آيةالكرسى:
آيه 255 بقره/2 به «آيةالكرسى» مشهور است كه از واژه «كرسى*» مذكور در همين آيه گرفته شده[52]:«اللّهُ لاَ إِلـهَ إِلاّ هُوالحَىُّ القَيّومُ لاَتَأخُذهُ سِنةٌ و لاَ نَومٌ لَهُ مَا فِىالسّمـوتِ ومَافِىالأَرضِ مَن ذَا الَّذِى يَشفَعُ عِندَهُ إِلاّ بِإذنِهِ يَعلَمُ مَا بَينَ أَيدِيهِم و مَا خَلفَهُم و لاَ يُحِيطُونَ بِشىء مِن عِلمهِ إِلاّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرسِيُّهُ السَمـوتِ والأَرضَ وَ لايــوُدهُ حِفظُهمَا و هُوالعَلىُّ العَظيمُ» . وجود رواياتى منقول از پيامبر(صلى الله عليه وآله)، امامان(عليهم السلام)و صحابه درباره اين آيه نشان مىدهد كه شهرت آن به آيةالكرسى، به صدر اسلام و حتّى عصر پيامبر برمىگردد.[53] جامعيّت آية الكرسى در ترسيم رابطه خداوند با آفريدگانش به ويژه انسان، موجب امتياز اين آيه بر ديگر آيات شده و مفسّران را واداشته تا با اهتمامى ويژه به شرح آن بپردازند يا در اين باره تأليفات مستقلّى ارائه كنند.[54]درباره فضيلت اين آيه و فوايد و آثار و نيز قرائت دائم آن، روايات فراوانى از پيامبر و امامان معصوم نقل شده است[55] كه به صدور همه آنها از معصوم اطمينان نداريم و حتّى برخى از آنها ضعيف شمرده شدهاند؛ (به طور مثال در روايتى كه ابوموسى اشعرى از پيامبر نقل كرده، آمده است: خداوند به موسى وحى كرد كه اگر كسى بعد از هر نماز واجب، آيةالكرسى را بخواند، قلب شاكران، لسان ذاكران، ثواب پيامبران و اعمال صالحان را براى او قرار مىدهد و جز پيامبر يا صدّيق يا بنده مؤمن خدا يا كسى كه مىخواهد در راه خدا كشته شود، بر آن مواظبت نمىكند[56])؛ امّا فراوانى آنها و نقل در كتابهاى معتبر حديثى شيعه و اهل سنّت و نيز سازگارى بخش فراوانى از آنها با مضامين بلند آيه به ما اطمينان مىبخشد كه دستكم، بخشى از اين روايات به طور قطع از معصوم صادر شده است و همين امر موجب مىشود تا در برابر آنچه ضعيف است و به صدور آن اطمينان نداريم، با مسامحه عمل كنيم؛ به ويژه با توجّه به روايتى صحيح كه اين آيه را مشتمل بر اسم اعظم خداوند مىداند كه هرگاه خداوند با آن اسم خوانده شود، هر دعايى را مستجاب مىكند.[57]
درباره فضيلت و منزلت اين آيه، از پيامبر(صلى الله عليه وآله)نقل شده كه آيةالكرسى سيّد آيهها و برترين آيه قرآن است[58] و همه خيرهاى دنيا و آخرت را در بر دارد[59] و نزد ساق عرش، خداوند را تقديس مىكند[60] و از گنجينه رحمت در زير عرش الهى نازل و به پيامبر اعطا شده،[61] و از امام على(عليه السلام)نقل شده كه فرمود: پس از شنيدن اين سخن از پيامبر هيچ شبى را بدون قرائت آن به سر نياوردم و هر شب سه بار در دو ركعت بعد از عشا و در وتر و هنگام خواب، آن را مىخواندم.[62]اين آيه با فاتحة الكتاب و آيه ملك و آيه شهادت، به عرش خداوند آويخته بودند و بين آنها و خداوند حجابى نبود. از پيامبر نقل شده است كه هركس صد بار آيةالكرسى را بخواند، به منزله كسى است كه خداوند را در تمام عمر خود، عبادت كرده[63] و قرائت آن، با قرائت ربع قرآن برابر است.[64] از حضرت صادق(عليه السلام)نيز نقل شده كه آيةالكرسى قلّه رفيع قرآن است.[65]
درباره آثار و بركات اين آيه از پيامبر(صلى الله عليه وآله)نقل شده كه قرائت آن، شخص و فرزندان و خانه او را از برخى حشرات موذى حفظ مىكند و قرائت آن پس از نماز واجب، قارى را تا نماز ديگر در ذمّه خداوند قرار مىدهد و قرائت آن هنگام خواب، شخص را تحت حفاظت دو فرشته درمىآورد و چيزى جز مرگ مانع ورود او به بهشت نيست و خداوند خود، او را قبض روح خواهد كرد و چونان كسى باشد كه در ركاب پيامبران به شهادت رسيده است و در هر خانهاى خوانده شود، شيطان و جنّيان از آن دور مىشوند. اين آيه بر پنجاه كلمه مشتمل است و هر كلمه پنجاه بركت دارد. پيامبر(صلى الله عليه وآله)هنگام وضع حمل فاطمه فرمود: آن آيه با آيه سُخره (اعراف/7،54) و معوذتين بر حضرت خوانده شود.
كسى كه آن را با سه آيه نخست سوره مؤمن در صبح بخواند تا شب و اگر در شب بخواند تا صبح در امان باشد و هركس آن را با دو آيه آخر بقره در گرفتارىها بخواند، خداوند به فريادش رسد.[66] از ابىالحسن(عليه السلام)نقل شده كه هركس آن را هنگام خوابيدن بخواند ـ إن شاء اللّه ـ از درد فلج در امان باشد و هركس بعد از نماز واجب بخواند، حيوان نيشدار به او آسيب نرساند.[67] حديثى از امامصادق(عليه السلام)نيز قرائت اين آيه را براى رفع ترس مؤثّر مىداند. در حديث ديگرى از حضرت آمده است كه هركس يك بار آيةالكرسى را بخواند، خداوند هزار امر ناخوشايند را از او در دنيا برمىگرداند كه كمترين آن، فقر است و هزار امر ناخوشايند را در آخرت از او بر مىگرداند كه كمترين آن، عذاب قبر است؛ ولى من از اين آيه، براى صعود به درجات بالاتر كمكمىگيرم.[68]
در روايتى كه امام علىبن الحسين(عليهما السلام)از پيامبر نقل كرده (و نيز روايتى از ابن مسعود)[69] به قرائت دو آيه بعد از آيةالكرسى نيز سفارش شده است. بر پايه اين روايت، پيامبر(صلى الله عليه وآله)فرمود: هركس چهار آيه از اوّل بقره و آيةالكرسى با دو آيه بعد از آن و سه آيه آخر بقره را بخواند، در جان و مالش بدى نبيند و شيطانى به او نزديك نشود و قرآن را فراموش نكند.[70] گويا همين حديث سبب شد تا بعدها آيةالكرسى در ميان شيعيان، عنوانى براى هر سه آيه تلقّى شود. آن دو آيه، با آيةالكرسى پيوندى عميق و تأثيرى شگرف در تربيت روح انسان دارد و بيان مىدارد كه هيچ اجبارى از جانب خداوند در پذيرش دين نيست؛ زيرا راه رشد و هدايت، از گمراهى، بازشناخته شده است: «لاَ إِكراهَ فِىالدّينِ قَد تَبيّنَ الرُّشدُ مِن الغَىِّ» و هركس به عبادت غير خدا كافر شود و به خداوند ايمان آورد، به دستگيره محكمى چنگ زده كه هرگز قطع نمىشود و خدا شنوا و دانا است: «فَمَن يَكفُر بِالطَّـغوتِ و يُؤمِن بِاللّهِ فَقدِ استَمسَكَ بِالعُروةِالوُثقى لاَ انفِصامَ لَها واللّهُ سَميعٌ عَليمٌ» . خداوند، سرور مؤمنان است و آنان را از تاريكىها و گمراهىها خارج ساخته، به سوى روشنايى هدايت مىكند: «اللّهُ وَلىُّ الَّذينَ ءَامَنوا يُخرِجهُم مِن الظُّلُمـتِ إِلَىالنُّورِ» ؛ امّا سرپرست كافران شيطان است و آنها را از روشنايى خارج ساخته، به سوى تاريكىها مىبرد و اينان در آتش جاودانهاند: «والّذينَ كَفَروا أَولِياؤُهُم الطَّـغوتُ يُخرِجونَهُم مِن النُّورِ إِلَى الظُّلمـتِ أُولـلـِكَ أَصحـبُ النَّارِ هُم فِيها خـلِدونَ» .
منابع:
آيةالكرسى معانيها و فضائلها؛ الامالى، طوسى؛ بحارالانوار؛ البحرالمحيط؛ تفسيرالعيّاشى؛ تفسيرالقرآن العظيم، ابنكثير؛ تفسير منهج الصادقين؛ تفسير نورالثقلين؛ الجامع لأحكام القرآن، قرطبى؛ الدّرالمنثور فى التفسير بالمأثور؛ الكافى؛ كتابنامه بزرگ قرآن كريم؛ مجمعالبيان فى تفسير القرآن؛ الموضوعات، ابنجوزى؛ الميزان فى تفسيرالقرآن.سيد محمود دشتى
[52] البحر المحيط، ج2، ص606.
[53] الميزان، ج 2، ص 337.
[54] كتابنامه قرآن كريم، ج1، ص79 و 80.
[55] الدرّالمنثور، ج2، ص8 ـ 14؛ منهجالصادقين، ج2، ص94ـ98؛ ابن كثير، ج1، ص312 ـ 314.
[56] ابنكثير، ج1، ص315؛ الموضوعات، ابن جوزى، ج1، ص177.
[57] ابن كثير، ج1، ص315.
[58] ابنكثير، ج1، ص314؛ قرطبى، ج3، ص175.
[59] الدرّالمنثور، ج2، ص6؛ آيةالكرسى، ص33.
[60] آيةالكرسى، ص 32.
[61] الدرّالمنثور، ج2، ص8؛ آيةالكرسى، ص36.
[62] الدرّالمنثور، ج2، ص8؛ الامالى، طوسى، ص509.
[63] بحارالانوار، ج89، ص263؛ نور الثقلين، ج1، ص258.
[64] ابن كثير، ج1، ص313.
[65] بحارالانوار، ج89، ص267؛ عيّاشى، ج1، ص136.
[66] آيةالكرسى، ص41ـ62؛ ابن كثير، ج1، ص315.
[67] الكافى، ج2، ص621.
[68] عيّاشى، ج1، ص136.
[69] مجمعالبيان، ج2، ص626.
[70] الكافى، ج2، ص621.