اِجزاء: كفايت كردن مأموربه اضطرارى از مأموربه اختيارى و نيز مأموربه ظاهرى از واقعى
لغويان يكى از معانى اجزاء را بسنده كردن و اكتفا دانستهاند.[17] اين واژه در اصطلاح علم اصول، بهمعناى كفايت كردن مأموربه اضطرارى از اختيارى و مأموربه ظاهرى از واقعى است كه لازمهاش، سقوط اعاده و قضا است;[18] مثلاً، اگر كسى در حال ضرورت، با تيمم نماز بخواند، اين نماز، كفايت مىكند و لازم نيست بعد از برطرف شدن عذر در خارج وقت، با وضو نماز بخواند; البته اگر مكلف در قسمتى از وقت بتواند به وظيفه اختيارى عمل كند و اضطرار، مربوط به قسمتى از وقت باشد، در اين صورت اضطرار صدق نمىكند; چون مكلف در فاصله زمانى بين اوّل تا آخر وقت، قدرت بر انجام وظيفه با تمام اجزا و شرايط را دارد;[19] همچنين كسى كه نماز را در سفر، از روى جهل، تمام خوانده و در تمام وقت، در اين جهل معذور بوده، بعد از آن كه فهميد وظيفهاش نمازقصر بوده، مىتواند به همان نماز 4 ركعتى اكتفاكند.پيش از ورود در آيات، تذكر دو نكته لازماست: برخى، به اطلاق مقامى در آيات استدلال كردهاند; چون در مقام بيان وظيفه مكلّفان است و به تكليف اضطرارى بسنده كرده و تكليف ديگرى را بيان ننموده است; بنابراين، آشكار مىشود كه آنچه انجام گرفته، مجزى است.[20] اطلاق پيش گفته در برابر اطلاق لفظى است كه اگر كلامى صادر شود و گوينده در مقام بيان مقصود خويش باشد و قيدى را ذكر نكند، روشن مىشود كه قيد مذكور، دخالتى در غرض وى نداشته است. برخى نيز استدلال كردهاند كه از آيات استفاده مىشود نماز مضطر، مانند نماز شخص مختار، مصداقى از مصاديق طبيعت نماز است; بنابراين با انجام آن، «طبيعت» موجود شده، قهراً امر ساقط خواهد بود.[21]
آيات اجزاء:
برخى از اصوليان[22] از بعضى آيات، براى اجزاء استفاده كردهاند.1. اجزاى تيمّم از وضو يا غسل:
«يـاَيُّهَا الَّذينَ ءامَنُوا اِذا قُمتُم اِلَى الصَّلوةِ فَاغسِلوا وُجوهَكُم و اَيدِيَكُم اِلَى المَرافِقِ ... و اِن كُنتُم جُنُبـًا فَاطَّهَّروا واِن كُنتُم مَرضى اَو عَلى سَفَر اَوجاءَ اَحَدٌ مِنكُم مِنَ الغائِطِ اَو لـمَستُمُ النِّساءَ فَلَم تَجِدوا ماءً فَتَيَمَّموا صَعيدًا طَيِّبـًا...= اى كسانىكه ايمان آوردهايد! چون به نماز برخاستيد، صورت و دستها را تا آرنج بشوييد... و اگر جنب بوديد، خود را بشوييد [غسل نماييد] و اگر بيمار يا در سفر بوديد يا يكى از شما از قضاى حاجت آمد، يا با زنان آميزش كرديد و آبى نيافتيد، با خاك پاك تيمم* كنيد». (مائده/5، 6) «...واِن كُنتُم مَرضى اَو عَلى سَفَر اَو جاءَ اَحَدٌ مِنكُم مِنَ الغائِطِ اَو لـمَستُمُ النِّساءَ فَلَم تَجِدوا ماءً فَتَيَمَّموا صَعيدًا طَيِّبـًا...» (نساء/4،43) قرطبى[23] و صاحب المنار[24] در ذيل اين آيات گفتهاند: پس از فراغ از نماز، اعاده لازم نيست; چون مكلّف، به وظيفه خود عمل كرده است.2. اجزاى نماز نشسته يا خوابيده، از نماز كامل (اختيارى):
«اَلَّذينَ يَذكُرُونَ اللّهَ قِيـمـًا و قُعودًا و عَلى جُنوبِهِم...= آنانكه خدا را در حال ايستاده و نشسته و خوابيده ياد مىكنند». (آلعمران/3، 191) در رواياتى، ياد خدا به نماز تفسير شده است.[25]«فَاِذا قَضَيتُمُ الصَّلوةَ فَاذكُروا اللّهَ قِيـمـًا و قُعودًا و عَلى جُنوبِكُم فَاِذا اطمَأنَنتُم فَاَقِيموا الصَّلوةَ...». (نساء/4، 103) طبرى و بيشتر مفسران، اين آيه را به بعد از نماز مربوط دانستهاند;[26] ولى محمّد بنعلىبنابراهيم، «اِذاقَضَيتُمُ الصَّلوةَ» را به وجوب نماز تفسير كرده است.[27] اين مطلب از سيدمرتضى نيز در رساله محكم و متشابه نقل شده است.[28] از ابنمسعود نيز نقل شده كه «فَاذكُروا اللّهَ» با اراده نماز ارتباط دارد;[29] بنابراين، آيه دلالت مىكند كه هنگام رويارويى با دشمن نماز را آنگونه كه مىتوانيد (ايستاده، نشسته يا خوابيده) بگزاريد.3. اِجزاى نماز سواره در حال جنگ يا هر ضرورتى:
«حـفِظوا عَلَى الصَّلَوتِ و الصَّلوةِ الوُسطى و قوموا لِلّهِ قـنِتين * فَاِن خِفتُم فَرِجَالاً اَو رُكبَانـًا فَاِذا اَمِنتُم فَاذكُروا اللّهَ كَماعَلَّمَكُم ما لَمتَكونوا تَعلَمون= در انجام نمازها و به خصوص نماز ميانه كوشا باشيد و از روى خضوع و خشوع براى خدا به پاخيزيد و اگر بهعلت جنگ يا خطر ديگرى بترسيد، نماز را درحال پياده يا سواره انجام دهيد و هنگامىكه امنيت يافتيد، خدا را ياد كنيد كه آنچه نمىدانستيد به شما آموخت». (بقره/2، 238ـ239) براساس فتاواى فريقين اگر كسى بدين صورت نماز بخواند، مجزىاست.[30] ماوردى، از اهل حجاز[31] و قرطبى نيز از شافعى[32] نقل كرده كه چون با عذر بوده اعاده ساقط است.4. اجزاى نماز خوف در حال جنگ، از نماز اختيارى:
«واِذَا كُنتَ فيهِم فَاَقَمتَ لَهُمُ الصَّلوةَ فَلتَقُم طَـائِفَةٌ مِن هُم مَعَكَ وليَأخُذوا اَسلِحَتَهُم فَاِذا سَجَدوا فَليَكونوا مِن وَرائِكُم ولتَأتِ طَـائِفَةٌ اُخرى لَم يُصَلّوا فَليُصَلّوا مَعَكَ...= اىپيامبر! هنگامى كه در ميان جنگجويان باشى و نماز را براى آنها برپا كنى، بايد دستهاى از آنها با تو بر خيزند و سلاحهايشان را با خود برگيرند و هنگامى كه سجده كردند [ونمازشان را به پايان رساندند] بايد به پشت سر شما روند و آنان كه نماز را نخواندهاند، بيايند و با تو نماز بخوانند». (نساء/4،102) نماز خوف با نماز درحال اختيار، تفاوت دارد و اطلاق آيه دليل بر اجزا است; هر چند در چگونگى نماز خوف اختلاف وجوددارد.[33]اين آيات، به موارد خاص نظر دارد كه برخى، از آنها براى اجزاء استفاده كردهاند.
5. اجزاى هر تكليف اضطرارى:
آياتى بهطور عام و بدون در نظر داشتن موارد خاص، بهتكاليف اضطرارى اشاره دارد: «...فَمَنِ اضطُرَّ غَيرَ باغ و لا عاد فَلاَ اِثمَ عَلَيهِ...= كسىكه مجبور باشد، اگر ستمگر و متجاوز نباشد، گناهى بر او نيست». (بقره/2، 173) حضرتصادق(عليه السلام)اين آيه را بر نماز تطبيق كردهاند[34]. شايد بتوان اجزاء را از آنچه در تخفيف و آسان بودن تكاليف وارد شده نيز استفاده كرد: «...يُريدُ اللّهُ بِكُمُ اليُسرَ ولا يُريدُ بِكُمُ العُسرَ...= خداوند، راحتى شما را مىخواهد نه زحمت شما را» (بقره/2، 185); چون اگر پس از رفع اضطرار، اعاده و قضا لازم باشد، خلاف مصلحت تسهيل خواهد بود.[35]منابع
اصول الفقه، مظفر; بحارالانوار; تفسير المنار; جامعاحاديث الشيعه; جامعالبيان عن تأويل آى القرآن; الجامع لاحكام القرآن، قرطبى; الكافى; كفاية الاصول; مجمعالبيان فى تفسير القرآن; محاضرات فى اصول الفقه; مواهب الرحمن فى تفسير القرآن، سبزوارى; النكتوالعيون، ماوردى; نهايةالاصول; النهاية فى غريبالحديث والاثر.سيد محمدهادى موسوى
[17]. النهايه، ج1، ص266.
[18]. كفايةالاصول، ج1، ص82 و 84; محاضرات، ج2، ص222.
[19]. محاضرات، ج2، ص240.
[20]. كفايةالاصول، ج1، ص85; محاضرات، ج2، ص222.
[21]. نهايةالاصول، ج1، ص116.
[22]. همان; اصولالفقه، ج1، ص248.
[23]. تفسير قرطبى، ج5، ص152.
[24]. المنار، ج5، ص127ـ128.
[25]. جامعاحاديثالشيعه، ج 5، ص280 ـ 281.
[26]. مجمعالبيان، ج3، ص158.
[27]. بحارالانوار، ج79، ص298.
[28]. جامع احاديث الشيعه، ج5، ص283.
[29]. مجمعالبيان، ج3، ص158.
[30].جامعالبيان، ج2، ص781; مواهب الرحمن، ج4، ص85; الفرقان، ج2ـ3، ص137.
[31]. تفسير ماوردى، ج1، ص310.
[32]. تفسير قرطبى، ج3، ص146.
[33]. مجمعالبيان، ج3، ص156.
[34]. الكافى، ج3، ص410.
[35]. اصولالفقه، ج1، ص248.