روش تاریخی-انتقادی در نقد کتاب مقدس
پدیدآورادگار کرنتز(نویسنده)، زهرا جعفریپناه(مترجم)، فاطمه صبائی(مترجم)
ناشرانتشارات کرگدن
زبانفارسی
📚روش تاریخی-انتقادی در نقد کتاب مقدس
✍️ نویسنده: ادگار کرنتز
✍️ مترجم: فاطمه صبائی، زهرا جعفریپناه
🏫 انتشارات کرگدن
🗓سال 1403
🔻با پیدایش آگاهی تاریخی مدرن، فهم روشمند تاریخ و تفسیر و تحلیل اصولی آن به قدری اهمیت یافت که دیگر کسی نمیتوانست روشهای نوین مطالعات تاریخی را در تفسیر کتاب مقدس و جنبههای تاریخیِ مطالب آن نادیده بگیرد. تعبیر «نقد تاریخی کتاب مقدس» به مفهومی رایج در مطالعات این حوزه تبدیل شد؛ و محققان پروتستان، کاتولیک و یهودیِ کتاب مقدس، بهرغم دیدگاههای متنوع دینی، نقد تاریخی-انتقادی را بهصورتی گسترده در تفسیر کتاب مقدس به کار بردند.
🔻روش تاریخی-انتقادی مهمترین کتاب ادگار کرنتز و اثری کلاسیک است. کرنتز، در این کتاب، به ابعاد مختلفِ روش نقد تاریخی، گستردگی این روش و کاربرد فراگیر آن میپردازد. او زمینههای پیدایش نقد تاریخی و همچنین چگونگی کاربرد این روش را از سال 1820 تا 1920 بررسی میکند. او سپس، انواع نقدها، ازجمله نقد متن، نقد ادبی، نقد منبع و نسبت اینها با یکدیگر، نقد فرم یا شکل، و نیز مطالعۀ فقهاللغوی یا ریشهشناختی کتاب مقدس را شرح میدهد. کرنتز، در فصلی مستقل، پیشفرضها و دستاوردهای این روش را بررسی میکند و آرای ترولتچ و اصول سهگانۀ او را شرح میدهد. در فصل پایانی، او سرنوشت این روش را بعد از پایان جنگ جهانی دوم پی میگیرد.
فهرست کتاب
١. مقدمه
٢- پیدایش نقد تاریخی
٢-١- نقد جزمی
٢-٢. نخستین زمزمههای نقد؛ نوزایی و نهضت اصلاحگری
٢-٣. ظهور شک روشمند
٢-٣. ظهور نقد تاریخی؛ عصر روشنگری
٢-۵. بهکارگیری روش تاریخی در سال ھای ١٨٢٠-١٩٢٠
٢-۶. عامل جدید؛ تقابل الاهیاتی میان دو جنگ اروپا
٣. اهداف و شيوهها
٣-١. تاریخ چیست؟
٣-٢. اهداف تاریخ پژوه
٣-٣- روش كار مورخ؛ ابزارها وفنون
٣-٣. روش های مطالعات كتاب مقدس
۴. پیشفرضها و دستاوردها
۴-١. اصول بنیادین در تاریخنگاری عصر حاضر
۴-٢. بنیان نقد تاریخی در الاھیات
٢-٣. هر روشی را با دستاوردهايش می شناسند
۴-۴. مخالفتها و جرحوتعديلها
۵. نقد تاریخی در مباحث الاهیاتی از سال ١٩٢۵ تا به امروز
۵-١. نقد تاریخی بهمثابة الاهیات اصلاحگری
۵-٢. آتش بس ناپایدار محافظهکاران
۵-٣. حمله به نقد تاریخی
۵-٢. نقد و آخرتشناسی
٥-۵. نقد تاریخی بهمثابة بحرانی روشی
۶-۵. نتيجه
نمایه
پیش گفتار ویراستار ترجمه فارسی
تاریخ به هر دو مفهوم آن هم امور واقع گذشته و هم پژوهش مورخ، فرایندی اجتماعی است که افراد در آن به عنوان موجودات اجتماعی درگیرند. عمل کنش و واکنش متقابل تاریخ و واقعیاتش ... گفت و شنودی است میان جامعه امروز و جامعه دیروز. به گفته یاکوب بورکهارت تاریخ دفتر ثبتِ مطالب دورانی است که دوران دیگر آن را شایان ثبت میپندارد گذشته را در پرتو نور حال میتوان فهمید و زمان حال را فقط در پرتو نور گذشته قادر ساختن بشر به درک جامعه گذشته و افزایش استیلای او بر جامعه کنونی، وظایف دوگانه تاریخ است.
بیش از دو سده است که پرسش از چیستی تاریخ به صورت جدی مطرح شده و در پی آن مباحثی پردامنه و نظریه هایی مختلف درباره روند تاریخ و علم تاریخ طرح و بررسی شده است. این نگاه نو و نقادانه برآمده از تحولات عمیق و چندجانبه در حیطه های گوناگون ،فکری فرهنگی و اجتماعی عصر روشنگری در سده هجدهم است. در این دوره متفکران درصدد بودند که همه چیز را از ابهام بیرون آورند و در پرتو عقل از نو درک کنند اینان کوشیدند به دور از مفروضات و مواضع قبلی تا حد مقدور بیطرفانه با نگرش عقلانی و نقادانه به بررسی سنت و هر آنچه از گذشته به دست بشر رسیده است بپردازند. این کار میسر نمیشد مگر آنکه از گذشته تاریخی فاصله ای معنوی و روانی گرفته شود. از آنجا که سنن تاریخی و روایات آن سازنده فرهنگ و دین و تمامی ارکان فکری و معنوی انسانها است و به نوعی با هویت مردم یکی تلقی میشود اغلب مردم برای حفظ هویت خویش، آن سنن تاریخی را حقیقت مطلق و مطابق با واقع تلقی و کمتر در صحت و سقم گزارشهای تاریخی تأمل میکنند زیرا گویی نقد آنها به معنای فروریختن هویت جمعی و فردی است. این در حالی است که نگرش مدرن مبتنی بر تردید در گزارشهای تاریخی و ارزیابی صحت و سقم آنها است. رکن اصلی روش نقد تاریخی بررسی امکان وقوع گزارشهای تاریخی است صرفاً بر پایه وثاقت مفروض مورخان نمیشود به آنها اعتماد کرد؛ باید امکان وقوع امور را از منظر تاریخی سنجید و البته باید در نظر داشت که حتی امکان وقوع عقلی هم کافی و الزاماً به معنای وقوع امری در تاریخ نیست. نقد تاریخی کتاب مقدس که از دل نگرش مذکور زاده شده، مبتنی بر این فرض است که هر متن دست کم به دو معنا میتواند تاریخی باشد: یکی آنکه آن متن ممکن است تاریخ را گزارش کند و دیگر اینکه در عین حال آن متن میتواند تاریخ خود را داشته باشد. بر این اساس میشود میان تاریخ در متن» و «تاریخ خود متن تفکیک کرد. عبارت نخست اشاره دارد به آنچه متن درباره تاریخ، روایت یا گزارش میکند؛ خواه درباره اشخاص رخدادها و موقعیتهای اجتماعی باشد یا درباره آرا و اندیشه ها بر اساس نگاه نقادانه به محتوای متن، میتوان درباره شرایط سیاسی، اجتماعی یا دینی دورانهایی که در طول آنها متن تولید شده و پدید آمده است داوری کرد معنای دوم با آنچه خود متن میگوید یا توصیف میکند داستانی که میگوید - سروکار ندارد؛ بلکه با داستان آن متن یا چیزی که نویسنده این اثر آن را «ماجرای کتاب میخواند سروکار دارد، یعنی تاریخ خود متن یا کتاب مورد بحث از زمان پدید آمدن به بعد اینکه چگونه، چرا، چه وقت، کجا، و در چه شرایطی متن یا کتاب مورد بحث پدید آمده است؛ توسط چه کسی یا کسانی و برای چه کسی یا کسانی ،نوشته ،سروده ،ویرایش تولید و حفظ شده است، چرا پدید آمده است و چه عوامل گوناگونی بر خاستگاه، شکل گیری، بسط و تحول و حفظ و انتقالش اثر گذاشته است.
باید در نظر داشت که صفت تاریخی ناظر به متن اغلب متضمن دو استعاره است (۱) متن را میتوان به مثابه «آینه» دانست، یعنی بازتابی از زمینه تاریخی و فرهنگی ای که از آن نشئت گرفته است (۲ متن را میتوان به مثابه «پنجره» دانست، به این معنا که درباره مردمان مکانها و وقایع زمان پدید آمدن متن به طور غیر مستقیم و به واسطه آگاهیهایی که از آن به دست می آوریم اطلاع حاصل میکنیم.
با پیدایش آگاهی تاریخی مدرن و روش شناسی حاصل از آن، فهم روشمند تاریخ و تفسیر و تحلیل اصولی آن به قدری اهمیت یافت که دیگر کسی نمی توانست روشهای نوین مطالعات تاریخی را در تفسیر کتاب مقدس و جنبه های تاریخی مطالب آن نادیده بگیرد و این امر به مباحث چشمگیر و مناقشات فراوانی دامن زد و تعبیر نقد تاریخی کتاب مقدس به مفهومی رایج در مطالعات این حوزه تبدیل شد در حال حاضر محققان پروتستان کاتولیک و یهودی کتاب مقدس به رغم دیدگاههای متنوع دینی - تعابیر «نقد تاریخی» و «روش نقد تاریخی» را به صورتی گسترده در خصوص مجموعه ای از روشهای مرتبط با هم در تفسیر کتاب مقدس به کار می برند و آن را اصطلاحی جامع و فراگیر میدانند که مشتمل بر انواع نقدها و بررسیها است.
با این همه گاه همچنان وقتی عبارت نقد (تاریخی در مورد کتاب مقدس به کار می رود، دقیقاً مراد از آن روشن نیست؛ چون اساساً اصطلاح «نقد» برای اکثر مردم، تلویحاً معنایی منفی در بر دارد. از آنجا که مؤلف این اثر درباره اصطلاح شناسی «نقد» و معانی و پیشینه کاربرد آن به ویژه درباره کتاب مقدس به تفصیل به بحث پرداخته و مطالب اصلی را ذکر کرده است خوانندگان را به متن کتاب ارجاع میدهم و فقط به این اشاره ضروری بسنده میکنم که نام های گوناگون برای این مجموعه روشها، به سبب تداعیهای منفی اصطلاح «نقد» به کار رفته است؛ برای نمونه مفهوم «نقد برتر در مقابل نقد پایین دست یا سطحی از قرن هجدهم تا اوایل قرن بیستم رایج بوده است اما به مرور کاربردش کمتر شده تا اینکه به واسطه عنوان مجله ای با همین نام «نقد برتر» در سال های ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۳ مجدداً احیا شده است. یا به طور مثال، عنوانی دیگر، یعنی روش «تاریخی دستوری معادلی است برای همین روش تاریخی انتقادی که تعمداً وصف «انتقادی» از آن حذف شده است تا بتوانند از نگاهی الاهیاتی و با رویکردی محافظه کارانه در آن به تفسیر کتاب مقدس بپردازند. کلیسای انجیلی این عنوان را بیشتر به کار برده است. به نظر کرنتز، تعبیر نقد تعبیری است علمی و نه الاهیاتی، ولی مراد از نقد کتاب مقدس لزوماً ردّ مرجعیت دینی و الاهیاتی آن نیست، بلکه محققان با این روش درصدد هستند تا بدون نگرشی الزاماً منفی، خوانشی دقیق یا تحلیلی نو از تناقضات متن به دست دهند.
در اینجا جا دارد به نکته مهمی دربارۀ مطالعات کنونی در این حوزه به زبان فارسی اشاره کنم. در سالهای اخیر در ایران شاهد چاپ و انتشار آثاری متعدد هستیم درباره تفسیر متون مقدس به صورت کلی و درباره کتاب مقدس به صورت جزئی و با در نظر داشتن روشهای تفسیری آن به ویژه روشهای مدرن این گونه آثار با در نظر داشتن تعدد عناوین و تجدید چاپها با استقبال نسبی مخاطبان مواجه شده است و اغلب پژوهشگران و دانشجویان مطالعات ادیان و نیز قرآن پژوهان و علاقه مندان به مطالعات مقایسه ای به این آثار مراجعه میکنند. به رغم این توجه و اقبال شاهدیم که بحث از روش نقد تاریخی و استفاده از آن در نقد متون مقدس بازخورد و چالشی در سطح بحثی علمی ایجاد نکرده و چه بسا گاه اهمیت و معنای آن درست فهمیده نشده است از این رو باید به طور خاص بر این ویژگی کتاب مقدس تأکید کرد که به باور یهودیان و مسیحیان، عهدین کتاب تاریخ دینی است به معنای ثبت حوادث دینی در تاریخ یعنی مداخله خداوند در تاریخ و هدایت مؤمنان کتب عهد عتیق یا به تعبیر یهودیان «تنخ» گزارشی از سیر تاریخی حوادث مهم در بطن تاریخ بنی اسرائیل از آغاز خلقت، دوره اجداد دینی یعنی حضرت ابراهیم و احفادش حضرت موسی و تمامی دوره های مهم تاریخی این قوم و نیز دوره ظهور انبیا بنی اسرائیل در سرزمین مقدس است. در تقسیم بندی محتوایی ۳۹ کتاب ،تنخ قائل اند ۱۷ کتاب آن تاریخی است که با رعایت تقدم و تأخر تاریخی به حوادث دینی مهم و تاریخ این قوم در کنعان و دیگر سرزمینهای تحت حاکمیت آنها می پردازد از جمله کتاب اول و دوم سموئیل، اول و دوم پادشاهان و اول و دوم تواریخ ایام و استر در عهد جدید و بخشهای چهارگانه آن، اناجیل چهارگانه اعمال رسولان نامه ها یا ،رسالات و مکاشفه یوحنا، نیز همچنان ثبت تاریخی حوادث دینی با توجه به سیر تحولات مطرح است، البته نه لزوماً به همان سبک و ساختار کتب عهد قدیم یا کتاب مقدس عبری. به ویژه با نظر به اهمیت و جایگاه خاص ،اناجیل درباره ژانر و سبک ادبی آنها و اینکه آیا گزارش اناجیل تاریخی است یا نوعی شرح حال ،نویسی و طرح بحث عیسای تاریخی، نقد تاریخی بحثهای مفصلی را در خصوص بخش نخست کتب عهد جدید در داشته است اینگونه است که نقد تاریخی با توجه به پیوند وثیق آن با کتاب پی مقدس کاملاً برخاسته از جایگاه خاص تاریخ نزد یهودیان و مسیحیان است. این در حالی است که در مطالعات قرآنی جایگاه گزارش قرآنی ناظر به تاریخ، و مفهوم آن برای مسلمانان متفاوت است. اساساً در سبک و ساختار و محتوای سوره ها و مجموعه آیات قرآنی اغلب سیر تاریخی لحاظ شده در عهدین موردنظر نیست. همین امر در مطالعات مقایسه ای سبب میشود که نوعی عدم تطابق در درک تعاریف نوین از مفهوم تاریخ و اهمیت مباحث نقد تاریخی پدید آید. به تبع آن، بحث از سیر تحول مناقشات حول این مبحث و طرح دیدگاهها و نیز روشهای جدید تفسیری مبتنی بر تعریف علم تاریخ هم برای مخاطبان سنت اسلامی، و کمتر مطلع از متون مقدس، چندان که باید روشن و واضح نمی نماید.
نکته مهم دیگری که باید به آن توجه داشت اختلاف شدید کلیساها درخصوص نقد تاریخی کتاب مقدس است. البته نویسنده کتاب حاضر به این مواضع مختلف پرداخته و حتی فرایند موضع گیری این کلیساها را نیز بیان کرده است. اما شاید پیش از ورود به بحث اصلی طرح نکاتی مقدماتی برای مخاطب خارج از سنت مسیحی خالی از فایده نباشد کتاب مقدس در مقام متن مبنا برای پروتستانها اهمیتی خاص دارد، زیرا آنها هم حجیت سنت کلیسایی و هم فلسفه را رد میکنند و فقط به مرجعیت کتاب مقدس باور دارند و آن را تنها منبع ایمان مسیحی میشناسند. بدین سان با طرح مناقشات نقد تاریخی درباره کتاب مقدس، عملاً آنها بیش از کلیسای کاتولیک در مقابله با این جریان وارد بحث و جدل شده و درصدد پاسخگویی به این چالش برآمده اند. سخن معروف کلیسای پروتستان این است که باید «به کلام الاهی گوش سپرد نـه آنـکـه فـهـم خـود را در قالب تفاسیر به این متن مقدس بار کرد طبعاً با چنین رویکردی در دوره هایی مخالفت کلیساهای پروتستان با نقد تاریخی کتاب مقدس بسیار شدید بوده است؛ و کلیساهای کاتولیک و ارتدوکس نیز هر چند در همین مسیر قدم برداشته اند چند گام عقب تر از پروتستان ها بوده اند. حتی مخالفت متأله اگزیستانسیالیست، سورن کی یرکگارد با نقد تاریخی از همین منظر بوده که وظیفه مؤمن مسیحی گوش سپردن به کلام الاهی است. در دهه های اخیر مواضع جریانهای مختلف از متألهان مسیحی لیبرال و محافظه کار تا کاتولیک و ارتدوکس ـ و از همه پیشروتر کلیسای اصلاحگر» در قبال نقد تاریخی تغییر یافته است و بر سودمندی و مفید بودن آن، ولو به صورت حداقلی، صحه نهاده اند. ظاهراً ناآگاهی در کنار جزم اندیشی بر این مخالفتها می افزوده است اما اکنون به نظر محققان، نه تنها مفید بودن روش نقد تاریخی دیگر روشن و بی نیاز از اقامه دلیل است بلکه بحث بر سر ضرورت آن است. در حال حاضر طرح این پرسش ناگزیر است که مفسر چگونه از نقد تاریخی بهره میبرد و چه ابزارهایی تلاش او را در مسیر تفسیر و نقد تاریخی تسهیل میکند.
درباره نویسنده کتاب
ادگار کرنتز استاد و محقق در الاهیات مسیحی شاخه لوتری در سال ۱۹۲۸ در میشیگان متولد شد و تحصیلاتش را در دانشگاههای کنکوردیا و واشنگتن گذراند. او از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۷۵ مشغول به تدریس در دانشگاه کنکوردیا بود. به واسطه علاقه خاص به ،کتاب او بخشی از این مدت را هم زمان به کار کتابداری نیز مشغول بود (۱۹۵۴-۱۹۶۴) کرنتز سال ۱۹۶۰ در رشته مطالعات کلاسیک از دانشگاه واشنگتن مدرک دکتری خود را دریافت کرده و همچنین از سال ۱۹۵۷ در مقام کشیش در کلیساهای مختلف میسوری به وعظ و فعالیتهای تبلیغی مشغول بوده است.
علاقه مندی کرنتز به بحث روش تاریخی انتقادی به سال ۱۹۶۳ باز میگردد که دوره مطالعاتی را در توبینگن آلمان نزد ارنست کازمان گذراند، کازمان به وی آموخت که چگونه میتوان دیدگاه کلیسای لوتری را با تفسیر رادیکال از عهد جدید ترکیب کرد. به این ترتیب مهمترین اثر کرنتز، روش تاریخی انتقادی، در سال ۱۹۷۵ به چاپ رسید. او از سال ۱۹۸۳ استاد مدعو در . مطالعات عهد جدید در مدرسه الاهیاتی لوتری در شیکاگو (LSTC) بود. به رغم بازنشستگی در سال ۱۹۹۸ کرنتز همچنان به تدریس پاره وقت در مدارس الاهیاتی پیل و برکلی مشغول بود. او سال ۲۰۲۱ در ۹۳ سالگی در روز ۳۱ اکتبر که مناسبت مهمی در کلیسای اصلاحگر به شمار می آید از دنیا رفت و این سبب شد برخی درگذشت او را در این روز به نوعی نمودی از حیات وی و شهرتش در پایبندی به کلیسای لوتری و تلاش مستمر در پیشبرد اصلاحات در کلیسا تفسیر کنند.
گفتنی است کرنتز از سال ۱۹۷۱ در باستان شناسی هم تلاشهای گسترده ای را آغاز کرد وی در مناطق متعددی که مرتبط با گزارش عهد جدید است از جمله فلسطین و به ویژه شهر اورشلیم مشغول به کار باستان شناسی بود.
با توجه به شرح حال کرنتز میتوان به درک دقیق تری از افکار و آثار او دست یافت. به نوشته کورت ک هندل، استاد تاریخ کلیسای اصلاحگری، تحصیلات کرنتز سبب شد تا او از دانشی فراگیر و عمیق برخوردار شود. همچنین آشنایی وی با فلسفه یونانی و رومی و با فرهنگ مدیترانه ای در کنار یافته های باستان شناسانه و نیز پایبندی او به ارائه وعظ و خطابه در کلیسا و برگزاری شعائر مسیحی که به طور مستمر عهده دارشان بود باعث شد تا تفسیر او از متون مقدس حاکی از درکی ژرف و برخوردار از بینشهایی خاص .باشد او مقالات متعددی درباره تفسیر کتاب مقدس کتابشناسی منابع و مآخذ تخصصی در حوزه مسیحیت و نیز یافته های باستان شناختی نگاشته .است از جمله مقالات مهم او میتوان مقاله کلام حیات بخش برنده تر از هر شمشیر دو دم را نام برد.
درباره این کتاب
در اثر حاضر کرنتز به ابعاد مختلف روش نقد ،تاریخی، گستردگی این روش و کاربرد فراگیر آن به صورتی روشمند و تا حد امکان فشرده و به دور از تفصیل پرداخته است. این تک نگاری اثری کلاسیک و ارزشمند به شمار می آید و در منابع و مراجع متعددی به آن استناد شده است. مؤلف در بیان زمینه های پیدایش نقد تاریخی پیشینه مبسوطی نگاشته و در آغاز برای روشن شدن بحث به نخستین زمزمه های برآمده از ظهور شک روشمند در قرن هفدهم میلادی پرداخته و اینکه طرح اینگونه سخنان، خود چگونه ناشی از انقلاب علمی و طرح جنبه های فلسفی نوین بوده است کرنتز به بسط این نقادی در عصر روشنگری در قرن هجدهم و ظهور دئیسم و طرح مباحث نقادانه آنها و همچنین نسبت عقل با حقیقت و اینکه چگونه در عقل باوری دورۀ ،روشنگری شکاف عقل و تاریخ بزرگتر شد، پرداخته و گزارشی از اندیشه های نقادانه لسینگ درباره تاریخ و نسبت آن با حقیقت به دست داده است؛ در این دوره بود که متون انتقادی از عهد جدید با تمرکز بر نقد اسناد و مدارک اولیه عهدین انتشار یافت. البته باید توجه داشت که تفکر تاریخی این عصر بیشتر فلسفی بود اما در عین حال، این روند به تعریف علم تاریخ و نظریه های متفاوت درباره آن انجامید که در این نظریه ها، نسبت تاریخ با واقعیات و اینکه مورخ و واقعیات او چگونه تعریف و تبیین میشود، تحلیل شده است. گفتنی است که در این اثنا بحث از اسطوره به منزله مفهومی در تقابل با تاریخ - و هم ردیف با خرافه و امور غیر واقع - درگرفت که بعدها در نیمه دوم سده بیستم این نگرش به اسطوره به طور کلی از مباحث اسطوره شناسی جدید کنار گذاشته شد.
در ادامه همین فصل، مؤلف چگونگی کاربرد روش نقد تاریخی را به طور جداگانه و مفصل از سال ۱۸۲۰ تا ۱۹۲۰ مطرح کرده است. کرنتز با بررسی شرایط خاص میان دو جنگ اروپا بر این باور است که در این دوره تقابل الاهیاتی ظهور یافته است. وی با طرح و بررسی دیدگاه شلایرماخر و مباحث هرمنوتیکی او، به بحث از ارتباط ایمان و معرفت تاریخی می پردازد. مسلماً شلایرماخر در مقام الاهیات دان جدید مسیحی و بنیانگذار هرمنوتیک جدید با تأثیرپذیری از نظام فلسفی کانت، متفکر برجسته دوره روشنگری در مباحث ناظر به نقد تاریخی کتاب مقدس منشأ تحولاتی جدید بوده است. کرنتز سپس در بررسی آرای متألهان برجسته قرن بیستم از جمله ،بارت اشاره میکند که چگونه بر تاریخ کمتر تأکید شد و با برجسته شدن فقر رویکرد تاریخ ،محور عملاً شاهد تغییری بنیادین در خوش بینی به اندیشه های تکامل گرایانه عقل محوری و نیز گرایش به تاریخ گرایی در دوره پس از جنگ دوم اروپا هستیم.
مؤلف با طرح و ترسیم این پیشینه به مخاطب کمک میکند تا با آگاهی لازم وارد بحث و پیگیر پرسشهای اصلی این مبحث شود از جمله اینکه تاریخ چیست تاریخ پژوه چه اهدافی دارد و روش کار مورخ دقیقاً . او سپس روشهای مطالعات کتاب مقدس و انواع نقدها از جمله نقد متن نقد ادبی، نقد منبع و نسبت اینها با یکدیگر، نقد فرم یا شکل و نیز مطالعه فقه اللغوی یا ریشه شناختی را شرح میدهد در فصلی مستقل، کرنتز با بیانی ساده و روشن پیش فرضها و دستاوردهای روش مذکور را به صورت مفصل به دست داده و آرای ترولتچ و اصول سه گانه او را بررسی کرده است. در فصل پایانی او سرنوشت این روش را در قالب مباحث الاهیاتی از بعد از پایان جنگ دوم اروپا در سال ۱۹۴۵ تا زمان تألیف این اثر یعنی ۱۹۷۵ پی گرفته است و با بررسی تأثیر آن بر تمام شاخه های الاهیات به جرح و تعدیلهای انجام شده در کلیساها هم پرداخته است. او معتقد است که این روش را می توان روشی خود اصلاحگر دانست همچنین به دیدگاه پاننبرگ درباره نقد و تاریخ نجات، دیدگاه آخرت شناختی مولتمان و در کل نقد تاریخی به مثابه بحران روشی میپردازد احاطه کرنتز بر حیطه های مطالعات تاریخی، فلسفی، ادبی زبان شناختی و آگاهی او از تحولات در عرصه های اجتماعی و فرهنگی شده است که بتواند به خوبی شمایی کلی از زمینه های ظهور نقد تاریخی و گسترش آن با بیانی سلیس به دست دهد.
درباره ترجمه این کتاب
آشنایی من با مباحث نقد تاریخی کتاب مقدس به دوره دانشجویی در دوره تحصیلات تکمیلی دانشکده الاهیات دانشگاه تهران سالهای ۷۱ تا ۷۶ و کلاسهای استاد محمد مجتهد شبستری باز میگردد درباره این ،روش گرچه بسیار جذاب بود منبعی به زبان فارسی وجود نداشت و همچنان هم در زبان فارسی اثری مستقل در این حوزه سراغ ندارم از آنجا که این تک نگاری کلاسیک در آثار تخصصی متعددی در حوزه مطالعات کتاب مقدس مورد ارجاع و استناد است، برای رفع کاستی مذکور، پیشنهاد ترجمه آن را به خانم فاطمه صبائی دادم. خانم صبائی، به راهنمایی اینجانب از ترجمه کتاب حاضر به عنوان پایان نامه دوره کارشناسی ارشد خود در رشته ادیان و عرفان دانشگاه الزهرا با موفقیت دفاع کردند و سپس در گام بعد با نظارت اینجانب خانم جعفری پناه تمام ترجمه ایشان را مقابله و ویرایش کردند. علاوه بر پاورقیهای متعدد مؤلف مترجمان نیز برای مخاطب فارسی زبان توضیحاتی افزودند که با علامت م.» مشخص شده است.
جا دارد از دانشگاه الزهرا و نیز از دوستان فاضل خود که ما را در پیشبرد چاپ این اثر یاری فرمودند سپاسگزار باشیم خانمها زهرا جوادی برای ویرایش زبانی سپیده نصرتی و فریبا پات برای معرفی آثار مرتبط ملیحه احسانی نیک برای راهنمایی در برخی معادل یابیها آقایان حسن حضرتی برای طرح نکاتی تکمیلی و نیز تشویق برای چاپ این ترجمه و حسین خندق آبادی برای معرفی و پیگیری چاپ همچنین از راهنماییهای علمی و دقیق دوست و همکار فرهیخته ام، محمد منصورهاشمی بسیار متشکرم.
لیلا هوشنگی
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا
زمستان ۱۴۰۲