ری در قرن پنجم و ششم ق عطفی در تاریخ تشیع و نمونه ای مثال زدنی از تعصب مذهبی بود که مذاهب گوناگون فکری در تاریخ بشر از خود نشان داده اند.
مذاهب مختلف اسلامی جنگ قلمی تمام عیار به راه انداختند. جنگ زبانی و قلمی پدیده مسلط فرهنگی ری در قرن پنجم و ششم هجری است.
فضایی آکنده از کینه توزی و خشم بین پیروان مذاهب در صحنه سیاسی ری حاکم بود و قدرت طلبان سلجوقی (تأمین کننده منافع تسنن و حامیان خلافت عباسی) نهایت استفاده را از این وضع می بردند.
گروه های مختلفی در ری زندگی می کردند, این گروه ها در همه دوره ها علیه یکدیگر نزدِ والیان سعایت می کردند و به نوعی به سلاطین و امرا تقرب می جستند. ابوالفتوح نیز گاهی مورد حسد و سعایت این گونه افراد نزد والی ری قرار می گرفت.
قدرت سیاسی امامیه با اشغال ایران به دست سلجوقیان در ابتدا به حداقل خود رسیده بود, وزرایی که متهم به تشیع بودند به قتل رسیدند, از جمله مجدالملک قمی وزیر ملکشاه سلجوقی در 429ق به قتل رسید, اما اوضاع شیعه در اواسط قرن ششم در حکومت سلجوقیان فرق کرد, نقض می نویسد: اکنون (نیمه سده ششم) همه خدایان ترکند و حاجب و دربان و مطیعی و حراس رافضی اند.
ابوالفتوح چهره ای شناخته شده در عصر خود و در محافل سیاسی و علمی به ویژه در میان مردم از مقبولیت و شهرت تام و مجالس وعظ او از شلوغ ترین مجالس در ری بوده است. یادکرد شاگردانش و محققان از وی به فقیه محدث, واعظ و دانشمند و مفسر و استاد نثر فارسی دری نشانِ عظمت و بزرگی وی می باشد.
ابوالفتوح از اولاد نافع بن بدیل بن ورقاء1 خزاعی (صحابی معروف رسول خدا), مفسر و متکلم شیعی قرن ششم است که در 480ق تولد یافت و در 582 از دنیا رفت و قبر او کنار ضریح2 حضرت عبدالعظیم از قرن ها پیش مد توجه مردم بوده است. مهمترین اثر ابوالفتوح, تفسیر فارسی روض الجنان و رَوح الجنان است که آینه آرا و افکار زمان اوست. حُسنیه3 و رساله تبصرة4 العوام فی الملل والنحل5 از دیگر آثار منسوب به اوست.
تولید انبوه نوشته های کلامی و ردیه های فرق علیه یکدیگر که در غالب تفسیر و کتب رجالی و حدیثی و… عرضه می شد جریان فرهنگی مسلط در ری قرن پنجم و ششم ق بود. این میان ابوالفتوح در نبرد سرنوشت ساز تسنن و تشیع در ری شرکت جست و با نگارش روض الجنان و روح الجنان6 نقشی اساسی در جاودانگی اندیشه های شیعه امامی در ری ایفا کرد. رازی قزوینی که از پیشگامان مبارزه تشیع و تسنن در ری است از تفسیر ابوالفتوح با افتخار یاد کرده است.7
مهمترین موضوع مطرح در آثار این عصر, مسأله امامت و ولایت و جانشینی و نزاع معتزله و اشاعره است. از جمله مهمترین آثار این عصر, کتاب نقض است8 که حاکی از مقاومت و پایمردی شیعه در برابر حاکمان ری می باشد. شیعیان با تلاش های گسترده فرهنگی از جمله برپایی ده ها مدرسه و مرکز علمی و کتابخانه و مساجد آباد و زیارتگاه ها و مجالس مناظره با علمای اهل سنت و اشاعره, زمینه های استقرار نهایی شیعه امامی در ری را فراهم ساختند.
تأویل آیات قرآن به علی(ع) و ائمه شیعه جایگاه تاریخی عمیقی در تمدن اسلامی دارد. نخستین کارها در مکتب حدیثی کوفه9 و قم و اصفهان پدید آمد. از معتبرترین اینها کار حافظ ابی نعیم اصفهانی (م420هـ) در مکتب اصفهان است. او در النور المشتعل من کتاب ما نزل من القرآن فی علی علیه السلام آیات مؤوّل به امام علی(ع) را ذکر کرده است.10 ابزار مبارزه تشیع و تسنن در طی قرون به ویژه در عصر ابوالفتوح (تأویل) بود. تسنن آیات قرآن را برای اثبات امامت شیخین تأویل می کرد و تشیع نیز آیات قرآن را جهت اثبات ولایت و امامت ائمه شیعه تأویل می نمود. این گونه استفاده از قرآن این سؤال اساسی را در محافل فکری آن عصر مطرح می ساخت که چه کسی حق تأویل دارد: فقیه, فیلسوف و….
ابوالفتوح در پاسخ تأویل را خاص ائمه شیعه که علمشان علم شهودی و لدنی است دانسته است. این گونه ارتباط نزدیک بین تأویل و شهود و رسوخ در علم از قرن دوم هجری همواره مورد تأکید رهبران و متفکران شیعه امامی بوده است. وجه اهمیت تأویل گرایی ابوالفتوح, استناد تفسیر او به برخی تفاسیر قرون چهارم و پنجم ق اهل سنت11 (مانند تفاسیر طبری, بلخی, حُیائی, ابوبکر اصم, رمانی, ثعلبی شافعی و زمخشری و…) است. ابوالفتوح در تعریف تأویل می گوید: تأویل, کشف معنای آیات متشابهات و دیگر وجوه و احتمالات را گویند.
وی در آیه (ولا یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم) راسخان علم را اهل بیت می داند, کسانی که علمشان را با میانجی رسول(ص) و جبرئیل و لوح محفوظ از خدا گرفته اند. چنان که می بینیم تأویل گرایی ابوالفتوح در مورد ائمه شیعه را می توان نوعی تأویل گرایی ای تلقی کرد که مفسر بین تأویل و تفسیر12 فرقی نگذاشته است. در حقیقت کار ابوالفتوح و معاصران او به نوعی کاربرد تأویل به جهت تدبیر امر شیعه در مبارزه و رقابت با تسنن13 بوده است و این معنا با آنچه سیوطی در کتاب أتقان در ذیل کلمه تأویل گفته است همخوانی دارد; سیوطی تأویل را از (ایاله) به معنای سیاست دانسته است14 یعنی تأویل کننده کلام آن را تدبیر کرده معنای آن را در جای خودش قرار داده است.
تفسیر ابوالفتوح در حوزه جنگ فرقه ای حاکی از سرانجام پیروزمندانه تشیع قمی در ری است. این تشیع در آثار علمای قم در نیمه دومِ قرن سوم ق15 ظهور کرد و تا قرن پنجم ق به ری منتقل شد و با استقبال گسترده علمای شیعه مواجه گردید و در آثار صدوق و کلینی و ابوالفتوح رازی منعکس شد.
ابعاد خاص تشیع قمی در موارد متعددی به ویژه در تأویل آیات قرآن به اخبار ائمه(ع) در تفسیر ابوالفتوح نمایان است. یکی از ویژگی های کلی و اساسی تشیع قمی مبارزه و سازش ناپذیری با تسنن و نقض مبانی تسنن بود.16 پس ابوالفتوح پرچمدار مبارزه با تسنن و دفاع از مبانی مذهب تشیع در ری قرن ششم ق بوده است.
حفظ زبان فارسی در کنار زبان عربی و نوشتن به آن از ویژگی های رایج در بین شیعیان قمی بود. تاریخ قم از آثار قرن چهارم ق از 130 شاعر قمی17 یاد کرده که به دو زبان فارسی و عربی می سروده اند. دعویدار قمی18 (معاصر ابوالفتوح) دیوانی19 با دو زبان فارسی و عربی سرود. صاحب بن عبّاد از بزرگان ری پیش از حاکمیت سلجوقیان, دیوانی به دو زبان فارسی و عربی سرود.
نوشتن تفسیر به زبان فارسی حاکی از نوعی نگرش خاص شیعی و به نوعی مخالفت با گرایش عمومی مفسران به زبان عربی و به ویژه مقابله با تفاسیر اهل سنت بود که بیشتر به زبان عربی تمایل داشتند. با این وصف از زبان فارسی می توان به زبان تشیع نام برد; این واقعیت در ری و قم بیش از هر جا خود را نشان داد.
در این نوشته با بررسی موارد زیر با چهره ای که ابوالفتوح از تشیع ارائه داده, آشنا می شویم:
1. بررسی چند مورد از دیدگاه های خاص فقه امامی که در تفسیر ابوالفتوح در چارچوب روایات اهل بیت آمده است.
2. یکی از ویژگی های بارز تفسیر ابوالفتوح دفاع از مبانی کلامی تشیع است. در این زمینه معرفی اهل بیت مأموریتِ اصلی این تفسیر است.
تعصب به ائمه شیعه امامی و تأویل آیات قرآن به روایات آنها در سراسر این تفسیر به چشم می خورد. برخی از محققان خاورشناس معاصر به جایگاه تاریخی این شیوه اشاره کرده اند, آدام متز می نویسد: (تنها خصوصیت تازه تشیع قرن چهارم برگرداندن همه اخبار و آثار به علی و خاندان اوست که با عکس العمل تند علمای سنی20 مواجه شد). این شیوه تشیع قمی است که نمونه ای از آن در تفسیر قمی21 منعکس شده است.
تفسیر عیاشی22 معاصر تفسیر قمی نیز به همین منوال نگارش یافته است. در حقیقت این نزاع طی چند قرن (3ـ6ق) درخور پیگیری است. در این قرون جنگ اصلی بر سر تأویل است. قرن ششم, قرن این گونه منازعات بود که برخی از آنها در حضور سلاطین سلجوقی و امرای آنها در ری صورت می گرفت.
کتاب بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض (نقض) از جمله منابع قرن ششم است که آیینه تمام نمای منازعات این قرن می باشد. این کتاب, پاسخ به اعتراضاتی23 است که اهل تسنن در پیرامون تشیع ایراد24 می کردند. بخشی از اعتراضات تسنن که در کتاب نقش آمده, به تأویل آیات قرآن به دوازده امام شیعه برمی گردد. رازی قزوینی نیز تأویل آیات قرآن به ابوبکر و عمر و عثمان و صحابه را رد کرده و نادرست شمرده است.25
شیوع نزاع تسنن و تشیع به حدی بود که این گونه منازعات در برخی از متون ادبی به ویژه آثار عبید زاکانی منعکس گردیده است. وی نمونه ای از موضوعات مورد اعتراض تسنن بر تشیع (حلیت وطی دبر مرأة) را به جهت وهن بر تشیع در مجموعه طنز خود آورده است; عبید26 این حکم فقهی را وجه مشخصه شیعه دانسته است. قول عبید مطابق با فضیحت27 پنجاه و سوم است که رازی در کتاب نقض به آن پاسخ گفته است.28 وی گفته موضع علما را در این نسبت به شیعه از موضع واقعی اهل بیت(ع) باید جدا نمود, اما ابوالفتوح ضمن ذکر مواضع علمای شیعه در این خصوص مواضعِ علما در اباحه و تحریم را مطابق با اخبار ائمه دانسته است.29 ابوالفتوح این حکم را در ذیل آیه 223 سوره بقره نقد و بررسی کرده و فتوا و دیدگاه علمای شیعه را ذکر نموده است.30 تفسیر قمی نیز متعرض این مسأله شده و به نسبت ناروای عامه در تأویل نادرست این آیه به تشیع اشاره کرده است.31
اما دیگر موضوعات فقهی ای که ابوالفتوح در حول و حوش آنها به دفاع از مذهب اهل بیت پرداخته عبارت است از:
آیه وضو از موارد مورد نزاع در طی قرون گذشته تا عصر ابوالفتوح بوده است. ریشه اختلاف فقهی شیعه و سنی به اعراب لفظ (وارجلکم) به نصب یا جر برمی گردد.32 اهل سنت بنابر اعراب نصب, شستن دو پا در وضو را متعین دانسته اند و علمای تشیع بنابر اعراب جر (ارجلکم) حکم به مسح دو پا در وضو داده اند, از جمله عیاشی در روایتی در ذیل آیه وضو, حکم به جر (ارجلکم) را نقل کرده است33 و شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه براساس روایات حفص جر را پذیرفته و حکم به مسح دو پا داده است.
ابوالفتوح دیدگاه خاص فقه امامی را در ذیل آیه وضو ذکر کرده و معتقد است قرائت به نصب و به جر هر دو مفید مسح می باشد.34
متعه نکاح از موارد اختلافی ای بود که در عصر ابوالفتوح در سطح گسترده ای مطرح شد.35 ابوالفتوح به گونه ای مفصل وارد بحث شده و از دیدگاه اهل بیت دفاع کرده است.
متعه از موارد اختلاف شیعه و سنی در عصر راشدین بود. بعد از عصر امام علی(ع) صحابه و تابعین در متعه اختلاف کردند, ابوالفتوح می نویسد: از اعلام مذهب امامیان یکی متعه است و مخالفان ایشان را به این طعن زنند.36
طعن به شیعه در مسأله متعه سابقه تاریخی دارد. طعن به ابن عباس اولین طعن به شیعه است. ابن عباس در بین مفسرین از قائلین به محکم بودن آیه متعه37 بود. ابوالفتوح در تفسیر خود پاسخ ابن عباس به طعن عبدالله بن زبیر را آورده است.
ابوالفتوح به اختلاف شیعه و سنی در محکم یا منسوخ بودن آیه نکاح اشاره کرده و سپس درباره محکم بودن آیه متعه به دیدگاه ائمه شیعه استناد می کند. در وقت نسخ و تحریم آن بعضی گفتند عام خیبر بود و بعضی دگر38 گفتند عام الفتح بود و در این معنا به اخباری مختلف و مضطرب استناد جستند و بعضی دیگر از علما گفتند که آیت محکم است و منسوخ نیست و این مذهب اهل بیت است و عبدالله عباس و عبدالله مسعود و سعید بن جبیر و اُبی کَعب. به گفته ابوالفتوح یکی از دلایل نسخ نشدن آیه متعه نکاح اجماع ائمه معصومین39 است. او روایاتی از ائمه معصومین در ذیل آیه متعه نکاح آورده که حاکی از اجتهاد عمر در مقابل نص محکم قرآن است.40
جمهور فقهای اهل سنت اعتقاد دارند که طلاق به لفظ ثلاث (سه بار در یک جلسه طلاق گفتن) حکم طلاق41 در سه جلسه را دارد. ابوالفتوح می نویسد: چون خدای تعالی به سه طلاق امر کرده گفتن سه بار در یک مجلس مشروع نیست.42 در مذهب اهل بیت به43 آیه سوره بقره در بطلان طلاق ثلاثاً در مجلس واحد استدلال شده است.44
البته مطابقِ مذهب اهل بیت(ع) از سایر مسائل طلاق45 و مسأله بلوغ46 و ارث47 و بسیاری مسائل فقهی سخن گفته است.
امامت از جمله اساسی ترین مباحث مطرح در تفسیر ابوالفتوح است. او در این خصوص تأویل واژه های اولی الامر, اهل بیت را مطابق مذهب اهل بیت آورده است. تلاش او در تفسیر قرآن صرف ارائه تصویری از تشیع براساس آیات قرآن است.
ابوالفتوح صفات اهل بیت را در تفسیر آورده است. اهل بیت مصداق صراط48 الذین انعمت علیهم, صالحین,49 وسیله توبه,50 مقیمین الصلاة,51 اولی الامر,52 معصوم53 و مودت54 و محبت55 آنها موجب شفاعت56 و تقرب به خدا57 و وسیله نجات58 است.
روایات درباره مقام معصومین در تفسیر ابوالفتوح به حدی است که از هر یک از آن ذوات مقدسه چهره مشخصی ترسیم شده است. در این نوشته مطالب روایی ای را که ابوالفتوح درباره فاطمه زهرا(ع) و مهدی(عج) و علی(ع) آورده بررسی می کنیم:
در ذیل آیه (اذ قالت الملائکة یا مریم ان اللّه اصطفیک و طهرک علی نساء العالمین) حضرت فاطمه را برگزیده زنان جهان دانسته است. این دیدگاه شیعه مورد توجه محققین مسیحی واقع شده, متز می نویسد: (شیعیان برای فاطمه(ع) همان خصوصیاتی را قائل شدند که مسیحیان برای مریم, از جمله فاطمه(ع) را مانند مریم بتول لقب داده و از پیغمبر(ص) روایت کرده اند بتول زنی است که هرگز خون نبیند و حائض نشود چه حیض از دختر پیغمبر ناپسند است).59
ابوالفتوح در ذیل آیه مزبور می نویسد: و اما برگزیده زنان جهان به اتفاق, فاطمه زهرا(ع) است برای آن که پاره اندام رسول(ص) است و آن که بعضی از رسول باشد برابر نبود با آن که بهری از عمران بود; رسول(ص) گفته است (فاطمة بضعة منی, من آذاها فقد آذانی).60
پیامبر(ص) فرمود: دختر من فاطمه سیده زنان عالم است از اولینان و آخرینان و او پاره من است و نور چشم من است و میوه دل من و جان من است و او را پاک کرد از حیض و استحاضه و نفاس.
محور اصلی نزاع تشیع و تسنن از قرن سوم تا قرن ششم مقام علی(ع) و برتری آن بر مقام شیخین بود. مشخصه اصلی تشیع, رفض61 خلافت ابوبکر و عمر و اعتقاد به غصبی بودن62 خلافتِ ایشان است, از این رو در متون تسنن از شیعیان به رافضی یاد کرده اند.63
پدیده رفض تفکری است که جوانه های آن در قرن اوّل ق زده شد و در طی قرن دوم و سوم64 توجه محافل تسنن را جلب کرد و در قرن چهارم تا ششم ق65 مهمترین مسأله نزاع شیعه و سنی بود.
مصداق فاروق اعظم و صدیق اکبر چه کسی است از موارد نزاع انگیز عصر ابوالفتوح بود. وی در تفسیر,66 روایتی از پیامبر آورده که از تقدم67 علی(ع) در ایمان و نماز و جهاد بر سایر امت حکایت دارد. در این روایت از علی(ع) با عنوان صدیق اکبر68 و فاروق اعظم و یکی از ثقلین و صاحب کرتین, جان پیامبر در آیه69 مباهله یاد شده است. علی مثل ذی القرنین است کسی که خورشید را برای او باز آوردند70 پس از آن که فرو شده بود و عبور از صراط71 با نور علی(ع) ممکن است.72 رسول را پرسیدند که امت تو در ظلمات قیامت چگونه از صراط می گذرند, گفت: امت بر صراط به نور علی گذرند و علی بر صراط به نور من گذرد و من به نور خدا می گذرم و نور امت از علی(ع) و نور علی از نور من و نور73 من از نور خدای تعالی و هر که به ما تولّی نکند او را نور نباشد که (ومن لم یجعل الله له نور فماله من نور…).
عصر ابوالفتوح74 شاهد نزاع بر سر تأویل آیات قرآن به علی(ع) در خصوص مفاهیم75 هاد, شاهد,76 ن و القلم,77 خیر الناس,78 زیتون,79 اولوالعلم80 و میزان حق81 بود.
در چارچوب همین تأویل, شیعه علی(ع) تنها فرقه ناجیه است و او کسی است که82 با تأویل قرآن می جنگید و صاحب منقبت رد شمس83 است و آیه والنجم84 اذ هوی و آیه55 سوره مائده85 و مائده86 و آیه43 سوره رعد درباره او نازل شده است.87
تأویل شیعه از آیات سوره والشمس و بلد و لیل مقبول منابع تسنن نیست و رازی قزوینی با ذکر اعتراض آنان به پاسخگویی پرداخته است.88 در تفسیر قمی89 تین به پیامبر و زیتون به علی(ع)90 و طور سینین به حسن و حسین و البلد الامین به سایر ائمه تأویل شده است, اما ابوالفتوح معترض چنین مسأله ای نشده است. البته از این موارد نمی توان معتدل بودن تشیع ابوالفتوح را نتیجه گرفت, چون موارد بسیاری را می توان یافت که در تفسیر قمی و تفسیر عیاشی آمده اما در تفسیر ابوالفتوح ذکر نشده است.
به هر حال ابوالفتوح با ذکر موارد اساسی تأویل شیعی, چهره تشیع قرن ششم را ترسیم کرده و در عین حال از چارچوب تأویل گرایی محض شیعی قرن سوم و چهارم هجری خارج نشده و بر آن شیوه وفادار باقی مانده و درستی آن را به اثبات رسانده است.
تأویل آیات قرآن به علی(ع) و خاندان او از مکتب حدیثی کوفه به مکتب حدیثی قم در تفسیر علی بن ابراهیم کوفی قمی منتقل شد و سپس در ری در کارهای صدوق و کلینی منعکس گردید و آثار آن در قرن ششم در کارهای ابوالفتوح نمایان شد91 و سرانجام بار دیگر شکل اولیه خود را در مکتب حدیثی حلّه در آثار علامه حلی در قرن هفتم, عصر پیروزی مطلق تشیع در ایران به دست آورد. علامه حلی در انوار التنزیل92 آیات مربوط به حضرت علی(ع) را در یک جا گرد آورده است.
تأویل آیات قرآن به امام مهدی(عج) همواره با اعتراض اهل تسنن رویارو بوده است. ابوالفتوح روایات متعدد درباره قائم آل محمد(ص) آورده است. دیدگاه وی در این خصوص, مورد قدح و انتقاد محافل سنی93 عصر خود بوده است. از نظر شیعه در تفسیر ابوالفتوح مهدی غیب جهان و خلیفه خدا بر روی زمین است و خروج او در قرآن وعده داده شده است.94
در ذیل آیه… سوره بقره95 می نویسد: در تفسیر اهل بیت(ع) مراد به غیب مهدی امت است که غایب از دیدار خلقان و موعود است در اخبار و قرآن. اما در اخبار بی شمار است, از جمله قوله ـ علیه السلام: (لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطوّل الله ذلک الیوم حتی یخرج رجل من اهل بیتی یواطی اسمه اسمی و کنیة کنیتی یملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت جوراً و ظلماً; گفت اگر از دنیا نماند الا یک روز خدای عزوجلّ آن روز را دراز گرداند تا مردی از فرزندان من بیاید نامش نام من و کنیتش کنیه من و زمین را پر از عدل کند, پس از آن که پر از جور باشد) و این صفات مجموع نیست الا در این شخص که این قوم گفتند در غیب است و به آخر زمان خروج کند… راوی خبر گوید یک روز رسول خدا صحابه را گفت: می دانید از مؤمنان فاضل تر کیست. گفتند: یا رسول الله کیست. ایشان گفت: جماعتی که پس از من باشند تا به آخر زمان مرا ندیده و سخن من ناشنیده و معجزان من نادیده ورقی معلق بینند و سوادی بر بیاض, بر آن کار کنند; ایشان فاضل ترین اهل ایمانند, آن گه برخواند الذین یؤمنون بالغیب. ابوالفتوح روایات مربوط به علائم خروج مهدی(عج) را نیز متذکر شده است.
حدیث دابةالارض از جمله این روایات است که ابوالفتوح در ذیل آیه82 (سوره نمل) آورده است. به او گفته در دیدگاه شیعه, دابه کفایت است96 از صاحب الزمان که مهدی امت است (واذا وقعَ القولُ علیهم اَخرَجنا لَهُم دابَّةً من الارضِ تُکلِّمُهُم اَنَّ الناسَ کانوا بِآیاتنا یوقنون).
حذیفه الیمانی گفت: از رسول پرسیدم که این دابه از کجا بیرون آید. گفت: از مسجدی که از آن عظیم حرمت تر نباشد بر خدای تعالی یعنی مسجدالحرام, عیسی(ع) طواف می کند به خانه خدا و مسلمانان با او طواف می کنند, زمین در زیر قدم ایشان بجنبد چنان که قندیل های کعبه بجنبد و کوه صفا شکافته شود از جانب مشعر و او از کوه صفا به در آید هیچ طالب او را در نیابد و هیچ هارب از او فائت نشود و مردم را به نام ایمان و کفر خواند, … به روی این بنویسد که این مؤمن است و بر روی آن بنویسد که آن کافر است. عبدالله عمر گفت: از شکافی بیرون آید که در کوه صفاست… چون به در آمد حلول او چندان بود که سر او در ابر ساید به منافقان بگذرد که ایشان نماز کنند ایشان را گوید شما را به نماز چه حاجت است, آن گاه مهار در بینی ایشان کند.
وهب گفت: تن او چون تن مرغان بود. حسن بصری گفت: موسی(ع) از خدای خواست تا دابه را به او نماید سه شبانه روز از کوه بیرون می آمد. رازی قزوینی در رد یکی از اعتراضات به شیعه گفته تأویل ابوالفتوح از دابه الارض, این است که خدا می خواهد علی را در دنیا باز زنده کند که در تفسیر ابوالفتوح چنین مطلبی نیامده است.97
از جمله نشانه های ظهور مهدی خسف است که ابوالفتوح ذیل تفسیر سوره شوری در معنای (حمعسق) به آن اشاره کرده است, حمعسق مردی باشد عبدالله نام که بر بهری جوی های مشرق فرود آید و آن جا دو مدینه بنا کنند کنار آن جوی.98
ابوالفتوح می نویسد: (مراد از خلیفه در آیه (وعدالله الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات)99 در تفسیر اهل بیت(ع) صاحب الزمان(ع)100 است که رسول ـ علیه الصلوة والسلام ـ خبر داد به خروج او در آخر الزمان و او را مهدی خواند و امت بر خروج او اجماع کردند) و سپس با دلایلی فساد قول کسانی را باز می گوید که بر خلافت صحابه قائل بودند.101و بعد از بیان این سخن که (تبدیل خوف به امن معلوم است که این بر عموم حاصل نیست مگر در بعضی مواضع و یعبدوننی لایشرکون بی شیئاً مسلمانی به اضافت کافری اندکی است و تمکین کلی چنان که لیطهره علی الدین کله نه آن روز بود و نه امروز است) نتیجه می گیرد آیت لایق نیست و معنای او مطّرد نیست الا به خلافت و امامت مهدی(ع) که رسول بدو بشارت داد و گفت: لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج رجل من ولدی یواطی اسمه اسمی و کنیته کنیتی یملأ الارض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً. این خبر را موافق و مخالف روایت کرده اند و خلاف در تعیین افتاد.102
این آیه نیز مورد اعتراض مخالفان تشیع بوده و عبدالجلیل رازی قزوینی آن را ضمن موارد اعتراض تسنن بر تشیع آورده است.103
تأویل آیات قرآن به ائمه شیعه از ویژگی های اساسی تفاسیر قرن سوم تا ششم مانند تفسیر قمی و عیاشی و ابوالفتوح است. از جمله مهمترین مفاهیم نزاع آمیز, مفهوم اهل بیت و تعیین مصادیق آن بود.
ابوالفتوح در ذیل آیه 69 سوره نساء (مَن یُطِعِ اللهَ و الرَّسول فاُولئک مع الذینَ اَنعَمَ اللهُ علیهم مِن النَّبیین والصدیقین والشهداء والصالحین و حَسُنَ اولئک رفیقاً) به این نزاع در تعیین مصداق اهل بیت اشاره کرده است, می نویسد:104
(در تفسیر اهل بیت, مراد از پیامبر محمد مصطفی, صدیقان علی, شهیدان حسن و حسین, صالحان ده تن از فرزندان حسین از زین العابدین تا حسن عسگری و حسن اولئک رفیقاً مهدی امت است), اما دیگران مصداق نبیین را پیامبر و مصداق شهدا را عمر و عثمان و مصداق صالحین را باقی صحابه ذکر کرده اند.
تفسیر قمی105 و تفسیر ابوالفتوح106 در ذیل آیه سوره شوری, مصداق ذی107 القربی را اهل بیت و به علی, فاطمه, حسن و حسین تأویل برده اند.108 در دیدگاه تسنن این آیه منسوخ شمرده شده, اما ابوالفتوح آن را رد کرده و می نویسد:
منسوخ دانستن آن قولی سخیف و ضعیف است و از جهل قائلش حکایت می کند, چون او گمان برده که دوستی آل محمد(ص) در حقیقت مزد آل نبوت است و این نه چنین است برای آن که مزد ادای شریعت و قیام با عبای رسالت جز ثواب مؤید نباشد… و اجلال و مودت اهل بیت خود تکلیفی است از خدای تعالی بر ما که مستحق ثواب باشیم و تکلیف ما چگونه ثواب رسول باشد بر سخت تر تکلیفی و او را در آن چه نفع و خیر باشد, پس چون این باطل است به ادله عقل و سمع معلوم شد که الا در آیت استثنای منقطع است و چون چنین بود جمع توان کردن میان آیات و جمله آیات محکم باشد, نه آن ناسخ باشد و نه این منسوخ109 و حکم همه بر جای باشد.
ثعلبی (امام اصحاب حدیث در ابطال این قول) گفت: دوستی اهل بیت و تقرب به خدای از جمله اصول دین و ارکان مسلمانی و سر طاعت و سبب تحیل به رضای خدا, چگونه توان گفت که منسوخ است و دلیل دیگر بر بطلان این قول آن است که ابومحمد عبدالله اصفهانی روایت کرد (من مات علی حب آل محمد مات شهیداً الا و من مات علی حب آل محمد مات مغفوراً الا و من مات علی حب آل محمد مات تائباً الا و من مات علی حب آل محمد مؤمناً مستکمل الایمان…).110
به گفته ابوالفتوح از جمله آیاتی که اخبار متعدد و متواتری درباره تأویل اهل بیت پیامبر دارد آیه سوره احزاب است. مراد از اهل بیت در این111 آیه (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً…) اهل بیت پیامبر است. از ابوسعید خدری از پیامبر(ص) نقل است که این در حق پنج کس آمد: من و علی و فاطمه و حسن و حسین(ع).
ام سلمه گفت: این آیه در خانه من فرود آمده است و آن بود که رسول(ص) در حجره من بود; فاطمه(ع) درآمد و دیگی آورد و در آن جا حریره بود; رسول(ص) گفت علی را برو بخوان حسن و حسین را; او برفت و ایشان را بخواند و ایشان با رسول(ص) از آن طعام بخوردند و رسول(ص) بر سر گلیمی خیبری نشسته بود و آن گلیم برگرفت و بر ایشان افکند و دست برداشت و گفت:
اللهم ان لکل نبی اهل بیت و هؤلاء اهل بیتی فاذهب الرجس عنهم وطهرهم تطهیراً; بار خدایا هر پیغمبری را اهل بیتی بوده است و اینان اهل بیت منند, رجس از ایشان ببر و پاک کن ایشان را پاک کردنی.
در حال جبرئیل آمد و این آیت آورد: (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیراً). ام سلمه گفت: گفتم یا رسول الله من هم با شمایم. گفت: انک علی خیر, ولیکن اهل بیت112 من اینانند.
تعیین مصداق اولی الامر از جمله مفاهیم قرآنی مورد اختلاف تشیع و تسنن در قرون گذشته113 و به ویژه در عصر ابوالفتوح بود. قزوینی رازی اعتراض تسنن به تشیع در تعیین مصداق اولی الامر در ائمه دوازده گانه را پاسخ گفته است. ابوالفتوح در ذیل سوره شوری, آیه23 و سوره نساء, آیه82 و 59 به این تأویل روی آورده است. او ابتدا مصادیق اولی الامر را که مورد اختلاف است بیان نموده است.114
او استدلال کرده حکمت خداوند در تعیین اولی الامر تنها با توجه به خصوصیاتی که در ائمه جمع شده است محقق می شود و لذا علما و امرا چون پیدایش چنین خصوصیاتی در آنها محال است نمی توانند مصداق اولی الامر باشند, اولی الامر باید معصوم باشد. او اخباری درباره عصمت115 اولی الامر ذکر کرده و پنج دلیل به شرح زیر ارائه نموده که اولی الامر متعین در علی و اولاد او از حسن تا مهدی(ع) است:
1. ائمه شیعه به نزدیک خدای تعالی بهتر از همه خلایق باشند و… برای آن که خدای تعالی طاعت ایشان با طاعت رسول(ص) مقرون کرد.
2. طریقتی دیگر آن که خدای تعالی چون طاعت اولی الامر با اطاعت رسول و طاعت خود مقرون کرد, چنان که قدیم تعالی منزّه است از همه قبایح و رسول(ص) معصوم مطهّر از همه معاصی کبیره و صغیره, اولی الامر باید تا همچنین باشد که حکمت در کلام حکیم این واجب کند و به این صفت جز اینان بتواند.
3. وجهی دیگر در استدلال در آیت آن است که محال باشد حکیم ما را فرماید به اطاعت جماعتی مختلفی الاقول والآراء والمذاهب و به اتباع ایشان در اقوال و رفتار ایشان و بعضی را بر بعضی مزیتی نبود و ما را طریقتی نبود به تمیز حق از میان آن اقوال مختلف و متناقض متضاد و این مؤدّی بود با تکلیف مالایُطاق و از حکیم تعالی تکلیف ما لایطاق نیکو نبود, پس محال است که امرا و علما باشند از این وجه که بیان کرده شد.
4. طریقتی دیگر آن است که معلوم است به ضرورت که اگر خدای تعالی ما را تکلیف کند به طاعت رسول و ما را تعیین نکند شخص او به دلالتی و علم معجزی, این تکلیف قبیح باشد و از بابت تکلیف مالایطاق بود, همچنین در حق اولی الامر اگر نصی نباشد بر اعیان ایشان یا دلالت که علم معجز باشد یا جاری مجرای آن هم مؤدّی بود به آن که تکلیف مالایطاق باشد… چنان که رسول(ص) معین است از خدای به نصّ بر او و اظهار اعلام معجزات بر دست او,116 اولی الامر باید چنین باشند.
5. طریقی دیگر آن است که اگر آیت حمل کنند بر آن که ایشان گفتند از علی و مفتیان, ائمه ما(ع) داخل باشند در آن و بر قول و قاعده ما آن که ایشان گفتند خارج باشد از او پس این متفق علیه است و آن مختلف فیه و الاخذ بالاجماع والاتفاق أُولی, در امت کس نخواهد گفتن که نه این ائمه هر یکی از ایشان فاضل تر و عالم تر و جامع ترند خصال خیر را از اهل هر عصر.
ابوالفتوح بعد از ارائه پنج دلیل در تعیین مصادیق اولی الامر به ائمه شیعه, اسامی دوازده امام را117 براساس روایات شیعه ذکر کرده است.118 در ذیل آیه اولی الامر آمده که عبدالله انصاری گفت وقتی این آیت آمد119 گفتم: یا رسول الله خدای و رسول را می شناسم, اولی الامر کیستند که خدای تعالی اطاعت ایشان با اطاعت تو پیوست؟ گفت: (یا جابر هم خلفائی و ائمه المسلمین من بعدی اولهم علی بن ابیطالب ثم الحسن ثم الحسین ثم علی بن الحسین ثم محمد بن علی المعروف فی التوریه بالباقر وستدرکه یا جابر فاذا لقیته واقرأه منی السلم ثم الصادق جعفر بن محمد ثم موسی بن جعفر ثم علی بن موسی ثم محمد بن علی ثم علی بن محمد ثم حسن بن علی ثم … حجة الله فی ارضه و بقیة عباده ابن الحسن بن علی ذاک الذی الله علی یده مشارق الارض ومغاربها ذاک الذی بغیب عن شیعته…).
تعیین نام و تعداد ائمه شیعه از بحث های رایج در عصر ابوالفتوح بود. از جمله منابع عصر ابوالفتوح کتاب نزهة الکرام و بستان العلوم است که بابی را به این مطلب اختصاص داده است.120
مبارزه متکلمین شیعه امامی و متکلمان سنی پیرامون اعتقادات از رایج ترین مفاهیم دوره ابوالفتوح و پیش از او بود. جلسات متعددی پیرامون مسائل کلامی در ری عصر سلجوقی معاصر ابوالفتوح انجام می گرفت.121 اهم مسائل کلامی مطرح در دوره ابوالفتوح ـ که در تفسیر وی هم آمده ـ در مفاهیم الهیات بالمعنی الاخص عبارت است از: صفات خدا, گناهان کبیره, احباط, ملازمه اسلام و ایمان, شفاعت, ایمان,122 عصمت انبیا, عصمت ائمه و امامت منصوص. برخی از مسائل کلامی پیرامون مسائل الهیات بالمعنی الاعم نیز در ری عصر سلجوقی گزارش شده است.123 کتاب نقض به بسیاری از این مباحث به طور مفصل پرداخته است. کتاب دیگر به نام نزهه الکرام و بستان العلوم از محمد بن حسین رازی (مؤلف تبصرة العوام) در الهیات بالمعنی الاخص در مبحث امامت است.
تعیین حد گناهان کبیره و صغیره از موارد نزاع بین متکلمین شیعه و سنی و گروه های خوارج, مرجئه و زیدیه و… به ویژه در عصر ابوالفتوح بین شیعه و سنی مطرح بوده است.124
دیدگاه ابوالفتوح در مورد گناهان کبیره به معتزله نزدیک است. معتزله می گویند: همگی گناهانی که در وعید آمده کبیره است و آنچه را که ذکری از آن نشده گناه کوچک است. همگی گناهانی که در وعید بدان ها اشاره شده و آنچه شمار آنها است گناهشان بزرگند125 و آنچه در وعید نیامده, رواست که گناه کوچک تلقی شود و نیز روا باشد که گناهان اخیر را در مقایسه با یکدیگر بزرگ یا کوچک بنامیم و نمی توان همه آنها را بزرگ نامید.
ریشه های نسبی انگاری گناهان در احادیث ائمه شیعه وجود دارد; چون روایات شیعی فرقی بین بزرگی و کوچکی گناه ـ از حیث این که معصیت خداست ـ نگذاشته است دیدگاه ابوالفتوح درباره گناهان همانند معتزله و نسبی انگاری است.
احراز عصمت ائمه (از ارکان اساسی اصول مذهب تشیع) تلاش اصلی علمای شیعه به ویژه در عصر ابوالفتوح بود و در بازار منازعه126 دینی جزو رایج ترین مسائل کلامی بود. با توجه به این که جمیع فرق اسلامی اعم از خوارج, معتزله و اشاعره عصمت را شرط امام نمی دانند اثبات عصمت127 ائمه شیعه امامی با این اوصاف به منزله اثبات هویت شیعه امامی است.
از مسائل اختلافی عصر ابوالفتوح شفاعت بود. ابوالفتوح بنابر دیدگاه شیعه امامیه می نویسد: پیامبر از مرتکبان کبائر شفاعت می کند و امیرالمؤمنین علی(ع) از شیعه خود شفاعت می کند و ائمه نیز شفاعت می کنند.
از موارد نزاع عصر ابوالفتوح که رازی قزوینی128 بخش درخور توجهی از کتاب خود را به آن اختصاص داده قول شیعه به وجود نص متواتر بر امامت علی(ع) است.
1. اعیان الشیعه به اختلاف تراجم در نام ابوالفتوح اشاره کرده است. ر.ک: اعیان الشیعه, ج6, ص124 (دارالتعارف, بیروت, 1403); ابوالفتوح, روض الجنان و روح الجنان, ج5, ص622 (کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی, قم, 1404).
2. روض الجنان و روح الجنان, ج5, ص629 و624.
3. همان, ص628.
4. در استناد این نوشته به ابوالفتوح تردید وجود دارد. ر.ک: همان, ص629.
5. الذریعه.
6. روض الجنان و روح الجنان, ج5, ص623 و627.
7. عبدالجلیل قزوینی رازی, نقض, ص284 (تصحیح محدث ارموی, سلسله انتشارات انجمن آثار ملی, تهران, 1358).
8. مهمترین اثر صاحب نقض کتاب السئوالات والجوابات در هفت جلد و کتاب البراهین فی امامة الامیرالمؤمنین(ع) است. موضوع کتاب های این عالم مسائل جدلی بر محور امامت و نزاع تشیع و تسنن بوده است.
9. ر.ک: حافظ ابونعیم اصفهانی, النور المشتعل, ص14 و15 و 8 ـ13 و 16ـ19 (تصحیح محمدباقر محمودی, طبع اول, وزارة الارشاد الاسلامی, تهران, 1406).
10. همان, سراسر کتاب.
11. روض الجنان و روح الجنان, ج5, ص634و 635.
12. جلال الدین سیوطی, الاتقان فی علوم القرآن, ج2, ص449 (ترجمه مهدی حائری قزوینی, امیرکبیر, تهران, 1363).
13. اعیان الشیعه به این نکته توجه کرده و می نویسد کار ابوالفتوح ابطال همه تأویل های نادرست مخالفان بود. ر.ک: اعیان الشیعه, ج6, ص126.
14. الاتقان فی علوم القرآن, ج2, ص449.
15. در آثار علمای قم موارد متعددی از تک نگاری ها در مورد آیاتی که در مورد علی(ع) نازل شد وجود دارد. ر.ک: نجاشی.
16. نقض, ص254.
17. حسن بن محمد قمی, تاریخ قم, ص18 (ترجمه حسن بن علی بن حسن بن عبدالملک قمی, تهران, 1353).
18. او این دیوان را به امر عزالدین یحیی نقیب النقبا و بزرگ شیعیان ری و قم فراهم آورد, چهار هزار بیت شعر فارسی به او منصوب است. ر.ک: دیوان دعویدار قمی, ص5 و11 و19 و21 و22 (تصحیح علی محدث, چاپ اول, انتشاراتِ هجرت, تهران, 1364); نقض, ص212.
19. ر.ک: دیوان دعویدار قمی.
20. آدام متز, تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری, ج1, ص81 (ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو, امیرکبیر, تهران, 1364).
21. تفسیر قمی, سراسر کتاب (طبع اول, دارالسرور, بیروت, 1411ق).
22. تفسیر عیاشی, سراسر کتاب (المکتبة للعلمیه, تهران).
23. نقض, مقدمه.
24. این کتاب در پاسخ به مطالبی از اهل سنت نوشته شده است.
25. نقض, ص280.
26. کلیات عبید زاکانی, ص95 (انتشارات اقبال, تهران).
27. معترضین اهل هرکدام از اعتراضات خود بر تشیع را با عنوان فضیحت شیعه ذکر کرده اند.
28. نقض, ص613 و614.
29. روض الجنان و روح الجنان, ج1, ص377.
30. همان, ص376و377.
31. تأولت العامة فی قوله انی شئتم ای حیث شِئتُم فی القبل والدُبُر… ر.ک: تفسیر قمی, ج1, ص100و 101.
32. در میان نحاة نافع, ابن عامر و کسائی و حفص و عاصم و یعقوب و به فتح و باقی قرا به جر خوانده اند. ر.ک: روض الجنان و روح الجنان, ج2, ص109.
33. تفسیر عیاشی, ج1, ص30.
34. روض الجنان و روح الجنان, ج2, ص109.
35. نقض, ص554. قزوینی رازی در فضیحت شماره22 آورده که اهل سنت اعتقاد شیعه به متعه را یکی از فضایح شیعه دانسته اند: رافضی نکاح السّر روا دارد و آن را مُتعه خواند و اگر صد طلاق بخورد گوید برنیفتد که رضای مرد و زن شرط است بی کراهتی و… (ر.ک: نقض, ص553).
آن گاه قزوینی رازی در پاسخ این فضیحت به آیه24 سوره نساء استناد کرده است که منظور از نکاح در این آیه به اجماع شیعت, نکاح متعه است و سپس به سیر تاریخی حکم متعه و حلیت آن در زمان رسول خدا(ص) و زمان ابوبکر و سپس تحریم عمر اشاره کرده است….
36. روض الجنان و روح الجنان, ج5, ص318.
37. همان, ص316 و320.
38. همان, ص315.
39. همان, ص318.
40. لولا ما سبق من رأی عمر بن خطاب لامرت بالمتعه ثم مازنی الاشقی. ر.ک: روض الجنان و روح الجنان, ج5, ص316.
41. بدایة المجتهد, ج2, ص62.
42. روض الجنان و روح الجنان, ج1, ص391.
43. آیه (یا ایها النبی اذا طلقتم النساء فطلقوهن).
44. وسائل الشیعه, ج15, ص29, ج25.
45.روض الجنان و روح الجنان, ج5, ص341 و ج1, ص391.
46. همان, ص252و253.
47. همان, ص269.
48. همان, ج1, ص35.
49. همان, ج4, ص14.
50. همان, ج1, ص95.
51. همان, ج6, ص190.
52. همان, ج4, ص55.
53. همان, ج1, ص195.
54. همان, ج4, ص569.
55. همان, ص571 و 572.
56. همان, ج5, ص53 و39 و ج2, ص318.
57. همان, ج2, ص371.
58. همان, ج6, ص361ـ363.
59. همان, ج1, ص561.
60. تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری, ج1, ص81.
61. ابوالحسن علی بن اسماعیل الاشعری, مقالات الاسلامیین, ص33 و18ـ19 و 35 و45 (امیرکبیر, تهران, 1362).
62. رافضه و نشانشان آن باشد که ابوبکر و عمر را دشمن دارند و… (نقض, ص12و13).
63. جلال الدین محدث, تعلیقات نقض, ج2, ص1237 (انجمن آثار ملی, تهران, 1358).
64. شافعی فقیه قرن دوم سروده است:
ان کان حبی خمسه زکت به فرایضی
و بعض من عاداهم رفضا فان رافضی
65. نقض, ص300ـ302 و 323ـ324.
66. روض الجنان و روح الجنان, ج4, ص570.
67. همان, ج5, ص225 و226.
68. النور المشتعل, ص121 و124; روض الجنان و روح الجنان, ج2, ص6.
69. آل عمران(3) آیه59.
70. روض الجنان و روح الجنان, ج5, ص226.
71. تعلیقات نقض, ج2, ص1250. ابوالفتوح در تفسیر آیه شریفه 35 سوره مبارکه مائده (یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیله…) بعد از ذکر مطالب عالیه و نقل حدیثی از ابوهارون عبدی و ابوسعید خدری و او از رسول آورده:
اباحسن لوان حبک مُدخلی
جهنم کان الفوز عند جحیمها
وکیف یخاف النار من کان موقناً
بان امیرالمؤمنین قیمها
(روض الجنان و روح الجنان, ج2, ص1250و ص1247).
72. روض الجنان و روح الجنان, ج4, ص50.
73. مفهوم این حدیث از موارد اعتراض تسنن به تشیع است که قزوینی رازی نیز اعتراض تسنن را آورده است (و انا من احمد کالضوء من الضوء و الذراع من العضد) ر.ک: نقض, ص549; تعلیقات نقض, ج2, ص1262.
74. نقض, ص227ـ279.
75. روض الجنان و روح الجنان, ج2, ص6.
76. ثعلبی کلمه شاهد و در یازدهمین آیه سوره هود را (فمن کان علی بینة من ربه و یتلوه شاهد منهُ) به علی(ع) تأویل کرده است. ر.ک: النور المشتعل, ص107; ثعلبی, ج2, الورق239.
77. نقض, ص279.
78. نزاع در مورد این که خیر الناس بعد از نبی ابوبکر یا عمر یا علی(ع) است از جمله اعتراضات تسنن بر تشیع است که رازی قزوینی پاسخ داده است. ر.ک: نقض, ص146.
79. نقض, ص264 و265.
80. روض الجنان و روح الجنان, ج1, ص529.
81. نقض, ص280.
82. همان, ص513.
83. همان, ص521.
84. ابوالفتوح آورده است که والنجم اذ هوی… مراد آن ستاره است. ابوالفتوح در تأویل این آیه روایتی از امام صادق(ع) آورده که منظور از اتمام نعمت ولایت اهل بیت و دین اسلام است… رسول علیه السلام گفت: الحمد لله الذی جعله کمال الدین و تمام النعمة و رضاه برسالتی و بولایة علیّ من بعدی… که حق تعالی آن را علامت امامت امیرالمؤمنین(ع) قرار داد و سبب آن بود که سلمان و جماعتی صحابه از رسول خدا پرسیدند که یا رسول الله مقام تو را سپس از تو کرا خواهد بود. گفت: آن را که امشب ستاره از قطب آسمان جدا شود و به خانه او فرو شود. آن شب اهل مدینه همه بر بام ها رفتند تا امیر آن را که باشد ستاره به خانه او فرو شود. مگر علی و فاطمه ورد خود رها نکردند و گفتند اگر خانه ما آید ما را شکر زیادت باید کردن… هر یک در محراب بودند به ورد خود مشغول که ستاره زهره درافتاد (روض الجنان و روح الجنان, ج5, ص171).
85. ثعلبی در تفسیر آیه (انما ولیکم الله و رسول و الذین امنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون) گفته علی بن ابی طالب است که در حال رکوع صدقه داد ر.ک: النور المشتعل, ص61 و85 و84; روض الجنان و روح الجنان, ج2, ص176.
86. النور المشتعل, ص86; تفسیر ثعلبی, ج1, الورق77; روض الجنان و روح الجنان, ج2, ص97 و98.
87. النور المشتعل, ص127, ثعلبی, ج2; روض الجنان و روح الجنان, ج3, ص203.
88. نقض.
89. تفسیر قمی, ج2, ص463.
90. همان, ص453ـ 455; ابوالفتوح, ج5, ص537.
91. روض الجنان و روح الجنان, ج5, ص552.
92. انوار التنزیل, سراسر کتاب.
93. نقض, ص269.
94. بنابر روایتی امام باقر(ع) گفت: عذاب اکبر خروج مهدی آل محمد است ر.ک: روض الجنان و روح الجنان, ج5, ص290.
95. روض الجنان و روح الجنان, ج1, ص41.
96.همان.
97. بلفتوح در تفسیر که کرده است بیاورده است تأویل این آیت که (اذا وقع القول علیهم اخرجنا لهم دابة الارض…) و گفته است از دابه الارض باری تعالی علی را می خواهد که در دنیا باز زنده کند تا همه اعدای او را ببیند… (نقض, ص280).
98. روض الجنان و روح الجنان, ج4, ص176ـ 178.
99. نور(24) آیه55.
100. روض الجنان و روح الجنان, ج4, ص53 ـ 55.
101. همان, ص54.
102. همان, ص55.
103. نقض, ص269 و270.
104. روض الجنان و روح الجنان, ج5, ص14.
105.تفسیر قمی, ج2, ص280.
106. روض الجنان و روح الجنان, ج5, ص569 و570.
107.تفسیر ثعلبی از منابع اصلی تفسیر ابوالفتوح حدیثی آورده که مصادیق ذوی القربی را علی و فاطمه و دو فرزندش دانسته است ر.ک: النور المشتعل, ص211; تفسیر ثعلبی, ج4, الورق328.
108.تفسیر قمی, ج2, ص280.
109. روض الجنان و روح الجنان, ج4, ص571.
110. همان, ص181.
111. ثعلبی از منابع سنی تفسیر ابوالفتوح در ذیل آیه 23 سوره شوری این حدیث را آورده است ر.ک: النور المشتعل, ص179; تفسیر ثعلبی, ج4, الورق, ص328.
112. روض الجنان و روح الجنان, ج4, ص327.
113. تفسیر قمی, ج1, ص169; تفسیر عیاشی, ج1, ص250.
114. نقض, ص266 و267.
115. روض الجنان و روح الجنان, ج5, ص414 و ج1, ص787.
116. همان, ص410.
117. همان, ج1, ص786.
118. همشهری معاصر ابوالفتوح نیز در مورد اسامی ائمه معصومین مطلبی را آورده است ر.ک: نقض, ص28و29.
119. در سوره نساء آیه69 به طور اجمالی به ائمه دوازده گانه شیعه اشاره کرده است (ومن یطع الله والرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین والصدیقین و الشهداء والصالحین و حسن اولئک رفیقاً).
120. در تأویل (سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق) آورده که دلیل آفاق و دوازده برج است که مجرای آفتاب است و ماهتاب و کواکب باشد… الم ذلک الکتاب و آن دوازده حرف است و… آیات دیگری را به نوعی به عدد دوازده برگردانده و آن را با دوازده امامی شیعه تطبیق داده است ر.ک: محمد بن حسین رازی, نزهة الکرام, ج2, ص409ـ436 (تهران, 1362).
121. نقض, ص451.
122. همان, ص482 و503 و573 و640 و641.
123. همان, ص505.
124. زیدیه اتفاق دارند که مرتکب کبیره به دوزخ خواهد رفت و جاودان خواهد بود ر.ک: مقالات اسلامیین, ص44 و76 و77. رافضیان (شیعه امامی) مرتکب کبیره را دوزخی و قابل شفاعت ائمه شیعه می دانند, گروهی دیگر از رافضیان مرتکب کبیره را قابل شفاعت ائمه نمی دانند ر.ک: مقالات اسلامیین, ص34. خوارج مرتکب کبیره را کافر و مخلد در آتش و مرجئه هر گناهی را بزرگ می دانند ر.ک: مقالات اسلامیین, ص77و 145.
125. مقالات اسلامیین, ص145.
126. نقض, ص573 و576.
127. در هر روزگاری معصومی بوده است که اگر خللی را باید به دین دفع کند یا اگر شبهی افتد در شرعیات حل آن بکند ر.ک: نقض, ص28.
128. نقض, ص639 ـ643.