به همت پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن
نشست علمی "تحلیل انتقادی جریانهای مطالعات قرآنی شیعه در آکادمیای بین الملل» برگزار شد
نشست علمی با عنوان « تحلیل انتقادی جریانهای مطالعات قرآنی شیعه در آکادمیای بین الملل » روز یکشنبه ۲۷ مهرماه ۱۴۰۴ در تالار شیخ طبرسی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن، قم، برگزار شد.
به گزارش پرتال جامع علوم و معارف قرآن، نشست علمی با عنوان «تحلیل انتقادی جریانهای مطالعات قرآنی شیعه در آکادمیای بین الملل» با حجت الاسلام والمسلمین سیدحامد علیزاده موسوی، استادیار پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن به عنوان ارائه دهنده؛ حجتالاسلام والمسلمین مرتضی غرسبان به عنوان ناقد و حجتالاسلام والمسلمین محمد فکوری، دبیر علمی نشست در پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن برگزار شد.
حجت الاسلام و المسلمین سیدحامد علیزاده موسوی در ابتدای سخنان خود گفت: مطالعات قرآنی شیعه در فضای آکادمیک بینالمللی عمدتاً تحت تأثیر دو جریان اصلی بافتگرایی و پدیدارشناسی قرار گرفته است.
علیزاده موسوی ادامه داد: رویکرد جریان بافتگرایی به بررسی آیات قرآن در بستر تاریخی، فرهنگی و اجتماعی دوران نزول برمیگردد. همچنین هدف آن بازشناسی و بازتفسیر آموزههای شیعی با توجه به شرایط زمان و مکان است. وی ادامه داد: جریان بافتگرایی با تأکید بر زمینههای تاریخی، فرهنگی و اجتماعی نزول قرآن، و بهرهگیری از روشهای تاریخی-انتقادی و فیلولوژی، سعی در فهم دقیقتر آیات قرآن در پرتو شرایط زمان و مکان و تعامل آن با متون مقدس یهودی و مسیحی دارد. این رویکرد با استفاده از منابع متنوع تاریخی و زبانشناختی، تلاش میکند تا قرآن را نه به مثابه متنی ایزوله بلکه به عنوان بخشی از یک بافت فرهنگی-تاریخی گسترده بررسی کند. این جریان، با تمرکز بر شرایط خاص تاریخی و اجتماعی جوامع شیعی، مسئلههایی مانند انگاره تحریف قرآن را از منظر بافت تاریخی-اجتماعی آن مورد مطالعه قرار داده و دیدگاههای گوناگونی را رقم زده است.
وی افزود: اما از سوی دیگر، جریان پدیدارشناسی با تمرکز بر تجربه دینی و ماهیت امر قدسی، رویکردی فلسفی، هرمنوتیکی و نمادین به قرآن و آموزههای دینی ارائه داده است. این جریان با تأکید بر زبان نمادین، اسطورهشناسی و تحلیل تجربیات دینی، سعی دارد دین را از درون تجربه مؤمنان و در حوزه خود آنها بشناسد. پدیدارشناسی دین در فضای آکادمیک بینالمللی، به ویژه از طریق آثاری چون پژوهشهای مئیر براشر، آنه ماری شیمل و کارن آرمسترانگ، وارد مطالعات قرآنی شیعه شده است و با نگاهی تطبیقی به بررسی آموزههای شیعی، جایگاه ویژهای برای مفاهیمی چون امامت، مهدویت و نقش اهلبیت قائل شده است. علیرغم اهمیت این رویکرد، نقدهایی جدی بر آن وارد است که عمدتاً بر محدودیتهای معرفتشناسانه و کمتوجهی به بسترهای تاریخی و کلامی تأکید دارند.علیزاده معتقد است؛ این دو جریان از مبانی، اصول و روش هایی ساخته شده اند که دارای چالش هایی از قبیل؛تردیدهای ذاتی در روشهای مورد استفاده، محدودیتها در فهم وحی، غفلت از ماهیت واقعی دین و کمتوجهی به زمینههای تاریخی و فرهنگی هستند.