سید قطب به سال 1906 در یکی از روستاهای کشور مصر،در یک خانوادهء مذهبی بدنیا آمد.پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی و متوسطه وارد دانشگاه شد و در رشت زبان عربی به اخذ درجه لیسانس نائل آمد و به کار معلمی مشغول گشت و در ضمن به نویسندگی و کارهای علمی روی آورد.او در سفری که به آمریکا رفت در نوشتههایش از دنیای غرب و سیاست خصمانه آنها انتقاد کرد.تا اینکه مجبور شد از کارهای آموزشی کناره بگیرد و به جماعت اخوان المسلمین پیوست او بخاطر تحقق آرمان اسلامی و الهی خود در 1954 بازداشت و به زندان محکوم شد.پس از آزادی از زندان مجددا به جرم فعالیتهای اسلامی دستگیر و از سوی دادگاههای مصر به اعدام محکوم گردید.و برکامهء همه اعتراضات در 1966 حکم دادگاه در مورد او اجرا شد.
آثار و نوشتههای سید قطب به دو دسته ادبی شامل:نقد و تحلیل، قصّه،تعلیم و تربیت بالغ بر 12 کتاب و آثار دینی و اجتماعی:بالغ بر 24 کتاب است.
از مهمترین آثار او:تفسیر فی ضلال القرآن در 7 جلد،اسلام و صلح جهانی،ویژگیهای اندیشه اسلامی،آینده در قلمرو اسلام،عدالت اجتماعی در اسلام،نقد ادبی را میتوان نام برد که هرکدام چندین بار چاپ و منتشر شده است.
سید قطب نویسنده معاصر در 1906 در یکی از روستاهاس اسیوط مصر به دنیا آمد.پدرش مردی متدیّن و پرهیزگار و مادرش از خانوادهای محترم و سر شناس بود.او دو خواهر به نامهای حمیده و أمینه و یک برادر کوچک به نام محمد داشت.پدرش را در کودکی از دست داد و رسیدگی به مادر،برادر و خواهرانش وظیفه او شد. با پیش آمئن چنین شرایطی سیّد مجبور شد رحل اقامت در قاهره افکنده و با خانواده اش در آنجا زندگی کند،مرگ ناگهانی مادر در 1940 و او را دچار غم و اندوه سختی کرد.او در سلسله مقالاتی تحت عنوان"أمّاه"که آنها را در کتاب"الأطیاف الاربعه" منتشر ساخت،احساسات شدید خویش را در فقدان مادر و غم جانسوزی که بخاطر این مصیبت بر قلبش نشسته بود به تصویر کشید و از غربت و تنهائی سخن به میان آورد.سیّد در سنین نوجوانی به تحصیل در دروس ابتدائی و مقدّماتی و آموزش و حفظ قرآن مجید پرداخت.سالهای 1920 تا 1939 دورانی است که به قاهره رفت و پس از گذراندن دوره دبیرستان وارد دانشکده"دار العلوم"شد و به اخذ درجه لیسانس در ادبیّات زبان عربی موّفق شد،پس از فراغت مدّتی را به تدریس تاریخ و جغرافیا و ادبیات زبان عربی و انگلیسی گذراند و مدّتی بهعنوان بازرس فنی در آموزش و پرورش به کار مشغول شد1،امّا به ظاهر محیطهای کاریش طبع او اراضی نساخته،به زودی از ادامه کازر منصرف میشود و به کار نویسندگی روی میآورد و چیزی نمیگذرد که مقالات و نوشتههای او در کنار آثار بزرگانی چون طه حسین،عبّاس محمود عقّاد،مصطفی صادق رافعی و............در روزنامههای: الاهرام،الرّساله و الثقافه چاپ و منتشر میشوند،مرحله سوم زندگی او یعنی سالهای 1939 آغاز شکلگیری شخصیت اسلامی و درخشیدن باورهای دینی او به شمار میرود.در سال 1939 مقالهای با عنوان"التصویر الفنی فی القرآن"و"مشاهده القیامه فی القرآن"در مجله"االمقتطف"نوشته و به زیبائیهای فنّی و ویژگیهای اعجاب انگیر برخی از آیات قرآن اشاره میکند.نتیجه،پی گیری این تحقیق به چاپ دو کتاب از او به نامهای:"التصویر الفنّیّ فی القرآن"و"مشاهده القیامه فی القرآن"در 1946میشود،در 1946 که عبد الله علی القصیمی کتاب"هذه هی الاغلال"را مینگارد، ایمان و اعتقاد به خدا و ادیان را زیر سؤال میآورد،عدهای در مقام تأیید او برآمده و زبان به ستایش او میگشایند،سیّد با شدّت به نوشتههای مؤلّف حمله کرده و از آرمانهای دینی و مذهبی دفاع و حمایت میکند.او در 1946 با انتشار مقالهای به نام"مدارس للسخط"اوضاع جامعه مصر را مورد انتقاد قرار داده و از مسلمانان دعوت مینماید تا برای اصلاحات عمومی در جامعه خویش به تلاش و فعالیت بپردازند.2
سیّد قطب در سال 1948 برای مطالعه پیرامون برنامههای آموزشس و علمی به همراه یک هیات علمی از طرف دولت مصر به امریکا زرفته و مدّت دو سال و نیم را در ایالت واشنگتن و کالیفرنیا میگذراند.او در نامهای که برای"توفقق الحکیم"قصّه نویس و ادیب مشهور مصری مینویسد از حاکمیت ضد ارزشها در آنجا نکوهش کرده و کتاب جدید او را به نام"الملک اودیب"مورد حمله و انتقاد قرار داده و پیشنهاد میکند نویسنده مسائل طرح شده در کتاب را با آرمانهای اسلامی نه دیدگاههای یونانی مورد بحث قرار دهد و در آینده نیز محورهای مطالب را از اسلام که از فلسفه خاصّ و مستقلّی برخوردار است انتخاب و گلچین نماید.او پس از بازگشت ازسفر برنامههای تحصیلی کشورش را که توسط انگلیسیها تهیه شده بود مورد انتقاد قرار داده،خواستار تنظیم برنامههای آموزشی مبتنی بر قوانین اسلامی میگردد.سیّد همچنین از امریکا بخاطر سیاست خصمانه دنیای غرب پرده برداشته و برنامههای آموزشی آنجا را که موجب فساد فطرت و ویرانی خصائص پسندیده انسانی میشود مورد اعتراض شدید قرار میدهد.و در کتاب"الاسلام و مشکلات الحضاره"با دلایل و مستند و شواهد زنده خطر شیوع فساد و بیدینی را در جوامع غربی بخصوص آمریکا گوشزد نموده و به جای آن راه حلّهای مناسبی از اسلام، در برابر این طرحهای شیطانی ارائه مینماید.در این مرحله از سالهای زندگی یعنی از 1951 تا 1965 و به دنبال همین اعتراضات و انتقادات از کارهای آموزشی کناره گرفته،بیشتر به تحقیقات اسلامی و مسائل سیاسی میپردازد تا رسما به جماعت "إخوان المسلمین"پیوسته و بنا به قول"عبد الحکیم عابدین"علیرغم آنکه سمت و عنوان چشمگیری در جماعت مزبور نداشت امّا بهعنوان یک متفکّر و اندیشمند بزگ و توانا مشهور میگردد و با برعهده گرفتن سردبیری روزنامه"الدّعوة"ارگان جماعت"اخوان المسلمین"به نشر عقاید اسلامی و آرمانهای والای دینی و الهی پرداخته و در کنار تلاشهای مطبوعاتی به نشر کتابهای:اسلام و صلح جهانی،این دین، آینده در قلمرو اسلام،ویژگیهای تصور اسلامی...........میپردازد.او به شدّت به نغمههای جدائی دین از سیاست تاخته و مسائل دین ستیزی را که در آن زمان در ترکیه شایع گردیده بود مورد نکوهش قرار داده افسانه جدایی دین از سیاست را ساخته دست بیگانگان و دشمنان اسلام و قرآن میشمارد.به اعتقاد او اندیشههای مادّی شرق و سرمایهداری دو عاملی بودند که دنیا را به پرتگاه سقوط ونیستی کشانده و برای بشریت را نجاتی جز رو آوردن به اسلام و عمل به فرامین الهی آن وجود ندارد.سیّد به تفصیل این مطالب را در کتاب دستنویس خود به نام"امریکا التی شاهدت"مورد بحث و بررسی قرار میدهد،او در جای دیگر سیاستهای آموزشی و سنّتی"الأزهر"رامورد اعتراض قرار داده پیشنهاد میکند باتوجه به رسالت آموزشی این مراکز علمی اقتضا دارد،فرهنگ متعالی اسلام را رشد داده با برداشت صحیح از اسلام برای تمام جوانب زندگی همچون:احساس،رفتار،عبادات،کار، دستمزد،مالکیت،ثروت،اقتصاد،جامعه،سیاست،دولت،بازرگانی،پاداش، مجازات،ارائه طریق کند و با تطبیق مسائل اسلامی در زندگی روزمرّه موجبات سعادت دین و دنیای مسلمانان را فراهم آورد.سید قطب برای تحقق آرمان اسلامی و الهی خود بیوقفه و سرسختانه میکوشید تا آنکه سرانجام در 1954 به جرم شرکت در ترور"جمال عبد الناصر"بازداشت و به پانزده سال زندان با اعمال شاقّه محکوم میگردد.او دخ سال از این مدت را در زندان"لیمان تره"گذراند و با وساطت رئیس جمهور وقت عراق"عبد السلام عارف"از زندان آزاد میشود ولی پس از یکسال یعنی در 1965 کتاب جدیدی به نام"معالم فی الطریق"به چاپ میرساند که مجددا به همراه عدهای از اعضاء"اخوان المسلمین"دستگیر و در 1966 م از سوی دادگاه امنیتی دیوان عالی کشور به اعدام محکوم میگردد.با انتشار این خبر تظاهرات اعتراض آمیزی در نقاط مختلف جهان از سوی انجمنها و مراکز اسلامی بر پا و مراکز اسلامی و شخصیتهائی چون:رهبران چهار حزب در پاکستان،اتحادیه اسلامی انگلستان"فتحی یکن"دبیر کل جماعت اسلامی لبنان،چهل شخصیت دینی و علمی لبنان،مجلس شورای ملّی تونس،مفتی کشور تونس،ولی عهد اردن، جمعیت مؤسّسان سودان،علاّل الفاسی رهبر حزب استقلال مراکش احمد الخطیب یکی از رهبران نهضت مردم مغرب،رئیس رابطة العلماء عراق،شیخ أمجد الزّهاوی..........
یا ارسال پیامهائی برای عبد النّاصر خواستار تجدیدنظر در حکم اعدام او شدند ولی علی رغم موج گسترده اعتراضات درداخل و خارج،حکومت مصر در سحرگاه روز 9/8/1966 حکم اعدام را به مرحله اجرا درآورد.3
سید معتقد به وجود روحیهای اصیل و اسلامی در کشور مصر بود،مقصدی که جوانان با شور و اشتیاق تمام به آن روی آورده و در راه آن با مبارزه و جهاد تا سر حد شهادت فداکاری و ایثار میکنند،همین باور او را بر آن داشت تا همه مطالعات ،مشاهدات،تجارب شخصی و تلاش خود را در راه اعتلای اسلام به کار بسته و چون سربازی از جان گذشته به میدان اندیشه و کار و تحقیق و تالیف وارد شود و در زمینه های مرتبط با این هدف تالیفات با ارزشی به میراث فرنگی غنی اسلامی تقدیم دارد،این نوشتهها غالبا"با موضوعات مختلف ادبی،تربیتی،سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،فلسفی و دینی نگارش یافته و در سطح کشورهای اسلامی و عربی انتشار یافته است.آثار او در مجموع به بیست و پنج کتاب بالغ میشود،این آثار به جز کتابهائی است که به او نسبت داده شده و اکنون در دسترس نمیباشد،و چه بسا به صورت مقالاتی در روزنامه یا مجلهای منشر گردیده و از دست رفته باشد." امریکا التّی شاهدت"،شخصیات"،"القصه بین التوراة و القرآن،" المنطق الوجدانی فی القرآن و.......از جمله اینگونه آثار بشمار میروند.مجموعه آثار سیذ قطب را میتوان به دو دسته ادبی و دینی و به شرح زیر تقسیم کرد.4
آثار ادبی: الف)نق و تحلیل: 1-مهمّة الشاعر فی الحیاه.
2-التصویر الفنی فی القرآن.
3-مشاهد القیامة فی القرآن.
4-النقد الادبی اصوله و مناهجه.
5-نقد کتاب مستقبل الثقافة مصر.
ب)قصّه: 6-طفل من القریهـ
7-الاطیاف الاربعه.
8-الاشواک.
9-المدینه المسحورة.
ج)تعلیم و تربیت:
10-القصص الدینی.
11-الجدید فی اللغه العربیه.
12-الجدید فی المحفوظات.
13-روضه الطّفل.
آثار دین یو اجتماعی: 14-العداله الاجتماعیه فی الاسلام.
15-السّلام العالمی و الاسلام.
16-نحو مجتمع اسلامی.
17-فی ظلال القرآن.
18-خصائص التصّور الاسلامی.
19-معرکة الاسلام و الرّأسمالیة.
20-الاسلام و مشکلات الحضاره.
21-دراسات اسلامیه.
22-هذا الّدین.
23-المستقبل لهذا الّدین.
24-معالم فی الطریق.
25-فی التاریخ فکرة و منهاج.
کتابهای یاد شده به جز قصائد و داستانها و مقالاتی است که در روزنامه ها و مجّلاتی مانند:الّرساله،اللّواء،الجدید،الدّعوه،الصّرخه،مصر الفتاه، المسلمون،الاشتراکیه و..........منتشر شده است.برخی از اینگونه آثار عبارتنداز:
قصائد: الف-الشّاط؟المجهول.
ب-حلم الفجر.
ج-قافلة الّرقیق.
د-نهایة المطاف.
ه-حلم قدیم.
و-انتهینا.
ز-فی الصّحراء.
ح-من بواکیر الکفاح.
داستان: الف-من الاعماق.
ب-الی الاسکندریه.
ج-سوق الرّقیق.
د-تلمیذه.
هـ-عذراء.
و-خطیئه.
ح-أب.
مقالات: الف-نحن الشعب.
ب-التکلة الاسلامیه.
ج-الی الاحزاب الاسلامیه.
د-مدارس للسخط.
هـ-دفاعا عن الفضیله.
مقالات د رنقد آثار بزرگان در زمینههای شعر،ادب،داستان الف-خان الخلیلی از نجیب محفوظ.
ب-الملک و ادیب از توفیق الحکیم.
ج-همزات الشیاطین از عبد الحمید جوده السحّار.
د-وحی الاربعین و سارة از عباس محمود العقّاد.
هـ-شعر محمود ابو الوفا.
و-ادب الّرافعی.
ز-دعوة الکاشانی الی مؤتمر الاسلامی.
ح-ماذا خسر العالم بانحطاط المسلمین.
ط-بین الفلسفه و العلم از علی ادهم.
ی-دفاعا عن البلاغه از محمّد حسن الزّیات.
س-من مفازقات التفکیر از اسماعیل مظهر.
ع-التّناسق الفنی فی القرآن.
ف-هذه هی الاغلال از عبد الله القصیمی.
کوشش برای جمعآوری و ارائه یک تفسیر نوین از قرآنکه فهم آن آسان باشد از مدّتها قبل موردنظر برخی از علماء و دانشمندان قرار داشت.تفسیر رشید رضا که درسهای محمّد عبده را جمعآوری کرده و به نام تفسیر المنار منتشر شد و نمونهای از این تلاش است.البته رشید رضا فقط دوازده جزء از این تفسیر را جمعآوری و به چاپ رساند،پس از او شیخ مراغی و محمد فرید و جدی دنبال این کار را گرفته و تفسیرهای مختصر و سادهای بر قرآن نوشتند.
در همین زمینه سید قطب تفسیر"فی ظلال القرآن"را به سبک جدید و ساده درسی جزء جزء نگاشت،چند جزء از این تفسیر را آقای"احمد آرام"ترجمه نموده و به نام"در سایه قرآن"منتشر کرد.سورههای حمد و بقره از این تفسیر را نیز آقای دکتر مصطفی خرّمدل در یک جلد بزرگ به فارسی برگرداند.دکتر محمد یوسف موسی استاد دانشگاه قاهره در شمارهء اوّل از مجلّد 25 مجلّه الازهر سال 1373 هجری مقاله مبسوطی درباره تفسیر فی ظلال القرآن نوشت و به روش بحث و امتیازات این تفسیر اشاره کرد.این تفسیر با اسلوب و روش بدیع سهلترین راه فهم قرآن در اختیار شیفتگان و علاقه مندان به کلام الهی میگذارد..برای کسانی که مایل باشند بهطور مستقیم به معانی و مقصود کلام الهی برسند صرفنظر از اضافات و تفصیلات بهترین تفسیر و مرجع میباشد5.آری به حقیقت قرآن چراغی است که شعلهءآن فرو نمینشیند،چشمه زایندهای است که واردان بدان از آن نمیکاهند. نشانههائی است که روندگان بی آنهاره نمییابند دلیل کسی است که به آن سخن میگوید،نگهئارنده کسی است که به آن عمل کند،سپر کسی است که به برگیرد، دانائی کسی است که در گوش دارد..........
سیّد قطب در مقدّمه این تفسیر تحت عنوان:در سایهء قرآن میگوید:در قرآن نعمتی است که أرج و ارزشش را نمیشناسد جز کسی که خود از آن چشیده باشد، نعمتی است که بر عمر میافزاید و پاکیزه و مبارکش میگرداند".......سپس میافزاید"روزگاری در سایه قرآن آرمیده و از آن اوج به جهالتی بی ارزش و ناچیز عشق میورزند و در راه آن میکوشند........در سایه قرآن میدیدم که میان انسان همانگونه که خدایش خواسته و میان این جهانی که پروزدگارش آفریده همنوائی و هماهنگی استوار و زیبایی برقرار است..........در سایه قرآن انسان را آن اندازه بزرگ میدیدم که با مقیاسهای گذشته و آینده بشر قابل محاسبه و بیان نیست،او با نفخهای ربّانی انسان است
"فاذاسوّیته و نفخت فیه من روحی فقعو اله ساجدین".
(آنگاه که او را آراسته و پیراسته نمودم و از روح متعلّق بخود در او دیدم پس برایش سجده و تعظیم کنید)حجر 29/او با این نفخه جانشین خدا در زمین است:
"و اذ قال ربّک للملائکه انّی جاعل فی الارض خلیفه".
(آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: در زمین جانشینی قرار میدهم)بقره 30/و هر آنچه در زمین است همه از بهر او سرگشته و فرمانبردار:
"و سخّر لکم ما فی السّموات و ما فی الارض جمیعا"
(آنچه از نعمتهای الهی در آسمانها و زمین است همه را مسخّر شما کردیم) جاثیه/13.
در سایه قرآن آموختیم که درین جهان بیکران تصادف کوروکرو جهش ناگهانی فاقد اعتبار است
"انّا کّل شیء خلقناه بقدر"
(ما هرچیزی را به اندازه و بمقتضای حکمت آفریدیم)(قمر/49).در سایه قرآن با خاطر آسوده و اندرون آرام و دل روشن به زندگی ادامه و دست خدا را در هر کار و هر امری میدیدم......در سایه قرآن مطمئن شدم که هیچگونه اصلاحی برای ساکنان زمین و هیچ آسایشی نصیب بشریت نمیگردد و ترقّی و تعالی و برکت و طهارت و همگامی و هماهنگی با قوانین جهان و فطرت حاصل نمیشودمگر با برگشت به سوی خدا.آری برگشت دادن همه امور زندگی به آئین خدائی و منهج الهی که مقررات آن را خداوند در کتاب خود،قرآن مجید برای بشریت روشن کرده است"6.
در کتاب التصویر الفنی فی القرآن بیشتر روی تصاویر قرآنی و جنبههای خیال انگیزی و صحنه پردازیهای هنری آن تکیه شده است.سیّد قطب در مقدمه این کتاب در فصل چگونه قرآن را یافتم،میگوید:
"مرا با این کتاب سر و سرّی است،خردسال بودم که قرآن را میخواندم ولی نه توانئی درکآن را داشتم و نه همای اندیشهام میتوانست برستیغ بلند معانی و اغراض عالی آن نشیند و افقهای گسترده آن را نظاره کند،امّا با این همه میلی بدان را در دل خویش احساس میکردم.....مصادیق سادهای که در آن روزگار راهزن خیالم بود تصویری بود بود که پس از خواندن آیاتی چون:"و من الناس من بعید اللّه علی حرف-حج/11"،"واتل علیهم نبأ الذین آتیناه آیاتنا فانسلخ منها-اعراف/176" در بربرم مجّسم میشد......در گنجینه خیال من از اینگونه تصاویر فراوان بود که هم تامل درآنها برای من لذّت انگیز مینمود و به سبب آنها شوقم در خواندن قرآن فزونی میگرفت و هربار که قرآن میخواندم همان تصاویر کودکانه را دنبال میکردم، دریغا که آن روزگاران خوش با همه خاطرههای ساده و شیرین آن سپری شد و دوره دیگر آمد وارد مراکز علمی شدم و به مطالعه تفاسیر قرآن پرداختم و از زبان استادان خود تفسیر آیات را شنیدن گرفتم.........تا آنکه مستقیم به قرآن باز گشتم،مصحف عزیز را در کنار گرفتم و کتب تفسیر به سوئی نهادم و باز همان تصاویر دل کش و لذیذ گذشته را در آن باز یافتم جز آنکه دیگر به سادگی آن روزگاران نبود.زیرا برداشت من از آنها دگرگون شده بود و آگاه شده بودم که در کجا ایراد است و در کجا نیست، بههرحال افسون همان افسون و جاذبه همان جاذبه بود،سپاس خدای را که قرآن را از نو باز یافته بودم بر آن شدم که نمونههایی جدید از این تصا.یر دل پسند راکه در قرآن باز مییابم به مردم بنمایانم و از جمال هنری قرآن پردههایی چند بردارم و از آن قدرت شگرفی که توانسته است با معدودی واژههای مجرد کاری کند که کلک هیچ نگارگر و دوربین هیچ عکاسی نمودن،آن را نمیتواند سخنی گویم.دست به کار این پژوهش شدم امّا چه دیدم؟گویی حقیقتی تازه بر من آشکار شده بود،مدار قرآن بر تصویر استوار بود و در تمام اغراض روش تعبیر مطالب غیراز مسائل تشریعی بر همان پای تصویر بنا شده بود،هنگامی که به پایان این پژوهش رسیدم گویی زایشی نو از قرآن در خویش احساس کردم چنانکه گویی هرگز ندیده بودم ............."7.
نویسنده تصویر الفنی پس از این مقّدمه ضمن ارائه فصولی متنوع از افسران قرآن و راز جاذبه آن،از تصویر هنری،نقش خیال و تجسّم،هماهنگی هنری،ویژگیهای هنری داستان،شخصیت نگاری و روش قرآنی.........به تفصیل سخن میگوید و رمز جاودانگی این آهنگ دلنشین و کلام الهی را برمیشمارد.
سید قطب در متاب النفد الأدبی أصوله و مناهجه به وظیفه نقد ادبی از نظر فنّی و بیان ارزش موضوعی و ارزشهای تغبیری و احساس آن و تعیین جایگاه آن در خطّ سیر ادب و مشخص کردن آنچه که به میراث ادبی زبان و جهان ادب افزوده است و اندازهگیری میزان تاثیرپذیری از محیط و تاثیرش در آن بحث و گفتگو میکند.به عقیده او نقص چشمگیر این است که اصولی که در حدّ کفایت روشن باشد برای نقد ادبی وجود ندارد.و همینطور روشهایی نیز وجود ندارد که این اصول آن را به دنبال کند و بیشتر آنچه که پیرامون این موضوع نوشته شده اجتهاد شخصی است و مادامی که اصول وضع نشده و روشهای این مسأله به حدّ کافی مشخص نگردیده باشد کافی به نظر نمیآید،طبیعی است بررسیهای نقدی تطبیقی زیاد و متنوعی در مورد ادب و ادبار وجود دارد،امّا این چیزی غیراز یررسیهایی است ک موضوع نقد یعنی اصول و روشهای آن به عهده دارد و قوانین آن را وضع کرده و روشهای آن راتعیین نموده و نشان میدهد.بنابراین کتاب باتوجّه به طبیعت مباحثش به دو بخش تقسیم میشود در بخش اوّل مؤلّف کوشیده است اصول و قواعدی برای نقد در قدیم و جدید میپردازد.بخش اول نمونه محسوس برای نظرّیات مجرد و اجرائی عملی برای روشهای مقرّر میباشد و در بخش دوم از روشها که عبارتند از روش نقد فنیّ، روش تاریخی،روش روانشناسی و روش متکامل که شاید جامعترین تقسیم از روشهای نقد باشد سخن میگوید8.
در کتاب:فی التاریخ فکره و منهاج،ضمن بررسی بازنویسی تاریخ اسلامی د رتعریف تاریخ میگوید:"تاریخ تنها حوادث نیست بلکه تفسیر این حوادث و راهیابی به پیوندهای آشکار و پنهان است که از جمعآوری آنها یک مجموعه زنجیره ای بهم پیوسته در امتداد زمان و محیط بمابه موجودی زنده بوجود میآید. و در ادامه تاکید میکند تاریخ اسلامی بخاطر علل و جهات خاص انسانی لازم است با شیوه روش خاصّی بازنویسی و تدوین گردد".او با اشاره به نقص اظهار نظرهای موّرخین اروپایی از روی دادههای اسلامی و بحثهای مستشرقین و تاریخ ما در شکل عربی قدیم پیشنهاد میکند بازنویسی مجدد تاریخ اسلامی در چند مرحله:اسلام در عهد پیامبر(ص) یا مرحله نفوذ و گسترش اسلام دوره انحطاط و توقف نفوذ و گسترش اسلام-و دنیای امروز اسلام به شیوه خاص و با نزاهت کامل انجام گیرد،او ارزش اینگونه بحث و برسیهای را در تجزیه و تحلیل،اتخاذ روش و ارائه خط و جهت و ترسیم راه و مسیر میداند که هرگاه مورخ و پژوهشگر در این کار موفق گردد بالاترین توفیقات را بدست آورده است9.
آثار اسلامی به جای مانده از سید قطب نشان میدهد که او اسلام را یک ائدولوژی جهانی و همهجانبه میداند که در هر عصر و زمانی برای بشریت لازم و ضروری بوده و دستوراتش قابل اجرا میباشد.او در کتاب:معرکه الاسلام و الرسمالیه10: مینویسد:"اگر میخواهی اسلام عامل نجات باشد باید حکومت کند و باید فهمید که این دین نیامده است تا در معابد گوشهنشین شود،نیامده است تا در درون دلها لانه بگیرد بلکه آمده است حکومت کرده و زندگی را به وضع شایستهای اداره کند،آمده است تا اجتماعی مترقّی،کامل و مطابق با اسلوبی که خود در باب زندگی دارد بسازد، اگر بخواهیم اسلام در برابر مشکلات اجتماعی و قومی و دیگر مشکلات مقامت کند،دردهای ما را درمان کند برای ادای علاج آنها راه چاره نشان دهد باید با حکومت و تشکیلات حکومتیش افکار و مقررات خود را به مرحله اجرا درآورد،اسلام نمیتواند بدون حکومت،ثروت را طبق احتیاجات اجتماعی توزیع کند و میان کار و پاداش تعادل برقرار سازد یا تساوی امکانات در زندگی برای عموم فراهم نماید و نیرهای عاطل را به کار و تولید بسیج کند یا اعضاء دولتش را وادار کند که در مجامع بینالمللی موقعیت خاص برای خود تحصیل کند و یا لشکر آماده و نیروی مجهّز داشته باشد.........من با ایمان کامل معتقدم که تنها راه نجات ما مسلمانها از گرفتاریها بازگشت بسوی یک عقیده محکم و بزرگ است تا این پستی و بی ارزشی را از دامان ملل اسلامی فرو ریزد و زندگی این امت را از حرکت و فعالیت و روح پیشرفت پر سازد و این عقیده محکم و پر مایه برای کشورهای ما و ممالک مشابه آن فقط اسلام است.
آری اسلام باید حکومت کند،زیرا اسلام از اول هم به ماهیت حکومت آگاه بوده و هم به طبیعت زندگی آشناتر است،لذا اسلام بدون حکومت و ملت مسلمان بدون اسلام معنی ندارد.خداوند در قرآن میفرماید:"و من لم یحکم بما انزل الله ولئک هم الکافرون":(کسانیکه حکومت نمیکنند به آنچه خدا نازل فرموده است بر صفحه حقایق پرده میکشند،آنها گروه کافرانند)این آیه تصریح میکند که حکومت باید حکومت اسلامیباشد و کسی که مخالف با حکومت اسلامی است نمیتواند مدعی مسلمانی باشد.)11
سید قطب عقیده دارد دین اسلام نظامی است که کسانی که تن به ضعف و ذلّت میدهند مستوجب عذاب الیم میباشند.او عقیده دارد اسلام پیروان خود را در راه احقاق حق به مبارزه و جنگ تحریض و تشویق میکند،و میفرماید هرکس در راه طلب حقش کشته شود شهید است.او عقیده دارد اسلام مردمی را که در مقابل حکومت ظالم سکوت کرده و کوچکترین عکس العملی از خود نشان نمیدهند بیم داده و میترساند او در کتاب"در اسات اسلامیه12تحت عنوان:الاسلام یکافح (اسلام مبارزه میکند)مینویسد:
آنهائی که خیال میکنند مکتبهای اجتماعی دیگر دنیا میتوانند آنچنانکه اسلام میتواند با ستمگران و یاغیان مبارزه کرده و از ستم دیده و زجر کشیدههای محروم اجتماعات بشری دفاع کند یا اشتباه کرده یا مغرضند یا از اسلام و حقیقت آن چیزی درک نکردهاند.و آنهائیکه خیال میکنند مسلمانن ولی با ستمگریها و بیدادگریها نمیجنگند و از حقوق همه رنجدیدهها و ستم کشیدههای جهان دفاع نمیکنند یا اشتباه میکنند و یا منافقند و یا از اسلام چیزی نفهمیدهاند. زیرا اسلا م واقعی نهضت آزادی بخشی است که نخست دل افراد و سپس اجتماعات بشری را از ترس قیدوبند زورمندان آزاد میسازد و اگر به بیند ظلم و ستم در جائی برقرار است و کسی به فریاد مظلومین نمیرسد باید در وجود داشتن ملت مسلمان در آن محیط شک کرد زیرا از دو حال خارج نیست یا اسلا هست و یا نیست،اگر هست که اسلام مبارزه و جهاد پی گیرو دامنهدار و سپس شهادت در راه خدا در راه حق و عدالت و مساوات است و اگر نیست نشانه آن است که همه به ورد و ذکر مشغولند، میخواهند که از آسمان خیر و برکت و آزادی و عدالت ببارد ولی هرگز دعای آنها مستجاب نخواهد شدو هرگز خداوند در وضع قویم دگرگونی ایجاد نمیکند مادامی که خود وضع را تغییر ندهند پس اسلام چیست؟اسلام یک عقیده و طرز فکر انقلابی است انقلاب در تمام شئون زندگی.....انقلاب در فکر در ادراک و احساس در راههای زندگی،در روابط فرد و اجتماع.........انقلابی که خواستار برقراری مساوات کامل بین همه مردم دنیاست که هیچکس را بردیگری جز با پرهیزکاری برتری نباشد"13
درباره کتاب دراسات اسلامیه سید قطب،استاد محب الدین خطیب سر دبیر سابق مجله الازهر در مقدمهای که بر این کتاب نوشته ضمن تحسین مطالب کتاب و بحثهای متنوع آنکه با زبان قدرت درباره حقائق گفتگو میکند از آن به ادب القّوة تعبیر مینماید14
محمد علی قطب در کتاب سید قطب اوثورة الافکر اسلامی با نگرش مبسوطی به نوشتههای سید قطب ابعاد و جوانب شخصیت فکری او را ترسیم کرده و نقاط بارز آن را در دقت و دور اندیشی،پایداری،ایمان به جامعیت اسلام و روحیّه انقلابی او نشان میدهد و نمونههای آن را به ترتیب از کتابهای:تفسیر فی ضلال القرآن بخش تفسیر سوره اسراء و کتاب السّلام العالمی و السلام بحث طبیعت صلح در اسلام و کتاب التصویر الفنی فی القرآن قسمت"قرآن را یافتم"و کتاب دراسات اسلامیّه مقالات:خذوالاسلام جملة و محطم الطواغیت شاهد مثال میآورد.کتاب معالم فی الطریق که سید قطب در آن سیاستهای شیطانی دنیای غرب و شرق را برملا نموده موجب میشود که دولت مصر به دستور اربابان خارجی خود او را به پای میز محاکمه بکشاند و کتاب او را از کتابهای ممنوع و مضرّ اعلام نماید.
اغلب تالیفات سید قطب به زبانهای مختلف دنیا از جمله انگلیسی،افغانی ترجمه و منتشر شدهاند و بخش عمدهای از آنهانیز به زبان فارسی ترجمه شده است،کتابهایی مانند:مشاهد القیامه فی القرآن-التصویر الفنی فی القرآن- الاسلام و مشکلات الحضاره-خصائص التصور الاسلامی و مقّوماته-السّلام العالمی و الاسلام-معرکه الاسلام و الراسمالیه،هذا الدین،المستقبل لهذا الدین" متفکر اسلامی عّلال الفاسی رهبر حزب استقلال مراکش در مجله العالم المغربیه شماره 16-1386 مینویسد:"سرانجام نویسنده بزرگ اسلامی سیّد قطب و دو نفر از همزمانش را به اتّهام فعالیت علیه دولت به اعدام محکوم کرده و آنها را به شهادت رساندند،آری این سرنوشت همه دعوت کنندگان به خیر و پاکی است و آنان نیز مشتاقانه از شهادت استقبال نمودند.
از نوشتههای سید قطب روشن میشود علّت اصلی اعدام او موضوع تفکر و اندیشه،حکومت اسلامی بوده است موضوعی که او را به جوخه دار سپرد. آیا واقعا"تفکر و اندیشه درباره پیدایش حکومت اسلامی مجازاتش بازداشت و شکنجه و سالها زندان و اعدام است؟"
مجلّه الدّعوه ارگان حزب إخوان المسلمین در شماره چهارم،سال بیست و پنجم 1396 مینویسد:"هنگامی که ماموران دولتی به خانه سسید قطب ریخته و او را دستگیر ساختند در منزلش جز کتابهای:فی ظلال القرآن،معالم فی الطریق، مشاهد القیامه فی القرآن،مستقبل لهذا الدین،العدالة الاجتماعیة فی الاسلام، و دهها کتاب دیگر که عمرش را در نگارش آنها صرف کرده بود چیز دیگری نیافتند ......."در ادامه میافزاید:"سید قطب نویسنده بزرگ اسلامی را به خاطر داشتن کتابهای:فی ظلال القرآن-العدالة الاجتماعیه و معالم فی الطریق به چوبه دار آویختند و تالیفات او را در مصر ممنوع نمودند در حالیکه به سرعت در سرتاسر کشورهای اسلامی منتشر میگشت".
اغلب افراد خانواده قطب مانند او اهل علم و فضیلی و مبارزات اجتماعی علیه ظلم و ستمگران بودند از جمله آنها برادر دانشمندش محمد قطب است که صاحب آثار زیر نیز میباشد:
1-لالنسان بین المادیة و لالسلام.
2-جاهلیة القرن العشرین.
3-شبهات حول الاسلام.
4-منهج الفن الاسلامی.
5-منهج التربیة الاسلامیة.
6-معرکة التقالید.
7-فی النفس و المجتمع.
8-التّطور و الثّبات فی حیاة البشر.
9-دراسات فی النفس الانسانیة.
10-هل نحن مسلمون؟
11-قبسات من الرسول.
12-دراسات القرآنیة.
محمد قطب مانند برادرش سید قطب سالها بخاطر این تالیفات تحت نظر و دربازداشت بسربرده و برخی از کتابهای او نیز به فارسی ترجمه شدهاند.
همچنین خواهران سید قطب،حمیده و امینه قطب و پسر خواهرش رفعت بکر الشامی از علاقه مندان به اسلام و منادیات عزت و سربلندی مسلمانان بودند.
نمونهای از کتاب:فی التاریخ فکره و منهاج15.
اگر مقدر بود جهان اسلامی متلاشی گشته و از میان برود باید در خلال قرون گذشته که در فشار و ضعف بسر میبرد به نابودی کشیده میشد،زمانی که عالم اسلام در بند غل و زنجیر گرفتار و نیروی هرگونه حرکتی به ضعف مبدل گشته بود آنهم پس از سالیان بسیاری که رایت تمدّن بشری را به دوش میکشیده که در پی آن به حالت رخوت و سستی درآمده و استعمار غربی هر نوع فرصتی را در چهار چوب جهان اسلام غنیمت شمرده و بخش عمده کره ارض را تحت سیطره خود درآورده بود،که در این رهگذر سینه جهان اسلام محل ثقل استعمار غربی تلقّی میشد.
اگر تقدیر این بود که عالم اسلامی مضمحل گشته از بین برود،بدون تردید در دوره ضعف و سستی خود و ایام جوانی و قدرت استعمار مرده بود......ولی دیدیم این امّت نمرد،بلکه چون یک اندام تنومند و قوی هیکل،قید و زنجیرها را پاره کرده و در برابر استعمار سالخورده قد برافراشت.
زمانی که انسان به اوضاع جهان امروز نظر میکند،این حرکت،بالندگی و آمادگی مبارزه را در ملتهای اسلامی آشکارا مشاهده میکند،حتی یک چنین جهش و بیداری در دیگر ملتهای استعمار شده جهان کنونی به چشم میخورد،و این امید پیدا شده و خون تازهای در رگهای آنان به جریان افتاده است و نهایه از بین خاکسترها نور کمرنگی سوسو میزند که بی شک در آینده مشتعل خواهد شد.
اکنون این سئوال مطرح است،چه باعث شد که ملّتهای(ستمدیده)پس از قرنها ضعف و انحطاط و غفلت زدگی دو مرتبه زنده گشته و از حالت خواب به هشیاری رسیدهاند؟
رمز بالندگی این امّت عقیده قوی و عمیقی است که استعمار بعد از فشارهای فکری و روحی و اجتماعی و سیاسی نتوانسته آن را نابود ساخته و از میان بردارد.....
آری این اعتقاد،پیروانش را به بزرگی و آقائی فرا میخواند
و لله العزة و لرسوله و للموءمنینن-
منافقون/8(عزت مخصوص خدا و رسول و اهل ایمان است).
همچنانکه عقیده راسخ گروندگانش را برای نیل به این بزرگی و عظمت به مقاومت و مبارزه با قدرتهای جائر و عدم سازش با ابر قدرتها فرا میخواند،هرچند که نیروی مادی آنها خیره کننده باشد،زیرا نیروی مادی تنها،موجب خوف و ترس ایمان آورندگان بخدای قاره و آفریننده آسمانها و زمین نخواهد شد.
این عقیده مستحکم رمز بقاء و بالندگی این ملتها گردیده و موجب نهضت و خیزش آنها شده است.بلی این همان عقیدهای است که تمامی جنبش و خیزش هایی که در مقابل استعمار به فعالیت برخاستهاند به اصلی از اصول آن باز میگردد.
این مساله یک حقیقت شایان توجه که باید به آن توجه کنیم تا به اهمیت این عقیده در مبارزات خود واقف گردیم و بدانیم استعمار هرگز راحت ننشسته و به هر وسیلهای میکوشد این عقیده را درهم کوبد و بنیانگذاران و مبلغین را در سرتاسر کشورهای اسلامی از میان بردارد و بهطور کلّی وجود این عقیده را زنگ خطری برای خود احساس میکند.استعمارگرچه ارزیابی درستی از این کار نداشته ولی بخوبی فهمیده است که فریادها از همه سو بلند گشته و پیروان خداوند قاهر در صفهای منظم علیه او بسیج شدهاند.
استعمار تلاشهای زیادی بکار برد و فعالیتهای زیادی نمود تا جائی که برخی پنداشتند در کارش موفق شده و آتش مشتعل این عقیده به سردی و خاموشی گراییده است.که ناگهان با جوش و فریاد سراسری ملتها علیه استعمار مواجه شدند.
اکنون کلیه ملتهای اسلامی از همه سوی جهان با یک خروش علیه استعمار جهانی بسیج شدهاند و به حوادث و قضایای نهضتهای آزادی بخش در نقاط مختلف جهان چشم دوختهاند،طبیعی است عقائد اسلامی به مسائل و نهضتهای آزادی بخش توجه داشته و از آنها در هرجا حمایت میکند.
آری روز رهائی نزدیک گشته و در افق پیروزی،آثار آن طالع و فجر امید نور باران شده است.جهان اسلامی،پس از این فریادها غّرشها دیگر به خواب غفلت نمیرود و پس از این جهشها و انگیزشها هرگز نمیمیرد.
آری اگر مقّدر بود دنیای اسلامی بمیرد،تاکنون مرده بود،ولی عقیده زندهای که او را به مبارزه با دشمنان واداشته هرگز نمیمیرد،زیرا سر چشمه این عقیده از (روح ا...)و خدا نیز(حّی لا یموت).16
(1)الرز کلی،خیر الدین-الاعلام-المجلد الثالث،ص 148-بیروت-1979
(2)فتحی یکن-الموسوعه الحرکّیه-ص 110 المجلد الاول-عمان-1983
(3)ماخذ سابق،ص 122
(4)العشماوی احمد سلیمان-العالم الّربانی سید قطب-ص 9
(5)محمد علی قطب،سید قطب اوثورة الفکر الاسلامی،ص 100،بیروت- 1386هـ
(6)دکتر مصطفی خرم دل-ترجمه فی ظلال القرآن-ص 3-10-سنندج-ق1362
(7)محمد مهدی فولادوند-آفرینش هنری در قرآن-ص 15-11-تهران- 1360
(8)سید قطب-النقد الادبی اصوله و مناهجه-بیروتـ
(9)سید قطب-فی التاریخ فکرة و منهاج-ص 37-بیروت-1979
(10)سید قطب-معرکة الاسلام و الّراسمالیه-ص 15-بیروت 1979
(11)سید قطب-مقابله اسلام با سرمایه داری-ترجمه دکتر سید محمد ددراد منـ-ص 53 تهران 1360
(12)سید قطب-دراسات اسلامیه-ص 31 بیروت-1973
(13)سید قطب-عدالت اجتماعی در اسلام-ترجمه سید هادی خسروشاهی.
(14)محمد علی قطب-سید قطب-الشهید الاعزل-ص 112-القاهرهـ
(15)سید قطب-فی اتاریخ فکرة و منهاج-ص 7
(16)برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به:زینب الغزالی-ایام من حیاتی- القاهره 1977-رتیشارد میتشل-ایدیولو جیتّه جماعة الاخوان المسلمین-ترجمه منی أنیس-طبع قاهره.