال دعا و مقام راز و نیاز بین بنده و معبود، جای موجود دیگری نیست و تمام توجه داعی باید به حق باشد. انبیا و اولیا، از معدّاتی هستند که انسان را به اول طریق و به باب ربّ‏الارباب می‏رسانند و آداب و شرایط آن را به انسان می‏آموزند و همین است معنای «و ابتغوا إلیه الوسیلة»(1)؛ ولی هنگامی که این ارتباط با منبع نور برقرار شد، دیگر دو طرف موضوع، یکی ربّ‏العالمین است و دیگری عبد مسکین.
12. شاید قرار گرفتن این آیه در میان آیات روزه، به خاطر تناسب ماه مبارک رمضان با دعا باشد.

دعا، عین عبادت است

قرآن کریم، بندگان را دعوت به دعا می‏کند و به کسانی که نسبت به دعا و عبادت بی‏اعتنایی کنند، وعده عذاب داده، می‏فرماید:
و قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَستَجِب لَکُم إنّ الَّذِینَ یَستَکْبِرُونَ عَن عِبادَتِی سَیَدخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرینَ(2).
پروردگارتان گفت: مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را بی‏گمان کسانی که بزرگی فروشند و از عبادت من سرپیچی کنند، به‏زودی سرافکنده به دوزخ درآیند.
علامه طباطبایی رحمه‏الله می‏فرماید:
مراد از عبادت ـ در این مقام ـ دعاست که برای ترک آن وعده عذاب داده شده است و چون وعده عذاب اختصاص به ترک یک قسم از اقسام عبادت ندارد، لذا تمام اقسام عبادت به مقتضای این آیه دعا می‏باشد. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نیز به همین موضوع اشاره شده که فرمود: «افزعوا إلی اللّه‏ فی حوائجکم و الجأوا إلیه فی ملمّاتکم و تضرّعوا إلیه و ادعوه فإنّ الدّعاء مخّ العبادة». یعنی، هنگام حاجتمندی نزد خدا لابه کنید و در گرفتاریها به او پناه ببرید و نزد او زاری کرده و دعا نمایید؛ زیرا دعا مغز و اصل عبادت است(1).
در کتاب شریف کافی نیز نخستین حدیثی که در کتاب دعا آورده، این است:
عن زرارة عن أبی جعفر علیه‏السلام قال: إنّ اللّه‏ یقول «إنّ الّذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنّم داخرین» قال: هو الدعاء و أفضل العبادة الدعاء(2).
یعنی عبادت، همان دعاست و بهترین عبادت دعاست.
امام سجاد علیه‏السلام در آخر دعای وداع ماه مبارک رمضان به این مسأله صراحتا اشاره کرده می‏فرماید: «فَسمَّیتَ دُعائَک عبادةً و ترکه استکبارا» (خداوندا!)... تو دعا را عبادت نامیدی (در قرآن) و ترک آن را استکبار.
البته تفسیر دیگری از این آیه شده است که عکس تفسیر علامه است و آن، قول زمخشری است که در ذیل این آیه می‏نویسد:
دعا در اینجا به معنای عبادت است و استجابت به معنای «اثابه» (ثواب بخشیدن)؛ زیرا، به دنبال «ادعونی استجب لکم» می‏فرماید: «إنّ الّذین یستکبرون عن عبادتی ...» که نشان می‏دهد آن دعایِ اوّل هم به معنای عبادت است(3).

تقدّم طلب مغفرت برای خود

آنچه در دعای بعضی انبیای مذکور در قرآن مشهود است، تقدم دعا برای خود بر دعا برای والدین است. آنجا که حضرت نوح علیه‏السلام می‏گوید: «ربّ اغفرلی و لوالدیّ و لمن دخل بیتی مؤمنا ...»(1)
حضرت ابراهیم خلیل‏الرحمن نیز این‏گونه دعا می‏کند: «ربّنا اغفرلی و لوالدیّ و للمؤمنین یوم یقوم الحساب»(2)
راز این تقدیم چیست؟ این تقدیم را چطور با مقام و منزلت والدین، توجیه کنیم؟ در بزرگی و عظمت مقام والدین، همین بس که خداوند در سوره لقمان، تشکر و سپاس از والدین را بعد از سپاسگزاری از خود آورده و می‏فرماید: «و وصّینا الإنسان بوالدیه ... أن اشکرلی و لوالدیک ...»(3). از این گذشته، روایات فراوانی تقدم دعا برای دیگران را سفارش کرده‏اند؛ «الجار ثم الدار». چگونه می‏توان این روایات را با آیات فوق جمع کرد؟
آیة‏اللّه‏ جوادی آملی در این مورد می‏گوید:
شاید راز تقدیم نام خود در این دعاها این باشد که دعاو طلب مغفرت برای غیر، زمینه آن را در ذهن زنده می‏کند که دعاکننده از قُرب خاصی نسبت به حضرت حق برخوردار است و احتیاجی به راز و نیاز و درخواست ندارد و همین مایه احتجاب خواهد شد. لذا قبل از دعا برای غیر، احتیاج خود را مطرح کردن و عجز خویش را آشکار نمودن زمینه هرگونه وهم باطل را از بین می‏برد(4).

انقطاع از ماسوی اللّه‏ سبب اجابت دعا

«أمّن یجیب المضطر إذا دعاه و یکشف السوء و یجعلکم خلفاء الأرض»(1) (کیست که دعای درمانده را چون بخواندش اجابت می‏کند و گرفتاری را برطرف می‏سازد و شما را جانشینان روی زمین می‏کند؟)
این آیه، از دعاهای معروف قرآنی است و در ایران ـ از قدیم ـ گرفتن ختم أمّن یجیب رسم بوده است که در محفلی (اعم از مسجد یا مشاهد مشرفه دیگر) پس از نماز، همه حاضران، یک‏صدا این دعای قرآنی را زمزمه می‏کنند و حاجات خود را از خداوند می‏خواهند.
علامه طباطبایی رحمه‏الله در ذیل این آیه به چند نکته اشاره می‏کند:
نکته اول: دلیل اینکه خداوند قید اضطرار را برای دعاکننده آورده، برای بیان این مطلب است که در حال اضطرار، دعای داعی از حقیقت برخوردار است و دیگر گزاف و بیهوده نیست و تا آدمی چشم از عالم اسباب به کلی برنگیرد و تمام قلب و روحش را متوجه خدا نکند، دعای او مستجاب نمی‏شود و چنین حالتی فقط در حال اضطرار و انقطاع از ماسوی اللّه‏ به انسان دست می‏دهد.(2)
نکته دوم: لام در «المضطر»، لامِ استغراق است؛ نه لامِ جنس و از اینکه بسیاری از دعاها اجابت نمی‏شود، نباید به اشتباه افتاد. مراد از آیه این است که اجابت دعای مضطر، هر جا که اجابت شود از خداوند است. نه اینکه هر دعایی که بشود او اجابت می‏کند و دعاهای غیرمستجاب، چه‏بسا در حقیقت، دعا نباشد؛ یعنی داعی به صدقِ دل، خداوند را نخوانده باشد.(1)
در شأن نزول این ایه، از امام صادق علیه‏السلام روایت شده که فرمود:
نزلت فی القائم من آل بیت محمّد علیهم‏السلام هو و اللّه‏ المضطر إذا صلّی فی المقام رکعتین و دعا الی اللّه‏ فأجابه و یکشف السوء و یجعله خلیفة فی الأرض.
این آیه در مورد مهدی آل محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نازل شده است. به خدا قسم مضطر اوست، هنگامی که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز بجا می‏آورد و دست به درگاه خداوند متعال برمی‏دارد، دعای او را اجابت می‏کند، ناراحتی‏ها را برطرف می‏سازد و او را خلیفه روی زمین قرار می‏دهد(2).
بدون شک، منظور از این تفسیر، منحصر ساختن مفهوم آیه به وجود مبارک حضرت مهدی علیه‏السلام نیست، بلکه آیه مفهوم گسترده‏ای دارد که یکی از مصداقهای روشن و اکمل آن، وجود حضرت مهدی علیه‏السلام است که در آن زمان که همه‏جا را فساد گرفته باشد، درها بسته شده، کارد به استخوان رسیده باشد و بشریت در بن‏بست سخت قرار گرفته است و حالت اضطرار در کل عالم نمایان است، در آن هنگام در مقدس‏ترین نقطه روی زمین، دست به دعا برمی‏دارد و تقاضای کشف سوء می‏کند و خداوند او و یارانش را خلفای روی زمین قرار می‏دهد(3).

آداب دعا

در آیات و روایات، سفارشهایی در آداب دعا کردن وارد شده است که به بعضی از آنها اشاره می‏شود:
1. دعا باید خالصانه باشد: «فادعوا اللّه‏ مخلصین له الدین»(1)
2. با ترس و امید (خوف و رجا) همراه باشد: «و ادعوه خوفا و طمعا»(2)
3. دعا باید با عشق و رغبت توأم باشد: «یدعوننا رغبا و رهبا»(3)
4. با تضرّع و در پنهانی صورت بگیرد: «ادعوا ربّکم تضرّعا و خفیة»(4)
5 . با ایمان و عمل صالح، خدا را بخواند: «و یستجیب الذین آمنوا و عملوا الصالحات»(5)
یکی از آداب دعاو درخواست از خدا که منشأ روایی دارد، بلند کردن دستها هنگام دعاست. علامه طباطبایی رحمه‏الله در این زمینه روایتی از امام باقر علیه‏السلام نقل می‏کند که حضرت فرمود:
ما بَسط عبدٌ یده الی اللّه‏ إلاّ استحیی اللّه‏ أن یردها صفرا حتی یجعل فیها من فضله و رحمته ما یشاء، فاذا دعا أحدکم فلایرد یده حتی یمسح بها علی رأسه و وجهه و فی خبر آخر علی وجهه و صدره.
هیچ بنده‏ای دست خود به سوی خدای نمی‏گشاید مگر آنکه خدا بدون اینکه حاجتش را داده باشد، از ردّ آن شرم می‏کند. بالاخره چیزی از فضل و رحمت خود که بخواهد در آن می‏گذارد و بنابراین هر وقت دعا می‏کنید، دست خود را برنگردانید مگر بعد از آنکه آن را به سر و صورت خود بکشید و در خبر دیگر آمده که به صورت و سینه خود بکشید(6).
علامه در جواب کسانی که اشکال کرده‏اند به اینکه دست بلند کردن به معنای آن است که خدا جسم است و در آسمان قرار دارد و خدا بزرگتر از این است که جسم باشد، می‏گویند:
این سخنی فاسد است؛ چون حقیقت تمام عبادتهای بدنی نشان دادن حالت قلبی و صورت بخشیدن توجه درونی و اظهار حقایق متعالی از ماده است در قالب تجسم که این وضع در نماز و روزه و حج و عبادات دیگر با اجزاء و شرایط آنها بخوبی روشن است و اگر این معنا نبود اصلاً عبادت بدنی تحقق نمی‏یافت و یکی از آن عبادتها دعاست و آن عبارت است از مجسم ساختن توجه قلبی و درخواست باطنی به صورت درخواست ظاهری که ما افراد بشر در بین خود داریم و خلاصه در برابر پروردگارمان آن حالتی را می‏گیریم که یک انسان فقیر که خود را پست احساس میکند در برابر توانگری که خود را عزیز و عالی پنداشته به خود می‏گیرد، دست خود را در مقابل او دراز کرده، گردن خود را کج می‏کند و با حالت ذلّت و تضرّع، حاجت خود را سؤال می‏کند. اتفاقا در روایتی نیز آمده که رسول خدا وقتی به دعا مشغول می‏شد، دست خود را بلند می‏کرد و به حالتی که یک فقیر گرسنه در گدایی به خود می‏گیرد، دعا و مناجات می‏نمود. «کان یرفع یدیه اذا ابتهل و دعا کما یستطعم المسکین»(1)

پی نوشت ها:

1. مائده/ 54
2. عبدالکریم سروش، حدیث بندگی و دلبردگی
3. وصیت‏نامه
1. هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ج1، ص462
2. برای اطلاع بیشتر، رک: المیزان، ج2، صص30ـ31؛ تفسیر راهنما، ج1، ص462؛ ترجمه عدة‏الداعی، ص43.
1. مائده/ 4
2. انفال/ 1
3. اسراء/ 51
4. مجمع البیان، ج2، ص500
1. مائده/ 35
2. غافر/ 60
1. المیزان، ج2، صص34 و 37
2. اصول کافی، انتشارات اسوه، ج6، ص15
3. زمخشری، تفسیر کشاف، ج4، ص175 (ذیل آیه مذکور)
1. نوح/ 28
2. ابراهیم/ 41
3. و انسان را در حق پدر و مادرش سفارش کردیم که ... برای من و والدینت سپاسگزار باش. (لقمان/ 14)
4. جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج6، ص365
1. نمل/ 62
2. البته به قول شهید مطهری رحمه‏الله انقطاع دو قسم است: انقطاع اضطراری که اسباب و علل از او منقطع شود. دیگر انقطاع اختیاری و آن وقتی است که انسان خود را به وسیله اوج گرفتن روحش از اسباب و علل منقطع سازد. قسم اول، کمال برای نفس انسان نیست. کمال در این است که انسان خودش اوج بگیرد و انقطاع اختیاری حاصل کند و همین انقطاع است که اولیای خدا در مناجات شعبانیه از خدا طلب می‏کنند، آنجا که گفته می‏شود: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک ...» (شهید مطهری، بیست گفتار، ص289)
1. محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج15، ص381
2. تفسیر نمونه، ج15، ص521
3. همان، ص522
1. غافر/ 14
2. اعراف/ 56
3. انبیاء/ 90
4. اعراف/ 55
5. شوری/ 26
6. محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج2، ص34 (به نقل از عدّة الداعی)
1. همان

مقالات مشابه

تأثیر نماز بر وجدان کاری و ایجاد تعهد شغلی از منظر آیات و روایات

نام نشریهمطالعات قرآنی

نام نویسندهمحمد کریم حکمت آرا, عادل سلطانی

خاستگاه قرآني نيايش هاي امام جواد (ع)

نام نشریهبینات

نام نویسندهعزت‌الله مولایی‌نیا

گشايش در مناجات امام جواد (ع)

نام نشریهبینات

نام نویسندهحسن پویا

بررسی و تحلیل نظرات فقهاء درباره جواز قرائات سبع در نماز

نام نشریهمطالعات قرائت‌ قرآن

نام نویسندهمحمد فاکر میبدی, سیدمجتبی رضوی

بررسی تطبیقی نماز در دین اسلام و آیین زرتشت

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهعبدالمجید طالب تاش, سعید ششگل‌نژاد

نقد و بررسی دیدگاه‌های قرآنیّون دربارة نماز

نام نشریهمعارف قرآنی

نام نویسندهمحمدعلی تجری, سیدمحسن خلیلی‌نژاد, فاطمه زینالدینی

الصُّور الخیالیه فی آیات الدُّعاء فی القرآن الکریم

نام نشریهپژوهش‌های قرآنی در ادبیات

نام نویسندهحسین میرزائی‌نیا, علیرضا مجتهدزاده

تبارشناسی واژه قرآنی «صلاة»

نام نشریهپژوهش‌های زبان‌شناختی قرآن

نام نویسندهوصال میمندی, شکوفه شریفی‌فر