حجتالاسلام محمدصادق یوسفی مقدم تبیین کرد
فقدان التزام عملی به معارف قرآن؛ مشکل اصلی جوامع اسلامی
رئیس پژوهشکده فرهنگ و قرآن کریم گفت: مشکل اصلی در بحث معارف دینی در جامعه ما و جوامع اسلامی التزام عملی به معارف دینی است؛ یعنی باید ببینیم که واقعاً جامعه اسلامی درباره معارف اسلامی، معارف قرآنی و معارف حدیثی التزام عملی دارد یا خیر.
در طول تاریخ اندیشه اسلامی، قرآن به عنوان بنیادیترین و اصیلترین منبع دین اسلام شناخته شده است؛ قرآن راهنمای زندگی فردی و جمعی است اما با این حال در فرآیند شکلگیری فقه، کلام و سنتهای دینی، نقش حدیث نیز روزبهروز پررنگتر شد تا جایی که در بسیاری از موارد، سنت و احادیث، نه تنها در کنار قرآن بلکه حتی در مقام تبیین، تفسیر و گاه تعدیل مفاد آن قرار گرفتند اما این غلبه تدریجی حدیث بر قرآن، زمینهساز چالشهای معرفتی و تفسیری فراوانی در ساحت دینی شد.
منتقدان این روند بر این باورند که جایگاه نخستینی و محوریت قرآن در عمل زیر سایه کثرت و گاه ناسازگاری احادیث قرار گرفته است؛ امری که میتواند به تحریف درک دینی، اولویتهای ایمانی و حتی نادیده گرفتن پیامهای روشن قرآنی بیانجامد.
برای بررسی این موضوع گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین محمدصادق یوسفی مقدم، رئیس پژوهشکده فرهنگ و قرآن کریم انجام داده است که در ادامه مشروح آن را میخوانید.
برخی معتقدند قرآن نزد ما و جوامع اسلامی مهجور است و کمتر به آن توجه واقعی میشود. یعنی جلسات قرائت قرآن هست ولی از رجوع به مفاهیم و به کار بردن آن غفلت شده است.
مشکل اصلی در بحث معارف دینی در جامعه ما و جوامع اسلامی التزام عملی به معارف دینی است؛ یعنی باید ببینیم که واقعاً جامعه اسلامی درباره معارف اسلامی، معارف قرآنی و معارف حدیثی التزام عملی دارد یا خیر. یکی از مشکلات بسیار مهم ما که در جوامع اسلامی وجود دارد این است که احساس میشود برخی مسئولان تا ردههای پایین و تودههای مردم، نسبت به پیاده شدن معارف اسلامی در جامعه توجه ندارند. قرآن، سنت و روایات صرفاً در مقام اندیشه نیست بلکه برای این است که انسان در مقام عمل بتواند قرآن را در زندگی خود پیاده کند.
احکام اجتماعی قرآن، سنت نبوی(ص) و اهلبیت(ع) باید در زندگی اجتماعی جامعه ما پیاده شود و جریان پیدا کند و سبک زندگی فردی و اجتماعی ما سبک زندگی اسلامی و قرآنی باشد؛ یعنی مشکل اصلی در بحث معارف بحث التزام عملی است. موضوع دیگر این است که شاید اکنون قاری قرآن زیاد داشته باشیم اما آن چیزی که اکنون مهجور است بحث قرائت قرآن نیست کما اینکه در بسیاری از مساجد کرسی قرائت قرآن وجود دارد اما مشکل اصلی این است که آیا این مفاهیم و معارف قرآن کریم در جامعه ما تجلی عینی پیدا کرده است یا خیر؟ بنابراین وقتی سخن از مهجوریت است در حقیقت سخن از مهجوریت عمل به مبانی قرآن کریم است.
شناخت مفاهیم مسئله دیگری است که انسان باید پیش از عمل، نسبت به مفاهیم شناخت داشته باشد اما مهمترین مسئله این است که ما مهجوریت قرآن را در بحث عمل به احکام قرآن شاهد هستیم. همچنین محدودیت عمل به احادیث نبوی(ص) و اهلبیت(ع) را در این زمینه مشاهده میکنیم؛ یعنی التزام عملی نسبت به فرمایشات اهلبیت(ع) در جوامع اسلامی ما در حد قانع کننده نیست و مهجور است.
مطلوب اصلی قرآن کریم این است که قرآن برای هدایت و عمل آمده است. سخنان پیامبر(ص) و احادیث اهلبیت(ع) همه برای این است که ما در مسیر هدایت الهی قرار بگیریم؛ بنابراین میتوان گفت التزام عملی به قرآن و حدیث یک اصل اساسی است و آنچه مهجوریت دارد التزام عملی است نه اینکه احادیث و قرآن مهجوریت داشته باشند.
جایگاه قرآن در حوزه مطالعات دینی و اندیشهورزی چگونه است؟
متأسفانه در جامعه ما نه تنها قرآن از این حیث در مهجوریت است که احادیث نیز در مهجوریت قرار دارند. ما میخواهیم بیشتر مسائل را از نگاه فلسفی، کلامی و سیاسی حل کنیم اما اصل و اساس این است که ما به قرآن و سنت توجه کنیم؛ چراکه مجرای اصلی همه چیز در دین قرآن و سنت است بنابراین در مراکز و مجامع علمی ما وقتی میخواهند درباره مباحث دینی بحث کنند و نظریه دینی ارائه کنند قبل از آن که نظریه دینی را از قرآن کریم یا سنت استخراج کنند به نظریاتی که جنبه فلسفی و اصل در علوم انسانی دارد توجه میشود.
متأسفانه علوم انسانی ساخته شده اندیشه غربی اولویت دارد؛ یعنی اگر ما میگوییم علوم انسانی هم داشته باشیم و اگر میخواهیم نیازهای بشری امروز را پاسخگو باشیم باید منبع اصلی و اولیه ما قرآن کریم باشد و در مرحله دوم باید سنت نبوی(ص) و احادیث اهلبیت(ع) باشد که کمتر به این مسئله پرداخته میشود. مسئله مهم جامعه ما این است که وقتی از علوم و زیست بشری و سبک زندگی سخن میگوییم باید پیش از هر منبعی سراغ قرآن کریم، سنت نبوی(ع) و سنت علوی اهلبیت(ع) برویم.
به نظر شما بین قرآن و سنت کدام یک تقدم دارد؟
ما در این مبحث ضعفهایی داریم؛ برخی دیدگاه اخباریگری دارند و اصلاً قرآن را برای فهم عموم غیرممکن میدانند و حتی خودشان هم میگویند که ما از قرآن چیزی نمیفهمیم و قرآن را فقط باید از اهلبیت(ع) فهمید، این اهلبیت(ع) هستند که مخاطبان اصلی قرآن کریماند که البته این دیدگاه امروز دیگر مهجور است و اکنون دیدگاهی نیست که مراکز علمی ما را به خود مشغول کرده باشد و به تاریخ پیوسته است.
امروز بحث اینکه قرآن قابل فهم و قابل دریافت است و ما میتوانیم آن را استنطاق کنیم یک اصل مسلم در جامعه اسلامی است و در همه حوزههای علمیه و مراکز دانشی یک اصل است. بحث این است که ما در مقام عمل به کدام یک از آنها بیشتر میپردازیم. یک سابقه غلبه روایات بر قرآن وجود دارد که نسبت به روایات بیشتر از قرآن اهتمام ورزیده میشد که البته ما نمیخواهیم آن را نفی کنیم و بگوییم که نسبت به روایات کمتر بپردازید؛ روایات اهلبیت(ع) منبع تکثیر قرآن کریم است.
ما میگوییم که برای فهم قرآن کریم و دین باید اول سراغ قرآن رفت؛ یعنی قرآن را با قرآن باید شناخت، همچنین قرآن را باید با روایات و عقل شناخت و عقل هم یکی از منابع شناخت قرآن کریم است به عبارت دیگر ما در بحث معرفت دینی چند منبع داریم؛ منبع اول معرفت دینی ما قرآن کریم است و منبع دوم روایات اهلبیت(ع) و احادیث پیامبر گرامی اسلام(ص) و منبع سوم عقل است. عقل اسباب ملازمه بین شرع است «کُلُّ ما حَکَمَ بِهِ العقل حَکَمَ بِهِ الشَّرع و کُلُّ ما حَکَمَ بِهِ الشرع حَکَم بِهِ العقل» قرآن نیز در بین این منابع، منبع مهمی است و از روایات به دست میآید که مهمترین منبع ما برای فهم و شناخت دین و دریافت گزارهها و آموزههای دینی قرآن کریم است.
گاهی ما درباره منابع معرفتی دین صحبت میکنیم و گاهی درباره منابع معرفتی قرآن بحث میکنیم. منابع معرفتی قرآن کریم اولاً خود قرآن کریم است؛ ما با قرآن، قرآن را میشناسیم که بسیاری از بزرگان از جمله علامه طباطبایی یکی از مشقهای مهم خودشان بحث تفسیر قرآن بوده است. گاهی برخی قرآن را با استناد به روایات تفسیر میکنند که این دیدگاه برخی از اخباریون است. قرآن را باید با روایات فهم کرد و روش دیگر فهم قرآن، عقل است. روش دیگری نیز وجود دارد که میتوان گفت با همه این ابزار باید به استنطاق قرآن بپردازیم.
نکته دیگری که وجود دارد این است که این بحث درباره احادیث نیز وجود دارد که برای فهم احادیث پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) نیز نیازمند فهم قرآن هستیم و برای اینکه بخواهیم احادیث را به درستی بفهمیم باید قرآن را به درستی متوجه شویم چراکه این دو ارتباط دقیق و مهمی با یکدیگر دارند و به عبارت دیگر اهلبیت(ع) مبین و مفسران اصلی قرآن کریم هستند؛ پس باید ابتدا قرآن را بفهمیم تا احادیث پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) را متوجه شویم و فهم درستی از آنها داشته باشیم.