تابستان : از فصول چهارگانه سال، در برابر زمستان و از فصول تجارى قريش در عصر ظهور اسلام
تابستان كه از دو بخشِ «تابْ» به معناى گرما، تابش و روشنايى[1] و «ستان» (پسوند زمانساز و مكانساز)[2] ساخته شده، به معناى زمانِ تابش، مَوْسِم گرما و نام يكى از 4 فصل سال است كه بين بهار و پاييز[3] و مقابل زمستان* قرار دارد.معادل اين كلمه در زبان عربى، واژه «صَيْف» است كه آن را در اصل به معناى دگرگونى و تحول چيزى از حالتى به حالت ديگر[4] و فصل مقابل زمستان دانستهاند.[5] اينكه در فرهنگ عربى كدام بخش از سال، تابستان نام دارد، مورد اختلاف است؛ برخى با استناد به كاربرد قرآنى صَيْف (قريش/ 106، 2) آن را فصل مقابل زمستان دانسته و معتقدند كه مردم جزيرة العرب به سبب گرماى شديد آنجا در بيشتر سال، آنچه را كه در مناطقى چون ايران و عراق، بهار خوانده مىشود، تابستان مىنامند.[6] برخى ديگر تابستان را يكى از 4 فصل سال و پس از بهار مىدانند.[7] ديدگاه سومى هم با تقسيم سال به 6 بخش، بر آن است
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 14
كه پس از يك دوره هواى معتدلِ پس از زمستان كه از آن به «بهاراول» تعبير مىشود، فصل تابستان آغاز مىشود.[8]
تابستان در بيشتر مناطق با ويژگيهايى چون تابش نسبتاً شديد و طولانى آفتاب و در نتيجه افزايش دماى هوا، بلندى روزها و رسيدن محصولات و فرآوردههاى كشاورزى شناخته مىشود.
واژه «صَيْف» فقط يك بار در قرآن آمده است: «لاِيلـفِ قُرَيش * ايلـفِهِم رِحلَةَ الشِّتاءِ والصَّيف».(قريش/106، 1 ـ 2) اين آيه بهسفرهاى تجارى قريش اشاره دارد كه بنابر ديدگاه مشهور مفسران در تابستان به سوى شام كه آب و هواى خنكى داشت و در زمستان بهسوى يمن به سبب آب و هواى ملايم آن انجام مىگرفت.[9]
مكه در سرزمينى خشك و بىآب و علف با هوايى گرم و سوزان قرار دارد.[10] گرماى زياد و خشكى از ويژگيهاى بارز عربستان است و اين كشور از معدود مناطق جهان است كه درجه دما در تابستانهاى آن به 48 درجه هم مىرسد. هيچگونه درياچه دائمى در عربستان وجود ندارد و فقط 7% از زمينهاى آن داراى پوشش جنگلى است.[11] با توجه به اين شرايط زمينه كشاورزى و دامدارى براى قريش فراهم نبود و آنان ناگزير براى گذران زندگى در سال به دو سفر تجارى تابستانه و زمستانه مىپرداختند.
از سوى ديگر خطر حمله، قتل و غارت همواره از سوى باديهنشينان، قبايل و كاروانهاى تجارى را تهديد مىكرد. براى همين خداوند از مأنوس و دلگرم كردن قريش به سفرهاى تجارى تابستان و زمستان به سبب امنيتى كه در لواى همجوارى با خانه خدا براى آنان پديد آمده بود، به عنوان نعمت براى آنها ياد مىكند. بنابر ديدگاهى كه سوره قريش و فيل را يك سوره مىداند، نابودى سپاه ابرهه باعث شد كه قريش با امنيت كامل به سفرهاى تجارى خود بپردازد، چرا كه پس از حادثه ياد شده كعبه قداست و قريش حرمت بيشترى يافت و ديگر كسى متعرض آنان و كاروانهايشان نمىشد.[12] برخى گفتهاند: اگر چنين نمىشد، زندگى قريش به خطر مىافتاد و آنان ناگزير بهمناطق ديگر كوچ مىكردند و زمينه بعثت پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) فراهم نمىشد.[13]
افزون بر آيه ياد شده، كه صريحاً در آن از تابستان ياد شده است، شمارى ديگر از آيات نيز به گونهاى در ارتباط با تابستان تفسير شدهاند؛
دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 15
شمارى از مفسران اعتقاد دارند كه آيه 37 آلعمران/ 3 به آمدن ميوههاى تابستانى براى حضرت مريم(عليها السلام)در زمستان و بالعكس اشاره دارد[14]: «كُلَّما دَخَلَ عَلَيها زَكَرِيا المِحرابَ وَجَدَ عِندَها رِزقـًا قالَ يـمَريَمُ اَنّى لَكِ هـذا قالَت هُوَ مِن عِندِ اللّهِ».برخى در ذيل آيه74 اعراف/7 گفتهاند: خانههايى كه قوم ثمود از خاكهاى نرم دشت مىساختند، مسكن تابستانى آنان بودهاست[15]: «و بَوَّاَكُم فِى الاَرضِ تَتَّخِذونَ مِن سُهولِها قُصورًا و تَنحِتونَ الجِبالَ بُيوتـًا»؛همچنين برخى بر اين باورند كه آيه 18 مؤمنون/23 به ذخيره شدن آب باران در سفرههاى زيرزمينى اشاره دارد تا در تابستان كه بارندگى اندك است، كمبود آب برطرف شود[16]: «و اَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَر فَاَسكَنّـهُ فِى الاَرضِ».در شمارى ديگر از آيات از برخى ميوههاى تابستانى كه در اين فصل رسيده و چيده مىشوند ياد شده است. از اين قبيل است: خرما (بقره/2، 266؛ انعام/6، 99)، زيتون (تين/95، 1؛ نور/ 24، 35)، انگور (بقره/2، 266؛ انعام/6، 100)، انجير (تين/ 95، 1) و موز.[17] (واقعه/56،29)
آياتى كه در فصل تابستان نازل شده و در علوم قرآنى و منابع تفسيرى باعنوان «آيات صيفيّه» شناخته مىشوند، از ديگر آيات مرتبط باتابستاناند؛ از جمله مىتوان به آيات176 نساء/4؛ 1مائده/5؛ 281 ـ 282 بقره/2 و 81 توبه/9 اشاره كرد.[18]
منابع
الاتقان، السيوطى (م. 911ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، 1407ق؛ انوار التنزيل، البيضاوى (م. 791ق.)، بيروت، دارالفكر، 1416ق؛ تاج العروس، الزبيدى (م. 205ق.)، به كوشش على شيرى، بيروت، دارالفكر، 1414ق؛ التحقيق، المصطفوى، تهران، وزارت ارشاد، 1374ش؛ ترتيب العين، خليل (م. 175ق.)، به كوشش محمد حسن بكايى، قم، نشر اسلامى، 1414ق؛ التفسير الكبير، الفخر الرازى (م. 606ق.)، قم، دفتر تبليغات، 1413ق؛ جامع البيان، الطبرى (م. 310ق.)، به كوشش صدقى جميل العطار، بيروت، دارالفكر، 1415ق؛ دقائق التفسير، ابن التيمية (م. 728ق.)، به كوشش محمد سيد، دمشق، مؤسسة علوم القرآن، 1404ق؛ الصحاح، الجوهرى (م. 393ق.)، بهكوشش عبدالغفورالعطارى، بيروت، دارالعلم للملايين، 1407ق؛ فرهنگ فارسى، معين (م. 1350ش.)، تهران، اميركبير، 1375ش؛ الكشاف، الزمخشرى (م. 538ق.)، قم، بلاغت، 1415ق؛ كشف الظنون، حاجى خليفه (م. 670ق.)، بيروت، دارالكتب العلمية، 1413ق؛ لسان العرب، ابن منظور (م. 711ق.)، به كوشش على شيرى، بيروت، دار احياء التراث العربى، 1408ق؛ مجمع البحرين، الطريحى (م. 850ق.)، به كوشش محمود عادل و احمد حسينى، تهران، فرهنگ اسلامى، 1408ق؛ مجمع البيان، الطبرسى (م. 548ق.)، بيروت، دارالمعرفة، 1406ق؛ مفردات، الراغب (م. 425ق.)، به كوشش صفوان داوودى، دمشق،دائرة المعارف قرآن كريم، جلد 7، صفحه 16
دارالقلم، 1412ق؛ الميزان، سيد محمد حسين الطباطبايى (م. 402ق.)، بيروت، اعلمى، 1393ق.
The Encyclopedia Britannica, 2003, DeluxeEdition.
مهدى اميريان
[1]. لغتنامه، ج4، ص5319؛ فرهنگ فارسى، ج1، ص988، «تاب».
[2]. لغتنامه، ج8، ص11862؛ فرهنگ فارسى، ج2، ص1831، «ستان».
[3]. لغت نامه، ج4، ص5324، «تابستان».
[4]. لسان العرب، ج7، ص455؛ التحقيق، ج6، ص315، «صيف».
[5]. مفردات، ص499، «صيف».
[6]. لسانالعرب، ج7، ص456؛ دقائق التفسير، ج9، ص219.
[7]. ترتيبالعين، ص464؛ مجمعالبحرين، ج2، ص650، «صيف».
[8]. الصحاح، ج4، ص1389؛ تاج العروس، ج12، ص333، «صيف».
[9]. جامعالبيان، ج30، ص396؛ مجمعالبيان، ج10، ص829؛ الميزان، ج20، ص365 ـ 366.
[10]. الميزان، ج20، ص365.
[11]. Britannica : Summer.
[12]. جامعالبيان، ج30، ص398؛ مجمعالبيان، ج10، ص831؛ الميزان، ج20، ص366.
[13]. مجمع البيان، ج10، ص829؛ الميزان، ج20، ص366.
[14]. مجمعالبيان، ج2، ص740؛ التفسير الكبير، ج8، ص32؛ تفسير بيضاوى، ج1، ص252.
[15]. الكشاف، ج2، ص122؛ التفسير الكبير، ج14، ص164.
[16]. مجمع البيان، ج7، ص162.
[17]. همان، ج9، ص329؛ الميزان، ج19، ص128.
[18]. الاتقان، ج1، ص45؛ كشف الظنون، ج2، ص1085.