پیش از آنکه سخن را آغاز کنم، تذکار دو نکته را ضروری میدانم: اول آن که آنچه در این مختصر از آیات وروایات و براهین ذکر شده فقط نمونههایی است که میتواند برای دانش پژوهان رهگشایی کند، زیرا که استقراءکامل و تفصیل مطالب طرح شده زمانی مدید و کتابی حجیم میطلبد.
دوم اینکه باز هم به جهت اختصار، برخی آیات و روایات نقل شده تقطیع موضوعی گردید و فقط فراز مورد نظرآورده شده که محققان میتوانند تمام کلام را در مصادر مربوط ملاحظه فرمایند. اینک اصل سخن:
بیگمان بخش قابل توجّهی از آیات قرآن کریم را مثلهای آن تشکیل میدهد. این نکته را خدای متعال در آیاتمتعددی از کتاب شریف خود متذکر شده که از آن جمله میتوان به این آیه کریمه اشاره نمود:
«وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکُم آیاتٍ مُبیّنات وَ مَثَلاً مِن الَّذینَ خَلَوا مِن قَبلِکُم وَ مَوعِظَةً للمُتّقین».(1)
«ما بر شما آیاتی روشنگر و تمثیلی از کسانی که پیش از شما بودند و پند و موعظهای برای تقواپیشگان نازل کردیم».
علاوه بر آیات شریفه، معلمین و مفسرین قرآن یعنی اهل بیت رسول اکرم سلامالله علیهم اجمعین نیز درسخنان نورانی خویش به موضوع مثلهای قرآنی اشاره فرمودهاند که به عنوان نمونه روایت ذیل را میتوانبرشمرد:
«اصبغ بن نباته گوید: از امیرالمؤمنین (ع) شنیدم که میفرمود:
«نُزِلَ القرآن أثلاثاً: ثُلثٌ فینا و فی عَدّوِنا و ثُلثٌ سُنَن وَ أمثال و ثُلثٌ فَرائض و أحکام»(2)
«قرآن در سه بخش نازل شده است: یک بخش درباره ما و دشمنان ما، بخش دیگر سنتها ومَثَلها و بخش سوم واجبات و احکام است».
با بررسی و تفحص اجمالی در این گروه از آیات ـ چه آیاتی که تصریح به تمثیل دارند یا آیاتی که به کنایه مثلزدهاند ـ و با مدّ نظر قرار دادن روایات ذیلِ این آیات، میتوانیم تمثیلات قرآن را به سه دسته کلی تقسیم کنیم:
1 ـ مثلهایی که در آنها از برخی حیوانات یا مخلوقات خُرد و ضعیف نام برده شده و مقصود ازآن روی آورندگان به دنیا، دین ستیزان و کافران میباشد، مانند امثالِ آیات زیر:
«مَثَل الَّذینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِم أَعمالهم کَرِمادٍ اشتَدَّتْ بِهِ الریح ...»(3)
«مَثَل الَّذینَ حُمِّلوا التَوری''ةَ ثُمَّ لَم یَحمِلُوها کَمَثَل الحِمارِ یَحمِلُ أسفاراً»(4)
2 ـ مثلهایی که در آنها از نمادهای ارزشمند بهره گیری شده و مقصود مؤمنان، نیکوکاران واعمال پسندیده آنهاست، از جمله:
«مَثَلُ الَّذین یُنفِقُون أموالَهم فی سَبیلِ الله کَمَثَلِ حَبّةٍ أَنبَتَت سَبعَ سَنابِل فی کُلِّ سُنبُلَةٍ مِأَةُحَبَّة ...»(5)
«و حُورٌ عین کَأمثالِ اللُّؤلُؤِ المَکنُون ...»(6)
3 ـ امّا گروه سوم از آیات تمثیلی قرآن ویژگیهای ممتازی دارد، زیرا خداوند متعال در آنها ازانبیاء و اولیاء و مقامات و مناصب ایشان و نیز از برخی کردار و گفتار صالحان یاد کرده و بهآنها مثل زده است. این آیات شریفه علاوه بر معانی و تاویلاتی که برای آنها ذکر شده نکتهمهمّی را نیز در بر دارد که به جهت اشاره مکرر روایات و احادیث ائمه اطهار (ع)به آن،به صورت قاعدهای در باب معارف در آمده که عالمان و محققان از آن بهرهها میجویند، وآن عبارتست از این که تمام آن مقامات و مناصبی که در این دسته از کلماتِ وحیانی آمده،همگی مَثَل و نمونهای از مقام و منزلت و جایگاه رفیع نبی گرامی اسلام و حجج الهی پس ازوی سلام الله علیهم میباشد، و پروردگار متعال خواسته است تا بدین طریق مراتب متعالیایشان را به کنایه بیان نموده تا عظمت آنان بیشتر جلوهگر شود.
آنچه در این مختصر در صدد بیان آنیم، بررسی اجمالی یکی از این مثلها و یافتن مصداق عالی آن است.
در آیات آخر سوره تحریم خداوند تعالی چنین فرموده است:
«وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنوا إمرأَةَ فِرعَون إذ قالَت ...
و مَریم ابْنَتَ عِمرانَ الَّتی أحصَنَت فَرجَها فَنَفخنا فیه مِن روحِنا وَ صَدَّقتْ بِکلماتِ رَبِّها و کُتُبه وکانَت مِن القانِتین»(7)
«خداوند برای مؤمنان همسر فرعون را مثل زده آن گاه که او گفت ...
و نیز مریم دختر عمران را که دامن عفت خویش را حفظ نمود، پس ما از روح (مخلوق) خوددر او دمیدیم و او کلمات پروردگارش و کتابهای او را تصدیق نموده و از جمله فرمانبردارانبود».
خدای متعال در آیات فوق از دو شخصیت بارز و ممتاز نام برده و برخی از صفات و خصوصیات آن دوبزرگوار را به عنوان مثل یاد کرده است. اولین فرد یاد شده همسر فرعون ـ طاغوت بزرگ مصر ـ در عصر حضرتموسی (ع) است. مورّخان نام این زن را ـ که بر خلاف شوهرش از برترین زنان موحده و مؤمنه دوران خود بوده ـآسیه دختر مزاحم نقل کردهاند. در قرآن کریم و کلمات نورانی اهل بیت علیهم السلام برای این بانو مقاماتی ذکرشده که در این مبحث در مقام نقل و بیان آنها نیستیم.
شخصیت دومی که خدای سبحان در این آیات خصوصیات او را به عنوان مَثل ذکر فرموده جناب مریم مادرپیامبر اولوالعزم حضرت عیسی ـ علی نَبینا و آله و علیه السلام ـ میباشد.
اینک نکته اینجاست که جناب مریم غیر از عنوان مادری پیامبر خدا، چه امتیازات و مقاماتی داشته که خدابه او مثل زده و از آن مهمتر این که این مثل نمونهای از خصوصیات کیست؟
جناب مریم ، دختر عمران و از اعقاب هارون برادر و وصی حضرت موسی و مادر حضرت عیسی است.پیش از آنکه مادر مریم به وی باردار شود، خداوند به پدرش عمران مژده داد که به زودی به وی فرزندی عنایتخواهد کرد که معجزات بسیار بر دستش جاری شده و پیامبری بزرگ در میان بنیاسرائیل خواهد شد. مادر که ازاین بشارت آگاه بود، پس از بارداری به درگاه خداوند نذر کرد که این فرزند را به خدمت همیشگی در بیتالمقدس بگمارد.
امّا پس از ولادت نوزاد، چون فرزند خود را دختر یافت، در ادای نذر خویش متحیّر شد، زیرا که زنان بهجهت عوارضی که به آنان دست میدهد، قادر به ماندن و عبادت دائمی در عبادتگاه نیستند. پس به درگاهپروردگار عرض کرد:
بارالها! من این دختر و ذریه او را از شرّ شیطان به تو میسپارم.
خدای متعال نیز آن چنانکه در قرآن به صراحت بیان فرموده (8)این مولود مبارک و مطهّر را از مادر مریمپذیرفت و پس از تربیت و پرورش او که از آن به نیکی یاد کرده و آن را به خود نسبت داده، کفالت او را به زکریا کهاز پیامبران بنیاسرائیل و از خویشان مریم بود، سپرد. سپس آن گونه که در روایات ائمهاطهار (ع) نقل شدهخداوند بر او منّت نهاده، او را بتول گردانید و بتول یعنی بانویی که هرگز خون حیض نمیبیند و از عوارضجسمانی که زنان به آن مبتلا میگردند مطهّر و مبرّاست. بدین ترتیب مریم تحت کفالت زکریا(ع) پیوسته بهعبادت و بندگی خدای سبحان مشغول بود، تا آن که به درجهای از کمال و تقرّب الهی نایل شد که ملائکه بر اوفرود آمدند و از جانب پروردگار تولد فرزندی را بدون داشتن پدر به وی بشارت دادند. این ماجرا که با معجزاتو کرامات متعددی همراه بود و به ولادت حضرت عیسی (ع)انجامید، سرآغاز رسالت و نبوت آخرین پیامبراولوالعزم پیش از خاتم الانبیاء بود.
آنچه بیان شد مختصری از حیات و زندگانی حضرت مریم و خاندان وی بود که به عنوان مقدمه ذکر گردید،امّا موضوعی که ما در پی آنیم، و بحث ما را به کمال میرساند، مقامات و صفات مریم (ع) است که برای نیل بهآن، به استقراء در آیات شریفه قرآن و روایات نبی اکرم(ص) و ائمه معصومین (ع) میپردازیم.
خداوند متعال در قرآن کریم 12 بار نام جناب مریم را منفرداً آورده و این عدد دقیقاً برابر با دفعاتی است کهاز فرزند او و پیامبر اولوالعزم خود حضرت عیسی بدون اشاره به نسبت او با مادر مکرّمهاش یاد کرده است.
علاوه بر این در 23 آیة دیگر خداوند به هنگام نام بردن از پیامبر خود عیسی (ع)، او را با انتساب به ناممادرش به «عیسی بن مریم» و یا «مسیح ابن مریم» ذکر نموده است.
همچنین دو سوره از 114 سورة مبارکة قرآن به نام این بانوی بزرگوار «مریم» و خاندان او «آل عمران» نامیدهشده که ـ در صورت پذیرفتن وحیانی بودن اسامی سُوَر قرآن ـ این امر نشان از عظمت شأن این بانو دارد.
نخستین آیهای که در قرآن کریم ـ بر حسب ترتیب کنونی آیات ـ در بیان احوالات و شئون این بانو و خانداناو نازل شده، آیة 33 سورة آل عمران است. خداوند متعال در این آیه از خاندان حضرت مریم با نام پدر ایشانـ «عمران» ـ در ردیف حضرت آدم و نوح و آل ابراهیم یاد کرده، میفرماید: آنان را بر عالمیان برگزیده و برتریدادهایم. پس از آن قرآن کریم ماجرای نذر مادر وی و ولادت و کفالت او را توسط حضرت زکریّا یادآور میشودو آنگاه تربیت و پرورش و رشد وی را به خداوند نسبت داده، میفرماید:
«وَ اَنْبَتَه''ا نَب''اتاً حَسَناً».
(پروردگار) او را به نیکی رشد و نمو داد.
همچنین در ادامة همین آیات به یکی از شؤون ممتاز این بانو اشاره شده و آن عبارت است از:
بهرهمندی وی از کرامت الهی و عنایت خاصّ پروردگار متعال به او از این طریق.
کلام قرآن چنین است :
«کُلَّم''ا دَخَل عَلَیْه''ا زَکَریّ''ا اَلْمِحْرَاب وَجَدَ عِندَه''ا رِزْقاً ق''الَ یا مَرْیَمُ أَنّی'' لَکِ ه''ذا قَالَتْ هُوَ مِنعِندِ الله...».
هر گاه زکریّا در عبادتگاه بر او وارد میشد، طعامی نزد او مییافت، پس میپرسید: ای مریم!این طعام از کجاست؟ و او پاسخ میداد: این طعام از جانب خداست.
پر واضح است که آیة شریفه با صراحت تمام در صدد بیان کرامت و اعجاز برای آن بزرگوار میباشد، آنهم چنان کرامتی که موجب شگفتی و طرح سؤال از جانب پیامبر خدا جناب زکریّا گشته است!
علاوه بر این، قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع) عنایت ال''هی دیگری را نیز پس از ولادت حضرت عیسی''برای آن بانو ذکر کردهاند و آن هنگامی است که وی پس از وضع حمل فرزند خود، به سوی نخل خشکیدهای کهدر کنارش بود دست دراز کرد و به ناگاه بر درخت خشک رطب تازه رویید و بر زمین افتاد تا آن بزرگوار از آنتناول کند!
در ادامه بررسی آیات نازله پیرامون جناب مریم، با چندین منزلت و مقام برای این بانو مواجه میشویم کهبیتردید از مقامات انبیاء و اوصیاء به شمار میآید و از این رو شایستة تأمّل و دقّت افزون میباشد. نخستین آنهاگفتگوی ملائکه و پیام آوردن آنان برای وی و ارتباط وحیانی آن بزرگوار با حضرت باری تعالی است.
خداوند در قرآن کریم میفرماید:
«و ما کانَ لِبَشرٍ أن یُکلِّمه اللهُ إلاّ وَحیاً أو مِن وَراءِ حِجابٍ أو یُرسِل رَسولاً»(9)
هیچ بشری را توان آن نیست که خداوند با او سخن گوید مگر از رهگذر وحی یا از پس حجابییا با فرستادن سفیری؛
به گواهی آیات قرآن، حضرت مریم به دو طریق از سه مورد ذکر شده در آیة فوق، مورد عنایت ربّانی قرارگرفته است. نخستین بار قبل از بارداری و ولادت حضرت عیسی میباشد که جمعی از فرشتگان نزد وی آمده،گفتند:
«اِذ قالَت المَلائکةُ ی''ا مَریَمُ اِنَّ اللهَ اِصطَفاکِ و طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی'' نِساءِ العالَمین * یا مَریمُاقنُتی لِرَبِّکِ وَ اسجُدی وَ ارکَعی مَع الرّاکِعین».(10)
هنگامی که فرشتگان گفتند: ای مریم! به راستی که خداوند تو را برگزیده و پاک گردانیده و برزنان عالَم برتری بخشیده است. ای مریم! فرمانبردار پروردگارت باش و سجده کن و به همراهرکوع کنندگان (نماز گزاران) رکوع کن.
مرتبة دیگری که باز فرشتگان حامل بشارت الهی برای اویند، زمانی است که او را به فرزندش مسیح مژدهمیدهند و میگویند:
«اِذ قالَت المَلائکةُ یا مَریمُ إِنَّ اللهَ یُبَشِّرُکِ بکلمةٍ مِنه اسمُه المَسیحُ عیسی بنُ مریم وَجیهاًفِی الدّنیا و الا´خِرَة و مِن المُقَرّبین».(11)
آنگاه که ملائکه گفتند: ای مریم! خداوند تو را به کلمهای از جانب خود که نام او مسیح عیسیپسر مریم است بشارت میدهد و او در دنیا و آخرت عزّتمند بوده و از مقرّبین خواهد بود.
از طرف دیگر هنگامی که خداوند متعال اراده فرمود حضرت عیسی را بیافریند و جناب مریم را حامل اوگردانَد، پیک وحی و رسول خاص خود جبرئیل را به نزد او فرستاد تا این پیغام را به وی ابلاغ نماید. این ماجرابه تفصیل در آیات 16 ـ 21 سوره مریم ذکر شده است.
قرآن کریم همچنین از تکلّم پروردگار سبحان با مریم سخن گفته که بسیار با اهّمیّت جلوه میکند. در اینموضع خداوند ابتدائاً میفرماید :
«اِذْ قالَت المَلائِکةُ یا مَریمُ إنَّ اللهَ یُبَشّرُکِ بِکَلمةٍ منه اسمُه المسیحُ ....»
سپس در ادامه از عرض حال مریم به پیشگاه خداوند ذکر میکند و میگوید :
«قالَت رَبِّ أنّی'' یکُونُ لی وَلَدٌ وَ لم یَمسَسنی بَشرٌ قالَ کَذ''لِک اللهُ یَخلقُ ما یَشاء ...»
مریم گفت: پروردگارا ! چگونه من فرزندی خواهم داشت در حالی که هیچ انسانی با من ارتباطنداشته است ؟! خداوند فرمود : اینچنین است که خداوند آنچه را اراده کند میآفریند.
دقت به این نکته لازم است که پس از آنکه ملائکه به حضرت مریم ولادت عیسی را بشارت میدهند، اوخدای متعال را مخاطب خود قرار داده در مورد چگونگی این بشارت پرسش میکند، اما پاسخ او از جانبفرشتگان داده نمیشود، بلکه بدون آنکه نامی از گوینده و یادی از ملائکه و حتی جبرئیل در میان باشد، تعلّقاراده الهی به او اعلام میشود.
بیتردید این شیوه از سخن گفتن در مرتبهای فوق نزول ملائکه قرار دارد، زیرا در آیة شریفه سوره شوری کهاندکی قبل ذکر شد و در آن خداوند راههای تکلم خود را با بندگانش بیان فرموده، وحیْ مقدم بر فرستادن رسولو ملائکه آمده بود!(12)
همچنین شکّی نیست که این شیوه، به انبیاء و اوصیاء و حجتهای برگزیده الهی اختصاص دارد و از آنجا کهحضرت مریم از جمله انبیاء و اوصیاء ایشان نمیباشد، این نوع از ارتباط با حضرت باری تعالی علاوه بر علوّمقام و شأن آن بانو نشان از حجّیّت وی از جانب خدای متعال نیز دارد.
پر واضح است که منصب حجّیّت از جانب پروردگار، خود مقامی عظیم است که به غیر از استنباط واستدلال به شواهد مذکور، از کلمات نورانی دیگر قرآن نیز میتوان بدان استناد کرد. از جمله این کلمات، آیةشریفة ذیل است که میفرماید:
«وَ جَعلنا ابنَ مَریم و أُمَّهُ آیةً».(13)
ما فرزند مریم و مادرش را آیهای قرار دادیم.
در تفسیر شریف البرهان از حضرت صادق (ع) نقل شده که در توضیح مفهوم «آیه» فرمودهاند: یعنی ایشانرا حجت قرار دادیم.(14)
در آیه شریفه فوق، حجّیّت حضرت مریم در کنار حجّیّت فرزندش عیسی مسیح بیان شده است و البته ازنظر زمانی یقیناً حجّیّت حضرت مریم مقدّم بر حضرت عیسی میباشد، زیرا قبل از ولادت مسیح، ملائکه وجبرئیل بر جناب مریم نازل شدهاند و آن بانو ارتباط وحیانی با خداوند داشته است.
علاوه بر موضوع تقدم زمانی که ذکر گردید، حضرت مریم، بر نبوت فرزندش عیسی نیز حجّت بوده است،زیرا بارداری این مخدّره بدون آنکه همسری گزیده باشد، خود اولین معجزه بر رسالت مسیح از جانب خداوندبود و ایشان با پذیرفتن این مسؤولیت سخت و سنگین، نخستین حجّت و یکی از ارکان نبوت حضرت عیسیگردید و بدین ترتیب در موهبتهای ربّانی و نعم الهی که پروردگار متعال بر پیامبر اولوالعزم خود عیسی عنایتمیفرمود، مشارکت جست، آنچنان که قرآن نیز بدان اشاره نموده و فرموده است :
«اِذ قالَ اللهُ یا عِیسی بنَ مریم اُذکُر نِعمَتی عَلیکِ و علی والدتک ...»(15)
آن هنگام که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خودت و بر مادرت بیاد آر ...
و این گونه اشتراک ممکن نیست، مگر در سایة تقربی یکسان با پیامبر خدا و رسول برگزیدة او حضرتعیسی علی نبینا و آله و علیه السلام.
از آنچه گفته شد، میتوانیم کمالات حضرت مریم (ع) را بر مبنای آموزههای وحیانی به شرح ذیل فهرستنمائیم:
1 ـ در قرآن کریم بارها از آن بانو همراه با انبیاء عظیم الشأن پروردگار ـ به جز خاتم الانبیاء ـ یاد شده است.
2 ـ او برگزیده الهی بوده است.
3 ـ بهرهمند از تربیت و پرورش الهی بوده است.
4 ـ درجات بالایی از طهارت و عصمت را دارا بوده است.
5 ـ صاحب اعجاز و کرامت الهی بوده است.
6 ـ ملائک با او هم سخن میشدهاند.
7 ـ جبرئیل بر او فرود آمده و به او بشارت داده است.
8 ـ ارتباطی وحیانی با پروردگار متعال داشته است.
9 ـ از منزلت حجّیّت بر خلق، برخوردار بوده است.
10 ـ معجزه و بیّنة رسول خدا عیسی (ع) بوده است.
11 ـ اولین مبلّغ رسالت حضرت عیسی (ع) بوده است.
12 ـ شریک در نعمتهای پروردگار بر پیامبرش عیسی بوده است.
13 ـ در تقرب به درگاه حضرت باری تعالی همپای پیامبر عظیمالشأن او بوده است.
14 ـ سرور و سیده زنان زمان خویش بوده است.
اما مریم با این مقامات عظیم و این شؤون و منزلتهای کم نظیر و ممتاز مَثل چه کسی است؟!
چنانکه در ابتدا نقل نمودیم، خدای فرموده است :
«خداوند مریم دختر عمران را مَثَل زده است: وَ ضَربَ اللهُ مَثلاً لِلَّذینَ آمَنوا إمرَأةَ فِرعون ... وَمَریمَ ابْنَتَ عِمرانَ الَّتی ...»(16)
آری، این بانو با این همه عظمت و مقام مَثل کدام شخصیت آسمانی است ؟!
اینجاست که کلام نورانی وحی تجلّی پیدا میکند :
«وَ ما یَعلمُ تَأویلَه إلاّ الله و الراسخونَ فی العلم: (17) و تأویل آن (قرآن) را به جز خدا و راسخین درعلم نمیدانند».
و هنگامی که برای یافتن پاسخ پرسش خویش به راسخین در علم مراجعه میکنیم، مطلب را اینگونهمییابیم:
عن أبیعبدالله (ع) انه قال:
وَ مَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتی اَحْصَنَتْ فَرْجَها مَثلاً ضَرَبهُ اللهُ لِفاطِمة (س)(18)
از حضرت صادق (ع) نقل شده که فرمودهاند :
مریم دختر عمران که دامان خویش را حفظ کرد، مثلی است که خداوند برای فاطمه (س) بیانفرموده است.
این روایت تنها نمونهای است از سخنان بسیاری که ائمه معصومین (ع) ضمن آن مقامات جناب مریم راتمثیلی برای مقامات عظیم حضرت صدیقه کبری صلوات الله علیها دانستهاند.
در اینجا توجه به یک نکتة دقیق لغوی لازم و ضروری مینماید و آن فرق بین مِثل و مَثَل است. اهل لغتاین گونه گفتهاند که مِثلِ یک شیء، شیئی است که در تمام خصوصیات و صفات کاملاً مانند و شبیه شییءنخست باشد. از این رو قرآن در توصیف خداوند متعال میفرماید :
«لَیسَ کَمِثله شیءٌ: هیچ شیئی مِثل خداوند نیست».
اما مَثَلِ یک شییء، شیئی است که برخی صفات و خصوصیات او را در سطحی پایینتر دارا باشد، نه تمامصفات و نه هر صفتی را به صورت کامل آن.(19)
بر این اساس آنچه از مقامات که برای جناب مریم در قرآن کریم نقل شده تنها نمونهای از دریای عظیم وجودصدیقه کبری (س) است، تا بدین وسیله اهل ایمان، اندک دسترسی به بعضی کرانههای آن کمالات بیکرانبیابند.
اما وادی مقامات حضرت صدیقه کبری (س) طور حقیقی است که جز حجّت خدا کسی را گام زدن در آننشاید و جز کلام ربّانی سخنی را در آن نباید! عظمت و هیبت این عرصه چنان است که زبان در توصیف آن بهلکنت گراید و قلم به تعظیم سر بشکند، و سیمرغی باید تا بتواند در آن فضا بال و پر گشاید!
در پایان این مقاله، شواهدی از کمالات آن حبیبة خدا را از بیان پیشوایان معصوم (ع)به خواننده ارجمندتقدیم میدارد. باشد که زنگار قلب تیره به روشنای معرفت فاطمی (س) زدوده گردد:
1 ـ مُفضَّل گوید به حضرت صادق (ع) عرض کردم :
أَخبِرنی عَن قولِ رَسولِ الله فی فاطمةَ: اَنَّها سَیدةُ نِساءِ العالمینَ، أَهِیَ سیدةُ نساءِ عالَمِها؟
فَقال: تِلکَ مَریَمُ کانَتْ سیدةَ نساءِ عالَمِها، و فاطمةُ سیدةُ نساءِ العالمینَ مِنَ الاوَّلینَ و الا´خِرینَ.(20)
بر مبنای کلام فوق روایتگر حدیث از امام (ع) خواسته تا درباره این سخن رسول خدا در توصیف فاطمه(س) توضیح فرماید که: او سرور زنان اهل عالم است، آیا مقصود این است که آن گرامی سرور زنان زمانخودش بوده؟
حضرت فرمود: آن مریم است که سرور زنان زمان خود بوده، امّا فاطمه سرور زنان عالم از اولین و آخرینمیباشد.
2 ـ محمد بن سنان گوید: در نزد حضرت هادی (ع) بودم و اختلاف شیعیان را در مورد ائمه (ع) یادآور شدم.حضرت فرمود:
خداوند تبارک و تعالی یگانه و یکتا بود. پس محمد و علی و فاطمه را خلق فرمود و هزارروزگار آنان را نگه داشت.
سپس اشیاء را آفرید و آن گرامیان را بر آفرینش خود گواه قرار داد و اطاعت ایشان را بر تمامیآفریدگان لازم گردانید و امور خلق را به آن برگزیدگان واگذار فرمود، پس ایشان هر چه رابخواهند حلال و یا حرام میکنند و البته جز خواست خدا نمیخواهند.
سپس امام (ع) فرمود : این دیانتی است که هر کس از آن قدم پیش گذارد، گمراه و هرکس گامیبه عقب نهد، کافر و آن کس که همراه آن باشد، به حقیقت رسیده است.(21)
3 ـ از حضرت باقر (ع) نقل شده که فرمودهاند :
لَقَد کانَت (فاطمة) (س) مَفروضَةَ الطّاعة علی جَمیعِ مَن خَلَقَ الله مِنَ الجِنّ و الاءنسِ و الطَیر والوحوش وَ الانبیاءِ وَ المَلائکة.
اطاعت فاطمه (س) بر تمامی آفریدگانِ خدا از جنیان و آدمیان و پرندگان و حیوانات وپیامبران و فرشتگان فرض و لازم گشته است.
1- سوه نور، آیه 34.
2- اللوامع النورانیه ، سید هاشم بحرانی ،ص 7.
3- سوره ابراهیم ، آیه 18.
4- سوره جمعه ، آیه 5 .
5- سوره بقره ، آیه 261.
6- سوره واقعه ،آیه 23.
7- سوره تحریم ،آیات 11 و 12.
8- سوره آل عمران ،آیات 35 به بعد.
9- سوره شوری ،آیه 51.
10- سوره آل عمران ، آیات 42 و 43.
11- سوره آل عمران ،آیه 45.
12- البته ناگفته نماند که علماء برای وحی اقسامی را یادآور شدهاند که در این مختصر فرصت بررسی و تطبیق آن بر این موضوع نیست .
13- سوره مؤمنون ، آیه 50 .
14- البرهان ،سید هاشم بحرانی ،ج 3 ،ص 113.
15- سوره مائده ، آیه 110.
16- سوره تحریم ،آیه 11 و 12.
17- سوره آل عمران ، آیه 7.
18- تفسیر البرهان ،ج 4 ، ص 358.
19- مراجعه شود به فروق اللغه.
20- دلائل الامامه طبری ص 504 ، چاپ مؤسسه اعلمی بیروت .
21- مرآه العقول ج 5 ،ص 190.