تفسیری بر آیات منتخب قرآن (6)
دانشپژوهان دینی به جای نزاع به دنبال یافتن حق و حقیقت باشند
فرج الله میرعرب عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم با استناد به آیات 82 و 83 سوره مائده به بررسی نکات تفسیری این آیات پرداخت که در ادامه این مطلب مشاهده می کنید.
حجتالاسلام والمسلمین فرجالله میرعرب، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم در گفتوگویی، با استناد به آیه ۸۲ و ۸۳ سوره مائده، بیان کرد: رهبران و هادیان فکری جامعه، نقش ویژهای در اتحاد انسانها میتوانند داشته باشند. در همین راستا خدای تعالی در آیه ۸۲ سوره مائده میفرمایند «نزدیکترین دوستیکنندگان عمیق به مؤمنان، کسانى را میابى که میگویند ما نصارى هستیم این برای آن است که در میان آنها، کشیشان (عالمان مسیحی) و راهبان (تارکدنیا) هستند و آنها تکبر و خودبزرگبینی ندارند.»
وی افزود: از این آیه، به روشنی فهمیده میشود که کشیشان و راهبان مسیحی، نقش اصلی را در گرایش مسیحیان آن دوره به مسلمانان داشتهاند؛ آنان بهعنوان رهبران فکری و اعتقادی پیروان خود، ویژگیهایی داشتند که در هر زمانی رهبران فکری و اعتقادی مردم، اگر آن اوصاف را داشته باشند، به یقین همدلی و همگرایی را ایجاد میکنند.
میرعرب ادامه داد: به نظر علامه طباطبایی علت نزدیکتر بودن نصارا به اسلام و انس و محبت بیشتر آنان به مسلمانان سه چیز بوده است؛ اول وجود علما در میان نصارا، دوم وجود پارسایان در میان علما و سوم متکبر نبودن علمای نصارا و پیروانشان. ایشان معتقدند همین سه عامل کلید سعادت و مایه آمادگى آنان براى سعادت و نیکبختى بوده است.
وی اظهار کرد: علامه معتقد است، جامعه وقتى براى قبول حق آماده میشود که اولاً رجال دانشمندى در آن باشند که خود حق را بشناسند و بعد آن را به دیگران تعلیم دهند و به حق عمل کنند تا در نتیجه افراد آن جامعه خوبى عمل به حق و امکان عمل به آن را به چشم ببینند. نکته دیگر اینکه عموم افراد آن جامعه، عادت به خضوع در برابر حق داشته باشند و سبک زندگی آنان چنین باشد.
پژوهشگر قرآنی با اشاره به یکی از نظرات سید قطب، اظهار کرد: سید قطب معتقد است این آیه در مورد گروهی خاص سخن میگوید. او با توجه به سبب نزول آیه، نجاشی حاکم حبشه را که انسانی عالم و اهل عدالت بوده و نیز منتخبین او را مصداق آیه دانسته و تأکید کرده که چنین انسانی سبب محبت شدید نصارای تحت حاکمیتش به مسلمانان شده است.
وی در خصوص مقایسه نظر این دو عالم بزرگ، توضیح داد: علامه طباطبایی از آیه برداشت کلی کرده و نگاه شخصی نداشته از اینرو مشکلی با عنوان نصارا ندارد؛ اما سید قطب نگران توجه مخاطبان بهعنوان نصارا بوده تا کسی نگوید تمام نصارا چنین هستند زیرا او لشکرهای صلیبیان را که در قرون بعد، مسلمانان را بسیار آزردهاند فراموش نکرده است. به همین دلیل او چند بار تأکید میکند که مسیحی خاص با اوصاف و ویژگیهای خاص محبت دارد و آن رهبری که آن حالت و صفت را دارد، سبب همدلی و محبت است. به هر حال، رهبری نقش مهمی در رفع تقابلهای بشری دارد.
میر عرب بیان کرد: ابن عاشور به درون حوزه اسلامی توجه کرده و معتقد است علمای اسلام باید فقط به دنبال فهم مقاصد الهی باشند و در صورت چنین رویکردی فرصت اختلاف و درگیری پیدا نمیکنند و این راهکار بسیار ارزشمند است؛ تحقق این اندیشه ممکن نیست مگر آنکه همه بزرگان جهان اسلام در تمام مراکز تعلیم و تربیت دینی، به آن معتقد و پایبند باشند و به دانشپژوهان دینی بیاموزند به جای نزاع و جدال تلاش کنند حق را بیابند و تمام هدف برهانی کردن نظر باشد و عالم دینی بیاموزد و در مقام عمل ملزم باشد.
وی در ادامه گفت: اگر این فکر و روش در جهان اسلام، بلکه جهان بشری فرهنگ شود، مجالی برای منازعات باقی نمیماند. ایشان بر همین مبنا علت گسیل شدن دوستی و محبت عمیق نصارا را بهسوی مؤمنان، اخلاق نیکو، تواضع و تسامح این عالمان و راهبان بیان کرده است. به نظر او، آنان هم متواضع بودند و هم اهل انصاف، چنان که مردمشان نیز چنین تربیت شده بودند، بنابراین وجود عالمان با چنین اوصافی سبب همگرایی و محبت شده بود.
پژوهشگر پژوهشکده قرآن و معارف ضمن اشاره به اینکه علامه فضلالله نیز طالبان حقیقت را انسانهایی اهل گفتوگو و تلاشگر برای رسیدن به حق معرفی کردهاند، تصریح کرد: اینان به نظر مخالف گوش میدهند، در اندیشههای ارائه شده عمیق میشوند، خوب و بد نظریات را بررسی میکنند و تمام تلاش خود را برای رسیدن به حقیقت به کار میبرند. روشن است که این گروه عوام نیستند، بلکه علمای جامعهاند و در حالی که در میان مردم جایگاه ویژهای دارند به دنبال حفظ این موقعیت نیستند.
وی تأکید کرد: علامه فضلالله مفصل اوصاف و ارزشهای معنوی و روحانی این گروه را توضیح داده که نتیجهاش شوق زندگی با مؤمنان صالح است و نتیجه گرفته که رهبران و مردمی که بر مدار ارزشها زندگی کنند و هدفشان بندگی خدا، تواضع در برابر بندگان خدا و دور از استکبار باشند، با حق مشکلی ندارند که از آن جدا شوند و با صف حقگرایان دچار اختلاف شوند. همین تلاشها سبب محور قرار گرفتن دین برای مردم بهعنوان محور وفاق، تعاون و همدلی است.