درسنامه سبک زندگی عاشورایی/۶
چرا امام حسین(ع) جنگ را به روز عاشورا موکول کردند؟
در روز نهم محرم، عمر سعد و دیگر سران نظامی تصمیم گرفتند که با یک حمله عمومی کار را یکسره کنند، اما در این میان امام حسین(ع) به حضرت عباس(ع) فرمود: «به سوی آنان بازگرد و تلاش کن جنگ را به فردا واگذاری تا ما امشب را نماز بخوانیم و به دعا و استغفار بگذرانیم، خدا میداند من از کسانی هستم که نماز و قرآن خواندن و زیاد دعا کردن و استغفار را دوست دارم».
به گزارش پرتال جامع علوم و معارف قرآن، حجتالاسلام والمسلمین عیسی عیسیزاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم در یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داده، آورده است: قرآن چراغ فروزان، استوارترین نسخه هدایت کننده به زندگی پاک و نورانی و نجات دهنده از ظلمات و تاریکی است و به فرموده رسول خدا(ص) تمسک به آن و به اهل بیت سبب نجات ابدی از تمام گمراهی میباشد؛ و این قرآن، سفره مهمانى خداست. پس تا مىتوانید، از سفره مهمانى او، فرا گیرید. هرگاه فتنهها همچون پارههاى شب تار، شما را فرو پوشاند به قرآن روى آورید؛ زیرا قرآن، میانجىگری است که میانجیگرىاش پذیرفته است و شکایتکنندهاى است که ادعایش تأیید مىشود.
در اهمیت چگونگی رفتار و تعامل با قرآن همین بس که رسول خدا(ص) در این باره فرمودند: «من اولین شخصی هستم، که روز قیامت بر خداوند وارد میشوم و بعد از من، قرآن و اهل بیت(ع) وامتم وارد میشوند از امتم سؤال میکنم که با کتاب خدا و اهل بیت من چه کردید؟» بنابراین بر اساس این فرموده رسول خدا(ص) همه مسلمانان در قیامت باید به این پرسش پیامبر اکرم(ص) پاسخ دهند که در دنیا در تعامل با قرآن چه رفتاری داشتند؟ و آیا آنگونه که حق قرآن بوده است رعایت شده است؟
معاذبنجبل گوید: در سفرى ملازم پیامبر(ص) بودیم به آن حضرت عرض کردم براى ما سخن سودمندى بگویید. آن حضرت فرمودند: «اگر زندگى سعادتمندان، مرگ شهیدان، نجات روز محشر، سایه روز سوزندگى و هدایت روز گمراهى مىطلبید، به درس قرآن بپردازید که آن، سخن خداى رحمان و سپرى در برابر شیطان و مایه سنگینى کفه عمل در میزان است»؛ و در سخنی دیگر درباره ارزش تعلیم قرآن فرمودند: «وقتی معلم به کودک، «بسماللّه» گفتن را بیاموزد، خداوند، معلم و کودک و همچنین پدر و مادر طفل را از عذاب، مصون میدارد»؛ و فرمودند: «بدانید که هر کس قرآن را بیاموزد و به دیگران آموزش دهد و به آنچه در آن است عمل کند، من او را به سوى بهشت جلو مى رانم و راهنماى او به سوى بهشت هستم.»
رسول خدا(ص) درباره ارزش تعلیم قرآن به فرزند فرمودند: «هر که قرآن را به فرزند خود تعلیم نماید، چنان باشد که حج خانه خدا کرده ده هزار حج و عمره کرده است، ده هزار عمره را آزاد کرده است، ده هزار بنده از فرزندان اسماعیل(ع) و جهاد کرده است ده هزار جهاد و طعام داده هزار درویش مسلمان گرسنه را و چنان باشد که پوشیده است ده هزار برهنه مسلمان را و نوشته شود از براى او بهر حرفى ده ثواب و محو شود از وى ده گناه و باشد با وى در قبر وى تا آنکه برخیزد و سنگین باشد ترازوى عمل او و بگذرد بر صراط، چون برق جهنده و مفارقت نکند از وى قرآن تا فرود آورد او را بمنزل کرامت فاضلترین آنچه او آرزو دارد»
و نیز فرمود: «هر کس روخوانىِ قرآن را به فرزندش بیاموزد، خداوند، گناهان اول و آخر او را مىبخشاید، و هر کس حفظ آن را به او بیاموزد، خداوند در روز قیامت، وى را به صورت ماه شب چهارده بر مىانگیزد، و به فرزندش گفته مىشود: «بخوان» پس هر آیهاى را که بخواند، خداوند عز و جل به سبب آن، یک درجه پدرش را بالا مىبَرَد تا به آخرین آیهاى که از قرآن مىداند، برسد».
ارزش آموزش قرآن به فرزندان از دیدگاه امام حسین(ع)
عبدالرحمان سُلّمی به یکی از فرزندان امام حسین(ع) سوره حمد را آموخت. وقتی کودک در حضور پدر، سوره حمد را خواند، حضرت حسین(ع) علاوه بر پول نقد و پارچهای که از راه حقشناسی به معلم طفل داد، دهان آموزگار را از دُر پُر کرد. کسانی از این همه عطا، تعجب کردند و در آن باره از حضرت سؤال کردند. امام در جواب فرمود: کجا پاداش مالی من، با عطای آموزش این معلم، برابری میکند. یعنی خدمت تعلیم سوره حمد، از عطای مالی من، ارزندهتر است.
در روز نهم محرم، عمر سعد و دیگر سران نظامی تصمیم گرفتند که با یک حمله عمومی کار را یکسره کنند، حرکت لشکرها و بالارفتن گرد و غبارها همه را متوجه خود ساخت، امام حسین(ع) برادرش حضرت عباس(ع) را فرستاد تا علت حرکت سپاه دشمن را بداند.
قال الامام الحسین(ع): یا عبَّاسُ! اِرْکَبْ بِنَفْسی أَنْتَ یا أَخی حَتَّی تَلْقاهُمْ فَتَقُولَ لَهُمْ: ما لَکُمْ؟ وَما بَدالَکُمْ؟ وَتَسْأَلْهُمْ عَمَّا جاءَبِهِم؟.
امام حسین(ع) فرمود «برادرم تو به جای من سوار شو و به نزد اینان برو و به ایشان بگو چیست شما را و چه میخواهید؟ و از سبب آمدن ایشان پرسش کن»، حضرت عباس(ع) رفت، بازگشت و فرمود «میگویند یا با یزید بیعت کن و یا آماده نبرد باش».
حضرت اباعبدالله(ع) به برادر فرمود: «اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِن اِسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلی غَدْوَةٍ وَتَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ، لَعَلَّنا نُصَلّی لِرَبِّنا اللَّیْلَةَ وَنَدْعُوهُ وَنَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ أَنّی کُنْتُ اُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَتِلاوَةَ کِتابِهِ وَکَثْرَةَ الدُّعاءِ وَالْاِسْتِغْفارِ: به سوی آنان بازگرد و تلاش کن جنگ را به فردا واگذاری تا ما امشب را نماز بخوانیم و به دعا و استغفار بگذرانیم، خدا میداند من از کسانی هستم که نماز و قرآن خواندن و زیاد دعا کردن و استغفار را دوست دارم».
یکی از وقایع شگفتانگیز پس از واقعه کربلا، قرآن خواندن سر مطهر امام حسین(ع) بود. بنابر گزارشهای تاریخی، زمانی که سر مطهر امام حسین(ع) را بر نیزه کرده و در کوفه میگرداندند، سر مطهر امام، آیاتی از قرآن را تلاوت میکرد. مدارک معتبری دال بر این مطلب موجود دارد و علمای شیعه و علمای اهل سنت آن را به سند صحیح نقل کردهاند. هنگامی که سر مقدس امام حسین(ع) را بر فراز درخت زدند، شنیدند که میفرمود: «وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ؛ آنان که ستم کردند، به زودی میدانند که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت.» نیز در دمشق صوت آن حضرت را شنیدند که میفرمود: لا قوة الا بالله.