تلک من انباء الغیب نوحیها الیک ما کنت تعلمها انت و لا قومک من قبل هذا(هود/40)
یادآوری گذشتهها و صحبت از وقایعی که اتفاق افتادهاند، با طبیعت آدمی آمیخته و میتوان گفت که قدمت این امر،به قدمت زندگی انسان در روی زمین است.از بررسی اخبار و اسنادی که دربارهء پیشینهء تاریخ نگاری وجود دارند،به دست میآید که نخستین گام در این باره،از وقتی برداشته شد که اقوام پیشین، بعضی از وقایع تاریخ را که بیشتر به زندگی پادشاهان مربوط میشد،روح لوحهای سنگی و گلی را ثبت کردند.1بحث در این زمینه از محدودهء تحقیق ما خارج است،لذا به ذکر نکات مهمی دربارهء فواید تاریخ در زندگی بشری بسنده میکنیم:
1.انسان از راه بررسی و تحقیق در تاریخ گذشتهء خویش و به دست آوردن اسرار پیروزیها و شکستهای آن،میتواند از نتایجی که از این راه کسب میکند در حرکت اجتماعی خود به منظور رسیدن به موفقیتهای تاریخی بهرهگیرد.زیرا گذشته، چراغ راه آینده و شکستها و موفقیتهای گذشتگان،مایهء عبرت آیندگان است.
2.اندیشه در فراز و نشیبهای تاریخ،میتوانند انسان را در طریق خود سازی و تکامل روحی کمک کند و به قول مورخ مصری،«اگر تاریخ جز تذکار همین نکته که دنیا بقایی ندارد و در آن هیچ چیز چنان که هست نمیماند،فایدهء دیگری نمی داشت،همین فایده برای آن بسنده بود.»
3.بررسی تارخ بشری از نظرگاه قرآن،قوانین حاکم بر تاریخ را به دست میدهد و ما را که مراث دار تجربههای ارزشمندی از تاریخ بشری هستیم،با رمز اصلی پیدایش و مرگ تمدنها آ شنا میسازد و در نتیجه«از آنچه شده است»،«به سوی آنچه باید شد»ره میگشاید.
4.یکی دیگر از هنرنماییهای بزرگ تاریخ،این است که مسائل فکری و عقلانی را در لباس محسوس نشان میدهد؛همان آب حیاتی است که میتواند به انسان عمر طولانی دهد.
5.تاریخ منبع مهمی برای کشف قوانین حاکم بر جامعهء بشری است.لذا تمام علما،اقوام،ملل و فرقههای اسلامی به تاریخ نیازمندند:مورخ،برای احاطه بر حوادث و احوال اقوام پیشین و ثبت آنها به تاریخ نیاز دارد.اخلاقی،برای شناخت ملکات پسندیده و اخلاق و ملکات زشت سیاسی،به کاوش تاریخ میپردازد تا به راز تقدم و تعالی ملل گذشته و یا انحطاط آنها پیببرد.مفسر هم از تاریخ بینیاز نیست.او در مورد هر یک از آیات کریمه که مشعر بر وقایع گذشتگان است و به اقتضای پارهای احکام یا اشتمال آنها به پند و موعظه بیان شدهاند،و همچنین،دربارهء آیات دیگری که درشؤون خاصه نازل شدهاند،به تاریخ مراجعه و بررسی خود را کامل میکند.2 علی(ع)میفرماید:«...و حذرو اما نزل با لا مم قبلکم من المثلات بسوء الافعال و ذمیم الاعمال فتذکر فی الخیر و الشر احوالهم واحذرو ان تکونو امثالم...»3
بدون شک تاریخها و داستانهای قرآنی برپایهء حکمت و مصلحت خاصی است.قصص قرآن در عین اختصار و ایجاز،به نکات تاریخی بهطور دقیق اشاره میکنند و ضمن آنها نتایج مفید اعتقادی و اخلاقی را ارائه میدهند. قسمت مهمی از مباحث تربیتی و مواعظ و اندرزهای قرآن و بشارتها و انذارها و امیدهای قرآن،در قالب مسائل تاریخی بیان شده است.
اکنون لازم است نگاهی گذرا به هدفهای تاریخ و قصص قرآن کریم بیفکنیم:
(لقد کان فی قصصم عبرة لاولی الباب)
یکی از مهمترین هدفهای خداوند در بیان قصه و تاریخ گذشتگان،عبرت گرفتن از تاریخ گذشتگان است؛تاریخی که پیراسته از هرگونه غلو و خطایی باشد.معنای لغوی این واژه عبور و گذشتن است.از همین روی به اشک نیز(عبره)گفته میشود؛ زیرا از چشم میگذرد و به روی گونه میافتد.راغب میگوید: «الاعتبار و العبره باالحاله التی یوصل بها من معرفه المشاهد الی ما لیس بمشاهد.»4
2.خداوند با نزول آیاتی که مشتمل بر تاریخ و حوادث گذشتگان به خصوص تاریخ انبیا و قصص رسولان است،پیامبر را دلداری و تسلی میداد.
لقد کذبت رسل من قبلک فصبروا علی ما کذبوا و اوذوا حتی اتاهم نصرنا و لا مبدل لکلمات الله و لقد جاءک من نباء المرسلین»
(انبیاء/34)
با بیان این موضوع،خداوند نشان میدهد که در نهایت کار، پیامبرانش را پیروز و دروغگویان را نابود میسازد تا محمد(ص) را ثابت قدمتر کند.
«و کان من اغراض القصه بیان ان الله ینصر انبیاءه فی النهایه و یهلک المنکرین و ذلک تثبتا لمحمد...» 6
پروردگار د دلجویی از مؤمنان که تنها به جرم ایمان شاهد شکنجهها و آوارگیها و مانند اینها بودند،از داستانهای امتهای پیشین حکایت میکند تا مؤمنان بدانند،آن ملتها نیز طعم انواع شکنجهها و آوارگیها را چشیدند،اما در ایمان و عقیدهشان پایدار ماندند.سپس از پایان کار پرهیزکاران به مؤمنان خبر میدهد که چگونه خداوند آنان را در این جهان پیروز کرد.به همین دلیل،به طو مکرر از داستان موسی و فرعون سخن میگوید که بدترین انواع شکنجهها را برای اذیت موسی اعمال میگردند و فرزندان خرد سال را سر میبریدند و...اما خداوند بر آنان منت نهاد و از چنگال فرعونیان رهایشان ساخت.7
قرآن هیج حادثهء تاریخی را بیجهت و یا از روی اعمال قدرت و لزوم تسلیم در برابر خداوند توجیه نمیکند،بلکه بر عکس عقل بشر را هشدار میدهد که در این باره سنن و قوانینی حاکم هستند و برای اینکه انسان بتواند بر سرنوشت خود حاکم شود،لازم است این سنن و قوانین را بشناسد.
این مطلب مهم،زمینهای برای آگاهی و هشیاری اندیشهء بشر نسبت به فهم و درک نقش عملی تاریخ در زندگی انسان فراهم ساخت،تا جایی که هشت قرن بعد از نزول قرآن،کوششهایی به این منظور به دست خود مسلملنان آغاز شد.8
خداوند گاهی اوقات قصص خود را«بلاغ»نام مینهد،
«هذا بلاغ للناس ان فی هذا بلاغا لقوم عابدین»
غرض قرآن در این راستا(بیان تاریخ و قصص»،اثبات یگانگی خدا و نشان دادن وحدت پیامبران و راه دعوت واحد و فرجام واحد نیز،عکس العمل واحد تکذیبکنندگان ادیان است.هدف از داستان گویی در قرآن،ارائهء هدفهای عالی دینی است.آنچه اهمیت دارد،درس عبرت است از یک داستان یا از بخشهایی از آن9.در این جا مجال بحث گسترده در این باب نداریم،برای بحث و بررسی گسترده در این زمینه،میتوان به کتاب سودمند«الفن القصصی فی القرآن الکریم»مراجعه کرد.10 اما در پایان این کلامـ در این مبحث،لازم میدانم چند مورد از ویژگیهای مهم تاریخی قرآنی را نسبت به سایر تاریخها و قصص گذشتگان یادآور شوم:
انتظار اینکه همهء رویدادها و حوادص تاریخی بهطور مشروح در قرآن ذکر شده باشد،توقع بیجایی است،چرا که قرآن یک کتاب تاریخی نیست،بلکه کتابی است که از هر چیز در طریق وصول به هدفهای تربیتی خود استفاده میکند.طبیعی است که تاریخ نیز به عنوان یک وسیلهء خوب مورد توجه قرآن قرار گرفته باشد و از آن به عنوان ابزاری برای رسیدن به آن هدفها بهره گیرد. قرآن کریم ابزارهایی را در تحقیق و تفحص تاریخ مطرح میسازد که راه هرگونه افسانه و تخیل را بر آدمی میبندند؛ابزارهایی چون عقل علم تفکر و خرد.
مثلا در مورد به کارگیری تعقل،قرآن پس از ذکر تاریخ قوم لوط و در آغاز تاریخ قوم«مدین»چنین میگوید:
«ولقد ترکنا منها آیه بینه لقوم یعقلون»
(عنکبوت/35)و گاه پس از ذکر وقایع تاریخ چنین میگوید:
«ان فی ذلک لایة لقوم یعلمون»
(نمل/ 52).
ویژگی دیگر،«اصالت اسوهها»ست و این یکی از روشهای دیگر قرآن در تبیین و تدوین تاریخ است.روش قرآن در تأیید چهرهها و یا تکذیب آنها،عبرت آموز و هدایت بخش است.
ویژگی دیگر تاریخ و قصص قرآن این است که،تاریخ قرآن مرده،خاموش و ساکت نیست.مثلا در تاریخ قرآن،اصلی به نام هجرت مییابیم که غور و تفحص در آن،شناخت میدهد، راه و روش میآموزد و الهام میبخشد.
تاریخ در قرآن،سراسر مبارزه است و تاریخ بیموضع نیست،راکد و خنثی نیست،خیال پردازی خیال پردازان نیست، تاریخ است همه رزم،کارزار،احتجاج و بالاخره تحمل رنجها در راه حق.
از جمله ویژگیهای مهمتاریخ قرآن،اصل عدالت است. وجود عدالت در تاریخ قرآن خود میتواند نمود دیگری از امتیازات بررسی تاریخ بشری از نظرگاه قرآن، قوانین حاکم بر تاریخ را به دست میدهد و ما را که میراث دار تجربههای ارزشمندی از تاریخ بشری هستیم،با رمز اصلی پیدایش و مرگ تمدنها آشنا میسازد و در نتیجه «از آنچه شده است»،به سوی آنچه باید شد»ره میگشاید
تاریخی آن باشد.همه در تاریخ یکسانند؛هر کس با هر رنگ یا هر جنس باشد،تحقق آرمانها و هدفها در گروه اعمال زنان و مردان است،هر جا سخن از آدم است،نام زوجهاش مذکور است.11
بدین سان همان طوری که بهطور فشرده عرض شد،روش و شیوهء هدفهای تاریخ و قصص قرآن استثنایی و اختصاصی است.
(*).دبیر،استان یزد.
(1).بینش تاریخی قرآن.یعقوب جعفری.دفتر نشر و فرهنگ اسلامی.چاپ دوم.1368.ص19.
(2).برای اطلاعات بیشتر در زمینهء تاریخ بنگرید به: الف)پیام قرآن.آیت الله مکارم شیرازی.انتشارات نسل جوان قم.چاپ اول. 1372.ج8.ص198. ب)بینش تاریخی قرآن.ص11.
ج)قصه در قرآن.رسانهء فوق لیسانس ناصر شمس.استاد راهنما محمد باقر بهبودی.دانشگاه تذبیت مدرس.72.ص31.
(3).نهج البلاغه.خطیهء234.
(4).مفردات.ص320.
(5).تاریخ الوب.دکتر فیلیپ حتی.ج1.ص172.به نقل از:روح الدین الاسلامی.عفیف الفتاح طبار.دار العلم للملابین.بیروت.چاپ27. 1988.ص46.
(6).التصویر الغنی فی القرآن.سید قطب.دار الشروق.(تاریخ و نوبت چاپ ندارد).ص122.
(7).قصه در قرآن.ص76.
(8).السنن التاریخه فی القرآن سید محمد باقر صدر.دار التعاریف للمطبوعات. 1409.ص 52.
(9).التصویر الفنی فی القرآن.ص711 و نیز بنگردبه:القصه القرآنیه.دکتر وهبه ذهلی.دارالخیر.بیروت.چاپ اول.1413.صفحات 15-23.
(10).الفن القصصی فی القرآن الکریم.دکتر محمد خلف اللّه.مکتبه الانجوا المصر به.چاپ چهارم.1972.ص203-225.و نیز بنگرید به: مع قصص السابین.دکتر عبد الفتاح خالدی و...فی القرآن دار الحکم. دمشق.چاپ اول.1409.ص17.
(11).بنگرید به تاریخ در قرآن.دکتر عزت اللّه رادمنش.انتشارات آستان قدس.چاپ اول.سال1368.ص26،77،97،101،105.و نیز پژوهشی در شیوههای اعجاز قرآن.حسن عرفان.دار القرآن کریم.چاپ اول. 1369.ص106.